پدیدارشناسی جدایی حرم امام رضا(ع) از بافت پیرامون

به گزارش سایت جامعه شناسی تشیع، فضای شهر شیعی به واسطه حرم های امامان، در طول سالها مقتضیات خاصی داشته است اما در دوره جمهوری اسلامی این فضاهای شهری تحت تاثیر مداخلات شهری پیرامون حرم ها و اجرای طرح توسعه و نوسازی قرار گرفته است. در همین رابطه با «عباس آذری»، پژوهشگر شهرسازی و مدرس دانشگاه گفت و گو کردیم که در ادامه می آید. وی رساله دکتری خود را با عنوان «پدیدارشناسی جدایی حرم های مطهر از بافت پیرامون» در دیماه ۱۳۹۷ در «مرکز پژوهشی هنر، معماری و شهرسازی نظر» دفاع کرده است.

 

جامعه‌شناسی تشیع: درباره رویکرد نظری پدیدارشناسانه رساله‌تان بفرمایید که چه طور با طرح توسعه حرم امام رضا(ع) پیوند برقرار کردید

عباس آذری: پیش از شروع رساله دکتری، با جهاد دانشگاهی پروژه ای درباره مستندسازی بافت دور حرم امام رضا (ع) داشتم و به تدریج ارتباط بین حرم و بافت پیرامون آن برای من مهم شد. در واقع هرچه در آن پژوهش عمیق تر  شدم، متوجه اوج فاجعه در تخریب ۳۰۰ هکتاری طرح توسعه شدم، تخریبی که هم هویت را از بین برده است و هم بر خلاف مبحث انسان کامل در شیعی بود.

در تحقیقاتم به موضوع «انسان کامل» رسیدم، الگویی که نه تنها در اسلام بلکه در عرفان، مسیحیت و زرتشت هم بوده است. در الگوی انسان کامل نظریه قطب را داریم که پیروان دور انسان کامل حلقه می زنند و نزدیکی به انسان کامل یک ویژگی مثبت تلقی می شود. همین رویکرد در شیعه عامل توجه به حرم های مطهر امامان و امامزاده ها است. در این الگوی گویی انسان کامل بعد از مرگ نیز زنده است. در رساله‌ام الگوی ارتباط حرم امام رضا و بافت دور آن را با انسان کامل و پیروان مقایسه کردم. بدین نحو که حرم به مثابه انسان کامل است و بافت دور آن همچون حلقه ای از پیروان انسان کامل است. چنانکه امام در میان پیروان خود زنده است. براساس این رویکرد در دوره صفوی، خانه هایی در دور تا دور حرم شکل گرفت که آن بافت منسجمی بود.

کلید واژه انسان کامل را در این رساله مطرح کردم و در رویکرد فلسفی از نگاه پدیدارشناسی مکان بهره بردم. در این مبحث از نظریات شولتز و روح مکان استفاده کردم. در پدیدارشناسی مکان، مکان جایی است که کاراکتر دارد و آن در روابطی از دیدگاه ها، منش فکری و ایدولوژی و جهان بینی ریشه دارد. کاراکتر مکان با فضا تشکیل دهنده مکان است. عنصر کاراکتر مکان کمک می کند تا روح مکان زنده باشد و حتی آن را تقویت می کند. وقتی ما دست به تخریب مکانی می زنیم یعنی نگاه ما به سمت فضا است و به کاراکتر مکان توجه نداریم، در نتیجه آن پاک می شود و آنچه در توسعه خدشه دار می شود، روح مکان است.

جامعه شناسي تشيع: ریشه مفهوم انسان كامل را از کجا وام گرفتید و ارتباط آن با تشیع چیست؟

پيدايش مفهوم انسان كامل با پيدايش عرفان اسلامي همگام است و عارفاني مانند حلاج و بايزيد به آن توجه داشته‌اند. تا آنجا كه اطلاع حاصل است، ابن عربي نخستين كسي است كه در عرفان اسلامي اصطلاح «الانسان الكامل» را وضع كرده است. او انسان كامل را حافظ عالم مي‌داند و معتقد است تا زماني كه انسان كامل در هستي وجود دارد، عالم و خزاين موجود در آن به وسيله او حفظ مي‌گردد و چون اين انسان از عالم، گام به عرصه آخرت نهد، تمام خزاين اين دنيا، مانند كمالات و معنويات را با خود به آن عالم خواهد برد، زيرا كه اسرار الهي در وجود اين انسان متمكّن گرديده است و هرگاه وجود وي از اين عالم رخت بربندد، خزاين الهي نيز با او به آن عالم خواهد رفت.

از نقطه نظر حکمت و عرفان اسلامی عوامل چهارگانه ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت وجود دارند که مکان‌های مقدس می‌توانند ارتباط بین عالم ناسوت و ملکوت را برقرار کنند. از نظر شیعیان حرم های امامان - به عنوان انسان کامل- دارای صفت ملکوتی هستند و می‌توانند ارتباط بین عالم ناسوت و ملکوت را برقرار کنند. این نظر برخاسته از دیدگاه آنان درباره انسان کامل است. در این میان، دین اسلام و بخصوص مذهب شیعه، پیامبران الهی و امامان معصوم را نمونه بارز انسان‌های کامل می‌دانند که بعد از فوت و شهادت نه تنها نمی‌میرند بلکه زنده و جاودان هستند و همچنان می‌توان با تمسک جستن به آن‌ها، در مسیر رشد و سعادت معنوی قدم برداشت.

در نتیجه می‌توان گفت که «رابطه میان امام و شیعه رابطه تنگاتنگی است» زیرا که شیعه کسی است که باید از امام خود متابعت و پیروی نماید و همواره سعی کند تا در نظارت و حمایت او باشد تا بتواند از رحمت و عنایت الهی بهره‌مند شود و از گمراهی نجات یابد. پس معصومین برای شیعیان (پیروان) خود به منزله قطب و مرکز عالم هستند که از سویی می‌توانند آموزه‌ها و سخنان الهی را از طریق آن‌ها به سایر مردم منتقل کنند و از سوی دیگر، پیروان نیز می‌توانند از کمالات و معنویات آن‌ها برخوردار شوند.

 این تفکر منجربه علاقه و تلاش بیش از پیش شیعیان برای تقرب و نزدیکی به حرم معصومین و مجاور نمودن خانه‌های مسکونی به آن‌ها شد به طوریکه آن را ارزش تلقی کرده و به عنوان نوعی فضیلت محسوب می‌کردند. به عنوان مثال بررسی‌های صورت گرفته در شهر مشهد نشان می‌دهد که در گذشته نه تنها مردم برای نزدیکی و همسایه شدن با حرم مطهر امام رضا (ع) تلاش می‌کردند، بلکه این افتخار نصیب کسانی می‌شد که از نظر اعتقادی و جایگاه اجتماعی دارای فضیلت و برتری بودند. اعتقاد به زیارت انسان کامل باعث به وجود آوردن معنا به این مکان مقدس شده و مناسک خاص مذهبی و اجتماعی را به وجود آورده است.

جامعه‌شناسی تشیع: در اجرای طرح توسعه حرم امام رضا در سالهای اخیر چه اتفاقی افتاده است؟

عباس آذری: در توسعه حرم امام رضا، بافت دور آن تخریب شد و آن انسجام بین امام و پیروان که هیچ فاصله ای نداشت، از بین رفته است و این ارتباط به تدریج به یک گسست تبدیل شده است. در واقع با پروژه توسعه ۳۰۰ هکتاری فاصله ای بین حرم با بافت پیرامون و شهر ایجاد شد، در صورتی که در گذشته ارتباط منسجمی بین حرم و بافت پیرامون بود. این اتفاق منجر به تخریب کاراکتر و روح مکان شد و کسانی که در آن مناطق ساکن بوده اند، نادیده گرفته شدند و بماند که چه تعدادی از مردم به رضایت یا عدم رضایت املاکشان را از دست دادند. در بررسی عمیق در محله های پیرامون حرم می توان باقی مانده خانه هایی را مشاهده کرد که اطرافش تخریب شده است و ساکنان هنوز مقاومت می کنند تا ریشه هایشان را حفظ کنند.

نگاه غلطی بود که زمین های دور حرم تملک، تخریب شد و به قطعه بزرگی برای ساخت پاساژ تبدیل شد. متاسفانه این اتفاق در بخش بزرگی تحت عنوان شارستان رضوی رقم خورد. در نتیجه روح مکان از بین رفت و در اصطلاح  بافت دور حرم دچار بی مکانی شد و همه این حس را دارند. کسانی که سن بالاتری دارند و به زیارت می روند، دیگر آن حس قدیم را ندارند. اینکه قبلا فضای متفاوت و خاصی بوده و به معنای دیگر ارتباط امام و پیروان یکنواخت بوده است.

برای ارائه خدمات به زائر، حرم را بزرگ و بزرگتر کردند و بافت پیرامون حرم را در نظر نگرفتند و یک بافت نامنسجم به وجود آمد. در این طرح توسعه فقط به زائران فکر کردند، کسانی که زندگی کوتاه مدتی در فضای مشهد دارند اما به مجاوران حرم کسانی که سالیان سال در پیرامون حرم زندگی می کردند و حتی خدماتی به زائران می دادند نادیده گرفته شدند. با این اتفاق جریان شهری مشهد از حرم دور شد و پیرامون حرم که با امام ارتباط داشت با مقولات اقتصادی و تجاری ترکیب شد. وضعیت حضرت معصومه در قم نسبت به مشهد بهتر است و با وجود مداخلات در بافت پیرامونی، جریان شهری در قم برقرار است.

باتوجه به رویکرد نظری انسان کامل و پدیدارشناسی مکان و همچنین اتفاقاتی که در مشهد افتاده است، این سوال در ذهن من شکل گرفت که چه طور با وجود تفاوت های فکری و اعتقادی بین شیعیان و وهابیت عربستانی، اینکه وهابیت اعتقادی به انسان کامل ندارد و مقابر اهمیتی ندارند، هر دو رفتاری یکسان در مدینه و مشهد داشتیم. ما در مشهد همان کاری را با حرم و پیرامون آن کردیم که عربستانی ها با مسجد النبی و مدینه کردند. در هردو بافت های پیرامونی را به بهانه بزرگ کردن حرم تخریب کردند و دور تا دور حرم برج سازی، هتل سازی و مال سازی کردند. در هر صورت مسوولان آستان و شهرداری ثامن اشتباه هایشان را پذیرفته اند و این گام رو به جلویی است که پژوهشکده ثامن را تشکیل دادند و خوشبختانه در سال گذشته وزارت مسکن جلوی ادامه کار را گرفتند تا بعدا طرحی مناسب ارائه شود.

در طی پژوهش‌هایم، پرسش نامه ای از مشاور طرح توسعه بافت دور حرم به دستم رسید که مربوط به اوایل کار توسعه بود. این پرسش نامه کاملا به طور هدایت شده ای، پاسخ های مردم را به سمتی برده بود که طرح توسعه باید انجام شود. وقتی من با مردم صحبت می کردم، می گفتند ما توسعه می خواستیم ولی نه بدین شکل که با ما وارد دو دوتا شوند که ملک را چند می فروشید و اصلا برایشان مهم نباشد که چه کسی اینجا ریشه داشته است.

جامعه‌شناسی تشیع:  اجرای طرح توسعه حرم‌های مطهر چه عواقبی برای جامعه شیعی دارد؟

عباس آذری: ما در تشیع تفکری داریم ولی ما طبق آن رفتار نکرده ایم و خلاف آن چیزی که اظهار می کنیم، عمل می کنیم و هر امامزاده ای در ایران دچار این وضع است. زیارت انسان کامل بعنوان یک امر مقدس با چالشی درونی روبرو شده و معنا، کیفیت و تجربه آن از خلوص و ناب گرایی مذهبی خود دور شده است. تجربه زیارت با قدرت، سیاست، تجارت، سرگرمی و تفریح درهم آمیخته است. بنابراین، مدرنیته از یک طرف، از طریق تکنولوژی ها زیارت را تسهیل کرده و در دسترس قرار داده است اما از طرف دیگر می خواهد روح و جان زیارت را محدود و کمرنگ کند. استحاله زائر به توریست نکته بسیار مهمی است که در توسعه های شهر مشهد به شدت نیاز به بررسی عمیق تری دارد. به طوری مفاهیم متضاد با زیارت در بافت پیرامون حرم رضوی رخ داده است. مثلاً شکل گیری مال های تجاری بزرگ مانند مجتمع آرمان وضامن در فاصله نزدیکی حرم که خدماتشان هیچ سنخیتی با مفهوم زیارت ندارد.

ما باید نسبت به قضیه طرح های توسعه بازنگری جدی داشته باشیم. متاسفانه ما هیچ مبانی نظری تدوین نکرده ایم تا اگر مداخلاتی انجام می دهیم برای تقویت هویت و معنویت باشد. ما می توانستیم از فضاهای پیرامونی حرم به معنای فضاهای شارژ مردم استفاده کنیم چون ما از خستگی به زیارت می رویم تا شارژ شویم و تجربه زندگی دیگری داشته باشیم. در فضای زیارت سنتی، ما می توانستیم تجربه متفاوتی از زندگی روزمره داشته باشیم و حتی سختی زیارت، تجربه مثبتی بود اما هتل هایی در اطراف حرم ساخته شد که سنخیت حرم با پیرامونش را از بین برده است. از طرف دیگر، در سیستم شبکه قدیم، بخشی از مناسک دینی بر عهده مساجد اطراف حرم بوده و به این شکل نبود که تمام مناسک در حرم برگزار شود. در آن سیستم برنامه ها کنترل شده و تحت نظارت خود مردم بوده است.

به نظرم حتی از منظر اقتصادی با وجود تجاری سازی پیرامون حرم چندان موفقیت و ارزش افزوده ای نداشته است در صورتی که اگر ما به جای نگاه اقتصادی، اتفاق دیگری را رغم می زدیم حتی ارزش افزوده بیشتری نصیب شهر می شد چون علاقه مندان به تجربه زیارت سنتی رغبت بیشتری برای حضور داشتند. ما می توانستیم فضای شهری، بازارهای پیرامون و در کل رابطه حرم با شهر را به عنوان یک تجربه ناب شیعی نگه داریم ولی آن را از بین برده ایم و اتفاق بدتر اینکه ما این روند را می توانیم در کاظمین، کربلا و نجف ببنیم. این رویه تخریب از عربستان به ایران آمد و از ایران به عراق رفته است و به نظرم این موقعیت خطرناکی برای جامعه شیعه است. هویت سازی به واسطه مکان بسیار موثر است چون ریشه های ما اینکه از کجا زندگی می کنیم و در چه شهری هستیم وابسته به مکان است و ما نباید آنها را به دست فراموشی بسپاریم.

وقتی من چشم هایم را در قسمت های جدید حرم امام رضا می بندم و باز می کنم، هیچ بخشی نیست که به من احساس حرم امام رضا بدهد و این یعنی بی مکانی. در صورتی که ما می توانستیم با مشوق هایی و طرح هایی، کار کنیم تا روح مکان تقویت شود، امری که کشورهای دیگر برای تقویت هویتشان در مکان ها انجام می دهند. ما فکر می کنیم اگر محله های دور حرم را تخریب کنیم و توسعه بدهیم، از نو بسازیم، بسیار شیک می شود ولی نمی دانیم که با این توسعه چه چیزی را از دست می دهیم و چه چیزی را به دست می آوریم. ما ممکن است هویتی را از دست بدهیم که شاید ۵۰۰ سال و بیشتر طول بکشد تا هویت مکانی دوباره شکل گیرد.

*تصاویر این نوشته نحوه توسعه حرم امام رضا(ع) و بافت پیرامون در طی تاریخ را نشان می‌دهد که برگرفته از پایان‌نامه عباس آذری است.