قدسی تقدس‌زدایی شده: سرانجام عمومی‌سازی امر قدسی در غیاب دفاع از جامعه

پایان دوران عسرت رضاشاهی در شهریور ۱۳۲۰ و ورود آیت‌الله بروجردی به قم در ۱۳۲۳را می‌توان آغازی برای بازیابی اقتدار روحانیت شیعه در جامعه ایران در سده حاضر دانست. واگذاری زعامت حوزه به آیت‌الله بروجردی توسط علمای ثلاث(آیت‌الله صدر، آیت‌الله حجت و آیت‌االله خوانساری) و درگذشت آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی و آیت‌الله سیدحسین طباطبایی قمی در ۱۳۲۵، بر اقتدار آیت‌الله بروجردی افزود. اقبال مردم به روحانیت افزایش یافت و عادت پرداختن وجوهات به مرجعیت تثبیت شد. در طول چند دهه تا پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷به سرعت درآمدهای مالی مرجعیت افزایش یافت و تعداد طلاب حوزه علمیه قم چندین برابر شد. امکانات بی‌سابقه‌ای در جهت حضور فعال در حیات اجتماعی برای روحانیون فراهم شد.

پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷، نقطه عطف مهمی در فرآیند افزایش اقتدار روحانیت در جامعه ایران در سده اخیر بود. قرارگرفتن یک مرجع تقلید در راس یک حکومت دینی، سبب‌ساز توسعه سیاستگذاری دینی در بسیاری از حوزه‌ها از جمله زمان و مکان شد. مساجد بسیاری در اقصی‌نقاط کشور ساخته شدند، تعداد زمان‌های دینی در تقویم به سرعت افزایش یافت. در حالی که تعداد طلاب و درآمدهای مالی علما نیز همچنان رو به افزایش بود. تبلیغ از محدوده سنتی خود خارج شد. مبلغین بسیاری به نقاط مختلف کشور اعزام می‌شدند، تعداد حوزه‌های علمیه و روحانیون در بلاد مختلف افزایش چشمگیر یافت  و مکان‌های بسیاری مثل صدا و سیما، ادارات، دانشگاه‌ها و حتی مکانهایی مانند پارک‌ها و مترو، به عرصه حضور روحانیت و پرداختن آنها به امر تبلیغ بدل شد. موسسه‌ها و انتشارات مختلف دینی متولد شدند و نشر کتب مذهبی ده‌ها برابر شد. طرح‌های توسعه آستان‌های مذهبی به جریان افتادند. امامزاده‌های بسیاری صاحب حریم و حرم شدند و حریم و حرم‌های سابق توسعه یافتند. هیئت‌های مذهبی تکثیر شدند. زمانهای عزاداری با حمایت‌های برخی علما بیشتر و بیشتر شدند. مناسک مذهبی توسعه یافتند. در ظاهر اقتدار علمای شیعه روزافزون می‌نمود. روحانیت شیعه از جایگاه سنتی خود خارج شده بود و در عرصه‌های بسیاری در جامعه حضور یافته بود. متناسب با این حضور قرار بود فقه نیز توسعه یابد و قواعد حضور دینی در حوزه‌های متنوعی مانند سیاست، قضا، بانکداری، بیمه، علوم انسانی و حتی ورزش را تعیین کند. در نتیجه گزاره‌های دینی فراوانی در همه حوزه‌های پیش گفته تولید شدند. توسعه کم‌سابقه اجتهاد در عرصه‌های مختلف، به تولید گزاره‌هایی منجر شد که تا پیش از این در تاریخ فقه شیعه چندان سابقه‌ای نداشته‌اند.

از نظر جامعه‌شناسی فرآیند توسعه حضور روحانیت در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی را «عمومی‌سازی امر قدسی» نامیده‌اند. امری که در جای خود به کمرنگ شدن تمایز امر عرفی از امر قدسی منجر می‌شود. تا جایی که گفته شده در جایی که همه‌چیز مقدس است، در حقیفت هیچ‌چیز مقدس نیست. کمرنگ شدن تمایز امر عرفی از امر قدسی، به نوبه خود سبب‌ساز از میان رفتن حریم و حرمت امر قدسی می‌شود. به بیان دیگر، وقتی امر قدسی همه‌جایی و فراگیر می‌شود دیگر صدای آن چندان شنیده نمی شود. نصایحی که همه‌روزه و در ساعات مختلف از مجاری متنوع به گوش مخاطب می‌رسد اثر و احترام خود را از دست می‌دهد. «قدسی تقدس‌زدایی شده» نتیجه بلافصل «عمومی‌سازی امر قدسی‌» است. قدسی که هست، اما حریم و حرمت و عزت سابق خود را به دلیل همه‌جایی شدن از دست داده است.

در میان مراجع تقلید شاید تنها بتوان آیت‌الله شبیری زنجانی را در زمره معدود کسانی یافت که متوجه اثرات منفی از بین بردن فاصله میان امر عرفی و امر قدسی شده‌اند. ایشان طی صحبت‌هایی در ۲۱ اسفندماه ۱۳۹۲ به این نکته اشاره کردند که «همین طور پشت سر هم دهه درست کردن، توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداری‌ها را به وجود می‌آورد.افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد.»  

آیت‌الله شبیری زنجانی در ادامه این صحبت بر ضرورت به رسمیت شناخته شدن عرف جامعه در حوزه عزاداری‌ها تاکید می‌کنند «عقیده ما درباره اینکه آیا شادی در ایامی غیر از روز شهادت، موجب هتک حرمت می شود یا خیر، حجت نیست بلکه تشخیص این موضوع بر عهده عرف است جامعه مشخص می کند تا چه زمانی باید عزا نگه داشته شود.»

سخن ایشان درباره به رسمیت شناختن عرف در تعیین محدوده زمانی عزاداری، را می‌توان اینگونه تفسیر کرد که از بین بردن قواعد عرفی تعیین محدوده امر قدسی، یعنی بر هم زدن نسبت عرفی و قدسی از طریق پافشاری بر بسط دایره حضور مناسکی و تبلیغی امر قدسی، می‌تواند تا انکار تمامیت امر قدسی پیش برود. به بیان دیگر نه فقط امر قدسی حریم و حرمت خود را از دست خواهد داد بلکه ضدیت با آن در جامعه پرورش خواهد یافت. در حقیقت جامعه در واکنش به بسط  دایره حضور مناسکی و تبلیغی امر قدسی، از امر عرفی دفاع کرده و امر قدسی را پس خواهد زد.

بنابراین می‌توان گفت ازدیاد تعداد طلاب و موسسات و نشریات و کتب و زمانها و مکانها و مناسک مذهبی که به ظاهر بسط اقتدار روحانیت را نشان داده‌اند، در حقیقت تهدیدی برای اقتدار و مشروعیت روحانیت بوده‌اند. این مسئله زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که با سکوت و غیبت چهره‌های ذی‌نفوذ روحانیت در پرونده‌های مهم اجتماعی مانند فقر، نابرابری، خصوصی‌سازی، موقتی‌سازی قراردادهای نیروی کار، تراکم فروشی در کلان‌شهرها، تشکل‌یابی اجتماعی و وضعیت حقوق مخالفین و اقشار اجتماعی مانند معلمان و کارگران و بازنشستگان و دانشجویان و روزنامه‌نگاران و ... همراه می‌شود. جامعه در بسیاری از پرونده های مهم اجتماعی، روحانیت را در کنار خود نمی‌یابد. مذهب و مناسک و اجتهاد، همه‌جا هست، اما در پرونده‌های مهم اجتماعی در کنار مردم نیست. از همین‌رو شاید بتوان گفت جایگزینی «دفاع از جامعه در پرونده‌های اجتماعی» با احیای مفهوم «عدالت شیعی» به جای «بسط زمانی و مکانی و اجتهادی امر مذهبی»، ممکن است بتواند سبب‌ساز ترمیم موقعیت اجتماعی روحانیت در جامعه ایران شود. «دفاع از جامعه» را روحانیت همین امروز باید شروع کند. شاید فردا دیر باشد.

توضیح: این متن در شماره هشتم مجله «تقریرات» به چاپ رسیده است.