نهادِ دین، قدرت و شکست قواعد حرفه ای

وزارت بهداشت، مخالفت خود را با پوشش اعلام شده کادر پزشکی در یکی از دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور (زاهدان) اعلام کرد. این خبری بود که امروز در رسانه‌ها به نقل از وزارت بهداشت اعلام شد. ماجرا چه بود؟ رییس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در یک مراسم از لباس فرم جدیدی مربوط به پرستاران رونمایی و شروع استفاده از آن را اعلام کرده بود. این پوشش جدید، ظاهراً در چهارچوب طرح "چادر؛ حجاب برتر" اجرایی شده بود. وی در صحبتهایش اعلام کرده بود که این اقدام، در چهارچوب اقدامات فرهنگی نهادهایی چون "معاونت فرهنگی دانشجویی" و "نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه" انجام شده است. در تصاویر منتشرشده از مراسم رونمایی از این پوشش جدید، برخی حوزویان که احتمالاً مقاماتی مسوول نیز بوده اند، رونمایی را انجا میدهند.

در واکنش انتقادی وزارت بهداشت، "عدم همخوانی با مبانی کارشناسی و علمی" دلیل مخالفت با این پوشش جدید اعلام شده است.

این اتفاق، میتواند مثالی قابل توجه از مسأله‌ای کلی تر باشد: بر هم زدن قواعد حوزه‌های حرفه‌ای مختلف با تحمیل قواعد مورد قبول نهادِ دینِ در قدرت. به تعبیر دیگر، این اتفاق، نشان میدهد که چطور نهادِ دینِ رسمیِ در قدرت، تلاش میکند قواعدی را که صحیح تر میپندارد، به سایر حوزه‌ها تعمیم دهد. در مورد این موضوع، نهادِ دین رسمی در قدرت تلاش میکند الگویی خاص از پوشش (چادر به عنوان حجاب برتر) را مطابق ارزشگذاری خود، به قواعد حوزه‌ای دیگر (در اینجا پزشکی) تحمیل کند و نوع پوشش آن حوزه را تغییر دهد.

در این مورد خاص، نهاد پزشکی به دلایل تاریخی و اجتماعی فراوان، این توان را دارد که در برابر این تحمیل بایستد. حوزه پزشکی، با تکیه بر ارزشهایی چون "سلامت" که هم در خود جامعه و هم در میان خود حوزویان پذیرش جدی دارد، این تحمیل را پس میزند و احتمالاً در این زمینه نیز موفق خواهد بود. حوزه پزشکی یک استثناست.

سؤال مهمتر اینجاست: سایر حوزه هایی که دارای چنین پشتوانه اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی نیستند، میوانند در برابر مصادیق دیگر این تحمیل منطق نهادِ دین رسمی در قدرت تاب بیاورند و از قواعد حرفه‌ای خود دفاع کنند؟ دانشگاه، علوم انسانی، اقتصاد و میدان‌های حرفه‌ای دیگر توان دفاع از منطق حرفه‌ای و قواعد میدان خود را دارند؟ بررسی تجربه ی مناسبات این حوزه‌ها و نهادِ دین رسمی در قدرت در دوره پساانقلابی، پاسخی منفی دارد. قواعد حرفه‌ای این میدان ها، غالباً در هم شکسته است. نهادِ رسمیِ دین در قدرت، حداقلی از استقلال را برای سایر حوزه‌ها به رسمیت نمی شناسد.

اگر قواعد حرفه‌ای میدان پزشکی شکسته شود، هزینه ی آن را افراد جامعه و بیماران خواهند داد. این هزینه دیده میشود. اما هزینه شکست قواعد حرفه‌ای میدانهای اجتماعی دیگر را چه کسی جز جامعه پرداخت میکند؟ هزینه های گزافی که دیده نمیشوند.