جامعه‌شناسی تشیع، جانبداری مذهبی و تقسیم کار علمی

سخنرانی دکتر حسین سراج‌زاده (رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران) در جلسه

رونمایی از کتاب «کتاب‌شناسی انتقادی جامعه‌شناسی تشیع»

 پیاده‌سازی و تنظیم: الهه نوری (کارشناس ارشد جامعه‌شناسی – دانشگاه تهران)

در وهلۀ اول لازم است به خانم شریعتی به خاطر راهنمایی این گروه و انجام یک برنامۀ جمعی با پژوهشگرانی که در دوره‌های مختلف دانشجویان ایشان بوده‌اند، تبریک بگویم. ایشان با هدایت خوب توانسته‌اند کار را به سرانجام برسانند و در نهایت این کتاب ارزشمند را منتشر کنند، حرکت مبارکی است که تقریبا از حیث نوع کاری که انجام شده است، مشابهی ندارند.

اما موضوع کتاب، یعنی جامعه‌شناسی تشیع موضوع مهمی است و دو سوال مهم را برای ما مطرح می‌کند، اول اینکه آیا جامعه‌شناسی هر دین نسبت ویژه‌ای با محتوا و مضامین الهیاتی و کلامی آن دین و مذهب خواهد داشت؟ آیا پژوهشگران آن مذهب و دین خاص جانبداری‌های مسلکی و تئولوژیک نسبت به آن دارند یا نه؟ و متالهان و متکلمان هر دین باید از این مطالعات نگران باشند یا باید استقبال کنند؟ دوم اینکه آیا در مطالعات اجتماعی دین، وقتی ما به یک دین خاص می‌پردازیم به نوعی فرقه‌گرایی و جهت‌گیری دچار نشده‌ایم؟ چرا این موضوع نباید تحت عنوان عام جامعه‌شناسی دین و جامعه‌شناسی اسلام قرار بگیرد؟ و آیا جامعه‌شناسی تشیع خود جهت‌گیری محققان این کتاب را نشان نمی‌دهد؟

دربارۀ سوال اول، بحث‌های زیادی مطرح شده و خانم شریعتی در مقدمۀ محققانۀ کتاب موضوعات مهمی را مطرح کرده‌اند. ما به عنوان جامعه‌شناس اگر از موضع بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی و کلاسیک‌ها و موضع بی‌اعتقادی نسبت به دین وارد بحث مطالعۀ دین شویم، قاعدتا باید متالهان و دین‌باروان از چنین مطالعاتی هراسناک شوند، دورکیم در کتاب صور بنیانی حیات دینی صریحا می‌گوید که اصولا در مطالعۀ اجتماعی دین، دین چیزی جز یک پدیدۀ اجتماعی و حقیقت متافیزیکی و ماورایی نیست، این نگاه به مطالعۀ دین، هراسی در بین متالهان و متکلمان دین ایجاد می‌کند، موضع امروز جامعه‌شناسی دین حقیقتا این نیست. در این نگاه، دین یک جلوۀ اجتماعی دارد و جامعه‌شناسی دین هم به این جلوه می‌پردازد، این کتاب رویکرد دوم را دارد. در نتیجه به نظر می‌رسد مطالعات اجتماعی دین، قصد ندارد ماهیت دین را از حیث یک پدیدۀ قدسی و ماورایی تبیین کنند، بلکه درصدد است جلوه‌های اجتماعی دین را مطالعه کند و عملکرد نهاد دین را در ارتباط با بقیۀ اجزا و حیات اجتماعی بررسی کند. متالهان در برابر رویکرد این کتاب، باید موضعی خنثی داشته باشند و در مباحث خود از این مطالعات استفاده کنند. لازم است تفکیکی را ایجاد کنم، مطالعات اجتماعی قرار نیست به گزاره‌های اعتباری و ارزشی دربارۀ دین که درست هست یا نیست وارد شود، بلکه قرار است به گزاره‌های واقعی دربارۀ دین وارد شود و در این زمینه گفت‌وگو کند.

سوال دوم این بود که آیا این بحث، یک بحث فرقه‌گرایی است یا خیر. زمانی که این پروژه مطرح شد، این سوال از جانب برخی مطرح شد، تخصص‌گرایی در زمان کنونی، در علم، بخشی از پیشرفت علم محسوب می‌شود. تفکیک و تمایز به هیچ عنوان نشانۀ نادیده‌گرفتن کلیت مباحث جامعه‌شناسی دین و اسلام نیست، بلکه نشان‌دهندۀ تمایزپذیری و تخصصی‌شدن مطالعۀ جامعه‌شناسی دین در ایران است و به نظرم قدم مبارکی است، چون جامعه‌شناسی دین در ایران جوان است و مطالعات اجتماعی و جامعه‌شناسی دین در ایران از اواخر دهۀ 70 شکل گرفته است، بنابراین اگر گروهی بر اساس علایق پژوهشی‌شان بر روی موضوع تشیع که دین اصلی و تعیین‌کنندۀ جامعه ایران است، کار مطالعاتی خود را آغاز کرده‌اند، کاری برای هرچه تخصصی‌ترکردن حوزۀ جامعه‌شناسی دین و اسلام است که امیدوارم ادامه یابد.

در مروری که روی کتاب داشته‌ام،  چند نکته به نظرم رسیده است، که بیشتر فرمی و روش‌شناسانه است، چون ورود محتوایی به تک‌تک نوشته‌ها زمان‌بر بود. وجه مثبت این کتاب‌شناسی، انتقادی‌بودن آن است، یعنی فقط یک توصیف آثار نیست و نگاه انتقادی دیده می‌شود، اما چند نکته به نظرم رسید.

 

1. اول اینکه مفاهیم به خوبی توضیح داده نشده است،

  1. عنوان جامعه‌شناسی تشیع است، اما در داخل کتاب جامعه‌شناسی تشیع دوازده امامی مطرح شده است.
  2. مفاهیم مطالعات اجتماعی و جامعه‌شناسی در کتاب مطرح شده‌اند، آیا این دو مفهوم با هم متفاوت اند، من تردید دارم که مطالعۀ اجتماعی دینی وجود داشته باشد که مستقیم و غیر مستقیم از مفاهیم جامعه‌شناسی دین استفاده نکرده باشد. در نتیجه اگر در کتاب اصراری بر این تفکیک هست، چه بهتر که این دو مفهوم کاملا تعریف شوند که منظور از هر یک چیست.
  3. مفهوم انتقادی هم توضیح داده نشده است، تنها گفته شده است که بین کتابشناسی ها، رویکرد انتقادی انتخاب شده است، لازم بود ویژگی های این رویکرد توضیح داده شود.

2. در قسمت دوم مطرح شده است که از بین آثار بررسی‌شده تنها دو عنوان جامعه‌شناسی و بقیه مطالعۀ اجتماعی بوده‌اند، اگر این طور است چرا برای عنوان کتاب جامعه‌شناسی تشیع انتخاب شده است، چه بهتر بود که عنوان کتاب هم کتابشناسی مطالعات اجتماعی تشیع باشد.

3. تعداد آثار نیز مبهم است. در مقدمۀ خانم شریعتی، انگار 2 میلیون اثر در ارتباط با مطالعۀ اجتماعی تشیع دیده شده است، بعد جلوتر می‌خوانیم که دو میلیون اثر در آرشیو کتابخانه ملی دربارۀ این موضوع بررسی شده است. این رقم 2 میلیون اثر، کمی گمراه‌کننده است. تفاوتی هم بین عدد 104 و 90 و خورده ای وجود دارد که مشخص نیست تفاوت بین این دو عدد چه می‌شود، برای پژوهش دقیق، خواننده ممکن است بپرسد این چند تا چه بوده‌اند و چه می‌شوند.

 

چند پیشنهاد هم به ذهنم می‌رسد:                                                      

1. مفهوم عدالت را به عنوان فراحوزه‌ای مطرح کرده‌اید، به نظر می‌رسد این تفکیک وجاهتی ندارد، شما از موضع پژوهشگر اجتماعی نباید از موضع کلامی وارد شوید. بعد این سوال مطرح می‌شود که چرا دربارۀ این موضوع مهم تنها دو اثر وجود دارد؟ درحالیکه وقتی به موضوع تاریخ اسلام می‌رسیم به راحتی می‌توانست بعضی از این آثار، در موضوع عدالت وارد شود، مگر اینکه شما بگویید تنها آثاری را آورده‌ایم که جنبۀ نظری در ارتباط با موضوع امامت داشته‌اند، آن وقت باید برخی از آثار کلامی هم بیاورید، چون تنها آن دو اثر که آورده شده‌اند، در این موضوع نیستند و آثار دیگری می‌توان به آنها اضافه کرد. من توجیه نشدم که شما چگونه مقولهای را بیرون از پژوهش اجتماعی بیاروید و بگویید این فراحوزهای است، درحالیکه برای پژوهشگر هیچ چیزی فرا نیست، همه چیز در چهارچوب دسته‌بندی‌های شما است، البته این دسته‌بندی‌ها سلیقه‌ای است، ولی ما فرا نداریم، این فراحوزه‌ای گذاشتن، می‌تواند برخواسته از تعلقات ایدوئولوژیک تعبیر شود که در کار شما نبود و این مشکل را ایجاد کرده است که بسیاری از آثاری که دربارۀ امامت و روایت تاریخی امامان شیعه است، از این گروه حذف شده است.

2. در بحث تاریخ، رویدادهایی مانند قیام سبزجامگان باید جدا شوند، این مقولات با قیام امام حسین و مباحث امامت تفاوت دارند، در قسمت تاریخ، این موارد باید جدا باشند تا نشان دهند تا موارد تاریخی چگونه به طور جداگانه در کار شما مطرح و دیده شده است.

3. آخرین پیشنهادم این است که چقدر خوب بود این اثر فاخر یک نمایۀ موضوعی داشت که کار محقق را برای رجوع به متن آسان‌تر کند.

مجددا به خانم شریعتی و پژوهشگران جوان این کتاب تبریک می‌گویم، در تداوم این مسیر برای شما آرزوی توفیق دارم.