تشیع و زیست اجتماعی

 تشیع و زیست اجتماعی

زهره سروش‌فر

متن سخنرانی در کنفرانس جامعه‌شناسی تشیع ـ مشهد ـ 22 مهر 1394

زهره سروش‌فرتشیع به‌عنوان یک امر زیسته در سه حوزه مناسک، انتظار و مهدویت و زیارت و مکان‌های مذهبی در پروژه جامعه‌شناسی تشیع نمود یافته است و یافته‌های کتاب‌شناسی انجام‌شده توسط گروه حاکی از آن است که برخلاف حوزه‌هایی همچون سیاست و قدرت یا تاریخ اجتماعی تشیع، این سه حوزه مورد غفلت محققین و اندیشمندان قرار گرفته و تعداد آثار و موضوعات موردبررسی در هر یک از این حوزه‌ها بسیار محدود است.

در کنار روحانیت، مناسک ازجمله دیگر رویدادهایی است که شیعیان را رویت‌پذیر می‌کند. تعداد مناسک شیعی و اهمیتی که مناسک در دین‌داری شیعیان دارند، تفاوت بارزی را با دیگر مذاهب اسلامی ایجاد می‌نماید. زمان‌های بسیاری در طول سال به برگزاری مناسک اختصاص یافته است؛ همچنین شیعیان مکان‌های زیادی را جهت انجام مناسک تعیین کرده‌اند.

جامعه‌ای عزادار، زائر و منتظر؛ اگر قرار باشد جامعه شیعی را با سه مفهوم بیان کنیم، این‌ها بهترین و گویاترین عناوین هستند.

چرا عزادار؟ عزاداری‌ها ازجمله مهم‌ترین مناسک شیعی هستند زیرا تشیع مدت مدیدی به‌عنوان دین اقلیت بوده است که همواره از سوی اکثریت که حاکمیت را نیز در اختیار داشته‌اند مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفته است. درنتیجه در زیست اجتماعی شیعیان جشن و شادی معنای چندانی نداشته و عزاداری که نشانی از شکست و رنج آنان بوده است، جایگاه خاصی داشته است. درواقع شیعیان تاریخ را در قالب ظلم و ستمی که نسبت به ائمه و دیگر چهره‌های مقدس شده است، از طریق عزاداری‌ها روایت و احیا می‌کنند. اکثریت قریب به‌اتفاق آثار موجود در حوزه مناسک نیز ادعای ما را تأیید می‌کنند زیرا آثاری هستند که با رویکرد‌های توصیفی، تحلیلی و آسیب‌شناسانه ـ انتقادی به بررسی مناسک عزاداری در اشکال گوناگون و نقاط مختلف کشور پرداخته‌اند. ازجمله مهم‌ترین آثاری که در این بخش داریم، کتاب «رسانه شیعه» نوشته محسن حسام مظاهری است که جزو معدود مواردی نیز هست که کاملاً با ملاک‌های ما در مورد جامعه‌شناختی بودن یک اثر در حوزه تشیع همخوانی دارد. در این اثر مظاهری در فصل اول یک تاریخچه مفصل از تحولات مناسک و آیین‌های سوگوارانه شیعی ارائه کرده است که برای اولین بار توسط خود وی و پس از پژوهش‌های بسیار در اسناد و منابع دست‌اول تهیه شده است و پس از آن بارها توسط پژوهشگران در رساله‌ها و آثار دیگر مورد استفاده قرار گرفته است. در فصول دیگر کتاب مظاهری یک تیپولوژی جالب از هیئت‌های عزاداری در سال‌های قبل و پس از انقلاب ارائه داده است و ویژگی‌های هر کدام اعم از سازمان هیئت، بانیان، مخاطبان، مداحان و ... را برشمرده است.

چرا زائر؟ کارکرد زیارت نیز زنده نگه داشتن حافظه جمعی در غیاب وجود تاریخ رسمی است. تاریخ رسمی را آن‌هایی روایت می‌کنند که مسلط‌اند و با چنین رویکردی به بیان رویدادهای تاریخی می‌پردازند اما شیعیان همان‌طور که گفته شد قرن‌ها موقعیت یک گروه حاشیه‌ای تحت سلطه را داشته‌اند و درنتیجه روایتشان از تاریخ روایت ممنوعه‌ای بوده است که مجال مطرح شدن را نداشته است. مکان‌های مذهبی نقاطی بوده‌اند که شیعه حافظه و تاریخ خود را در آن‌ها نشانه‌گذاری کرده است. زیارت اشیا، مکان‌ها و شخصیت‌های مقدس زنده کردن تاریخ است. حوزه زیارت و مکان‌های مذهبی را می‌توان دچار خلأ جدی مطالعات و تحقیقات دقیق و نظریه‌پردازی‌های ارزشمند دانست و مسائل مرتبط با این بحث کاملاً مغفول مانده‌اند. در این حوزه به‌تازگی شیما کاشی (عضو گروه جامعه‌شناسی تشیع) رساله‌ای ارزشمند در مورد تفاوت زیارت‌های سنتی با زیارت‌های جدید (زیارت جوانان) نگاشته است و در آن به مقایسه زیارت مزار سهراب سپهری به‌عنوان شکل جدیدی از زیارت با زیارت امامزاده سلطان علی بن محمدباقر (امامزاده‌ای که مزار سهراب در صحن حرم وی قرار دارد) به‌عنوان شکل سنتی آن پرداخته است.

و چرا منتظر؟ انتظار نیز کارکرد هویت‌بخش دارد. شیعیانِ منتظر خود را با نقطه‌ای در تاریخ اسلام مرتبط می‌کنند و آن تاریخ را به شیوه خویش روایت نموده و از آن خود می‌کنند. از سوی دیگر «منتظر بودن» نشانه‌ای است که شیعیان ذیل آن به یکدیگر پیوند می‌خورند. منتظر بودن یکی از ویژگی‌های شیعه و جزئی از هویت آن تعریف می‌شود. شریعتی در «انتظار، مذهب اعتراض» یک تیپولوژی دوگانه از انتظار ارائه می‌دهد و آن را به انتظار مثبت و انتظار منفی تقسیم می‌کند. انتظار مثبت انتظاری است که شیعیان را به اعتراض نسبت به وضع موجود سوق می‌دهد و به همین علت موجب تغییر می‌شود؛ انتظار منفی انتظاری است که موجب سکون و انفعال و پذیرش وضع موجود می‌شود. بر اساس شرایط متفاوت تاریخی و سیاسی، شیعیان گاه به شیوه اعتراض و گاه انفعال روی آورده‌اند اما می‌توان گفت در هر دو صورت آن‌ها منتظر بودن را یکی از ویژگی‌های مهم هویت شیعی خود تلقی می‌کنند. این تیپولوژی در برخی از معدود آثار دارای رویکرد اجتماعی که در کتاب‌شناسی آمده‌اند، توسط نویسندگان مورداستفاده قرار گرفته است.

در ادامه به رخداد «تاریخ‌ساز» انقلاب اسلامی و تأثیرات آن بر سه حوزه مدنظر می‌پردازم. انقلاب اسلامی رویدادی مهم در جغرافیای شیعی و به‌ویژه برای شیعیان ایران بوده است. انقلاب تحولاتی جدی در برگزاری مناسک شیعی، زیارت و مکان‌های مذهبی و نیز در بحث انتظار و مهدویت ایجاد نمود. در حوزه مناسک ما با افزایش توجه به برگزاری مناسک و تلاش در جهت سیاست‌گذاری آن مواجهیم. این سیاست‌گذاری بیش از هر جا خود را در ساختن مناسک جدید مانند اعتکاف، عاشورای فاطمی، ایام محسنیه و مسلمیه، روز قدس، روز جهانی علی‌اصغر (ع) و ...، برجسته نمودن یا گسترش دادن مناسک‌ موجود مانند اعتکاف، روز اربعین و مواردی ازاین‌دست بروز می‌دهد. در حوزه زیارت و مکان‌های مذهبی نیز با ایجاد اماکن مذهبی جدید مانند امامزاده‌ها و نیز توجه بیشتر نسبت به شهرهای مذهبی و تلاش جهت افزایش رونق آن‌ها از خلال برنامه‌های شهرسازی، تنظیم بودجه، تبلیغات و ... مواجهیم. اما مهدویت و انتظار را می‌توان از دو جهت مدنظر قرار داد: از یک‌سو جلب‌توجه بیشتر نسبت به این مفهوم از طریق برگزاری همایش‌های مهدویت، دیوارنگاری و نقاشی‌ها بر دیوار شهرها و برنامه‌های رسانه‌ای گسترده در این مورد، و از سوی دیگر تبدیل نمودن آن به یکی از مهم‌ترین جشن‌های شیعیان. همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، شیعه در طول تاریخ همواره خود را به دلیل قرار گرفتن در جایگاه اقلیت تحت ستم با عزاداری تعریف می‌نمود اما رویداد انقلاب اسلامی که به تشکیل یک حکومت شیعی انجامید، شیعیان ایران را از یک اقلیت تحت ستم به یک اکثریت حاکم تبدیل نمود. در شرایطی که شکست جای خود را به پیروزی داده است، به نظر می‌رسد «جشن‌های مذهبی» باید جایگاهی مهم‌تر در مناسک شیعی بیابند. نیمه شعبان یکی از مهم‌ترین جشن‌هایی است که در این سال‌ها مطرح شده و در سطحی گسترده با آذین‌بندی شهرها، جشن گرفتن در مساجد و مهدیه‌ها و حسینیه‌ها و ... و پخش نمودن شیرینی و شربت برگزار می‌شود. البته در کنار نیمه شعبان شاهد اهمیت یافتن دیگر جشن‌ها و اعیاد شیعی نیز هستیم. مورد جشن‌های مذهبی همان‌طور که ذکر شد، یک موضوع جدید و قابل‌تأمل است که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است و در آینده بسیار جای کار دارد. ازجمله پژوهش‌های قابل ذکر در این زمینه رساله‌ای با عنوان «جشن‌های مذهبی در جامعه ایران (الگوی برگزاری جشن در ساخت رسمی و غیررسمی)» از فاطمه لطفی (عضو گروه جامعه‌شناسی تشیع) است که در آن الگوهای جشن در چارچوب رسمی (جشن‌های برگزارشده توسط حکومت) و در چارچوب غیررسمی (جشن‌های برگزارشده توسط مردم و به‌عنوان نمونه جشن عمرکشان) موردبررسی قرار گرفته است.

بازتاب سیاست‌گذاری‌های مناسک، مکان و انتظار در سال‌های پس از انقلاب را می‌توان در قالب سیاست‌گذاری زمان مشاهده نمود. من در رساله کارشناسی ارشدم به بحث سیاست‌گذاری زمان توسط جمهوری اسلامی ایران در سال‌های پس از انقلاب از خلال مطالعه مناسبت‌های تقویم پرداخته‌ام. مقایسه مناسبت‌های مذهبی پیش و پس از انقلاب نشان داد که در سال‌های پس از انقلاب اسلامی تعداد مناسبت‌های مذهبی بیش از دو برابر شده است. مناسبت‌های افزوده‌شده شامل افزایش ایام مرتبط با چهره‌های مذهبی همچون ام‌البنین، حضرت ابوالفضل و حضرت علی‌اکبر، ساختن مناسبت‌های جدید مانند اعتکاف، روز قدس، روز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه و غیره و یا روایت مجدد تاریخ تشیع از خلال انتخاب برخی رویدادها از تاریخ اسلام و گنجاندن آن‌ها در تقویم (این کار به‌ویژه در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب انجام شده است تا هویت انقلاب اسلامی را با هویت شیعی پیوند بزند و این رویداد را در درون تاریخ تشیع بگنجاند) بوده است. در این میان می‌توان به فرایندی اشاره نمود که طی آن برخی مناسبت‌ها ابتدا توسط گروه‌های اجتماعی (مانند راه‌پیمایی اربعین) یا برخی از مراجع (مانند عاشورای فاطمی) مطرح می‌شوند و سپس توسط حکومت مورد استقبال، تبلیغات گسترده و برنامه‌ریزی قرار می‌گیرند و پس از چند سال به‌عنوان یک مناسبت مذهبی در تقویم ثبت می‌شوند.

درمجموع باید حوزه‌های مناسک، زیارت و مکان‌های مذهبی و انتظار و مهدویت را جزو حوزه‌های پرتحول و مغفول مانده توسط پژوهشگران تلقی نمود که امکان‌های بسیاری را به روی محققین می‌گشاید و در زمینه شناخت دین‌داری مردم و رویکرد حکومت نسبت به آن اهمیت بسیار دارد. 

 * متن این سخنرانی پیش از این در شماره 17 ماهنامه ایران فردا (آبان 1394) منتشر شده است. 

تماس با ما

این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

www.socio-shia.com