مقاله ها

سیاست گذاری امر قدسی و معضل عرفی شدن

 نقدی بر مطلب "در جستجوی «دین»"

توضیح: اخیراً مطلبی در سایت جامعه‌شناسی تشیع با عنوان "در جستجوی «دین»" به قلم مهدی سلیمانیه منتشر شد که نرگس سوری در متن زیر، به نقد آن پرداخته‌اند که عیناً در این‌جا منتشر می‌گردد. خاطر نشان‌ می‌کنیم که وب‌سایت جامعه‌شناسی تشیع از دریافت نقدهای مخاطبینش استقبال کرده و آن‌ها را در بخش «گفت و گو»های وبسایت منتشر می‌نماید.

نسبت دین و سیاست یا قدرت چیست؟ پرسش اصلی که برای فهم و تبیین نسبت دین و بورکراسی در ایران ضرورت دارد و به لحاظ منطقی "تقدم علی" دارد چرا که به نظر می‌آید این نسبت بیش از هر چیز ماحصل درهم تنیدگی دین و سیاست در جامعه ما می‌باشد. از سوی دیگر این پرسش مطرح می‌شود کدام یک از دو نسبت فوق به تعبیر دورکیمی علت موثر مسئله عرفی و ناسوتی شدن امر قدسی است؟

بحثی که توکویل در کتاب" دموکراسی در آمریکا" در رابطه با نسبت دین و سیاست در آمریکا مطرح می‌کند، سازوکارهای مفهومی در اختیار ما قرار می‌دهد که می‌توانیم به واسطه آن مسئله مورد بحث را تشریح کنیم. به زعم توکویل عامل اصلی که باعث شده دین در آمریکا به نسبت فرانسه قوی و پایدارتر باشد جدایی نهاد دین از نهاد سیاست است چرا که مذهب تنها در صورتی می‌تواند بقای همیشگی خود را حفظ کند که مبنای سلطه خود را بر خودویژگی‌های درونی خودش قرار دهد و به محض اینکه با قدرت و حاکمیت درآمیزد و آن را مبنای سلطه خود قرار دهد به تبع فنا و دگرگونی این حاکمیت آن نیز دچار فنا خواهد شد. نکته قابل توجه اینکه این فنا لزوما به معنای فنای آشکار نیست بدین معنا که امر دینی به صورت کامل از ساحت جامعه و زندگی روزمره محو شود بلکه این فنا وجهی پنهانی نیز دارد یعنی ولو اینکه درنتیجه پیوند دین با سیاست ما با اشاعه و تکثر امر دینی و قدسی مواجه باشیم اما به طرز پارادوکسیکالی همین اشاعه منجر به تهی شدن امر قدسی از قدسیت‌اش و بنابراین محو شدن آن می‌گردد. بر این مبنا در وهله اول آنچه که به عرفی شدن امر دینی در جامعه ما انجامیده پیوند یافتن نهاد دین و نهاد سیاست است چراکه در همین جا است که مرز امر قدسی و امر عرفی برداشته می‌شود و دین با قدرت که امری دنیوی است آمیخته می‌شود و ماحصل این درآمیختگی چیزی جز پذیرفتن خصلت عرفی بودن قدرت سیاسی از جانب مذهب نخواهد بود. دقیقا به واسطه پیوند یافتن دین و قدرت در جامعه ما است که می‌توان نسبت دین با بروکراسی را هم فهم کرد چرا که با در هم آمیختگی این دو نهاد در واقع دین به عنوان یک خرده نظام، در کنار سایر خرده نظام‌ها بخشی از بدنه و پیکره نظام سیاسی تلقی می‌گردد که ضرورت می‌یابد تا به عنوان ساحتی تحت نظارت قدرت و حاکمیت کنترل، سازماندهی، مدیریت و سیاست‌گذاری شود. بنابراین خرده نظام دین که کارکرد اصلی‌اش برای نظام سیاسی حفظ مشروعیت و بقای آن می‌باشد لازم است تا به مثابه سایر نهادهایی که حاکمیت متولی آنها محسوب می‌شود و به سیاست‌گذاری و سازمادهی آنها می‌پردازد، سیاست‌گذاری شود و سیاست‌گذاری دین میسر نخواهد بود مگر به واسطه بروکراتیزه کردن دین؛ به عبارت دیگر زمانی که قدرت و حاکمیت متولی دین محسوب می‌شود بلافاصله مسئله "مدیریت"  دین مطرح می‌شود و این مدیریت کردن وجوه متفاوتی در عرصه عمومی به خود می‌گیرد، شاید یک نمونه بارز آن مسئله حجاب و معضل حاکمیت در مدیریت این قضیه و سیاست‌گذاری‌هایی که در این زمینه انجام می‌دهد، باشد.

بنابراین باید توجه داشت که بروکراسی یکی از لوازم و سازوکارهای است که قدرت به واسطه آن می‌تواند سیاست‌گذاری خود را در خصوص امر دینی عملیاتی کند و در نتیجه نسبت میان دین و بروکراسی در وهله اول از پیوند دین و سیاست و نیاز به سازماندهی کردن آن به عنوان بخشی از نظام سیاسی حاصل می‌آید.

امر دینی نبض حیات حاکمیت می‌گردد چراکه مبنای مشروعیت آن محسوب می‌شود و دقیقا به همین دلیل حاکمیت درصدد عمومی ساختن امر قدسی برمی‌آید و سعی می‌کند تا آن را در حوزه‌ها و بخش‌های گوناگون از نظام فرهنگی گرفته تا نظام اقتصادی تا حتی نهادی چون آموزش عالی نهادینه کند زیرا امر قدسی مقوم نظام سیاسی است و نشانه و دال آن محسوب می‌گردد و این نهادینه شدن و سازماندهی امر قدسی سازوکارهایی متناسب آن می‌طلبد که بروکراسی اصلی‌ترین آنها است. بر این اساس شاید اگر آگهی«طرح قرآنی ۲۰» را از "انتها" شروع به تحلیل کنیم فهم دقیق‎‌‌تری از فرایند عرفی شدن امر قدسی در جامعه به دست آوریم یعنی این جمله" نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشکده‌های اقتصاد و علوم اجتماعی". این جمله آشکارا حکایت از پیوند نهاد دین و سیاست دارد. یعنی نهاد رهبری به عنوان یک نهاد سیاسی به منظور نهادینه کردن و عمومیت بخشیدن به  امر دینی در آموزش عالی به سازوکارهای بروکراتیک متوسل شده و طرحی درافکنده که موجبات تحقق این منظور را فراهم آورد. این آگهی بیش از هر چیز نشان‌دهنده سیاست‌گذاری نهاد سیاسی به عنوان متولی دین برای اشاعه امر قدسی به عنوان مظهر و نشانه‌‌ مستقیم حضور قدرت و حاکمیت است و جملات دیگر آگهی چون اعطای مدرک رسمی دارالقران و.. نشان‌دهنده سازوکارهای بروکراتیکی است که این نهاد سیاسی به این منظور اتخاذ کرده است. باید توجه داشت برای فهم نسبت دین و بروکراسی که به درستی قابل استنتاج از آگهی است باید نسبت دین و سیاست را که آن نیز آشکارا قابل استنتاج از آن است را در نظر بگیریم تا به این واسطه عاملی که در عرفی شدن امر قدسی نقش موثر را دارد شناسایی کنیم و آن مسئله سیاست‌گذاری کردن امر دینی در جامعه ماست که لاجرم به بروکراتیزه شدن آن هم می‌انجامد.

 

تماس با ما

این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

www.socio-shia.com