شیعیان در آمریکا: به سوی تشیع آمریکایی

معرفی کتاب تشیع در آمریکا، لیاقت تکیم، انتشارات دانشگاه نیویورک

از حدود صد و پنجاه سال پیش تا کنون، جمعیت قابل توجهی از شیعیان با پیشینه قومی بسیار متنوع در سرزمین آمریکا سکونت دارند. موج مهاجرین یکی پس از دیگری ویژگی­های جمعیت شناختی و اجتماعی این گروه از مسلمانان را تغییر داده است و به این اجتماع شکل بخشیده است، شکلی که هنوز در حال تغییر و تحول است و سوالات جدی و جذابی را پیش روی محققان این حوزه گذاشته است. یکی از محققانی که بر روی این سوالات متمرکز شده است لیاقت تکیم استاد دانشکده علوم ادیان دانشگاه مک مستر کاناداست. تکیم با انجام یک پیمایش سراسری بر روی مساجد و مراکز شیعیان آمریکا کتابی را به رشته تحریر درآورده است که نه تنها گویای نکات بسیاری در ارتباط با این اجتماع است که می تواند روشنگر تحقیق در مورد دیگر اجتماعات اقلیتی نیز باشد. نویسنده که خود یکی از شیعیانی است که مدت زمان زیادی از زندگی خود را در غرب گذرانده، در یک روند تاریخی شیعیان آمریکا را مورد بررسی قرار داده است. او با تسلطی که بنا بر تحصیلات حوزوی اش در قم به ویژگی­های مختص تشیع دارد، سعی کرده مسائل خاص این گروه را که معمولا درتحقیقات آکادمیک زیر سایه اکثریت سنی نادیده گرفته شده اند، بازگو کند.

بسوی اجتماع شیعیان در آمریکا

کتاب با یک مرور تاریخی با اجتماع شیعیان آمریکا که بیشتر در شهرهای ایالت میشیگان و کالیفرنیا و شهرهای بزرگ دیگر ایالت ها ساکن هستند، آغاز می شود. اولین موج مهاجران شیعه از سرزمین­های امروزین سوریه و لبنان پا به آمریکا گذاشتند. به تدریج شیعیان هند و پاکستان، بعدها ایران و عراق و کشورهای شرق آفریقا نیز به آنها اضافه شدند تا همراه با آمریکایی های آفریقایی تبار که به تشیع گرویده بودند کولاژ رنگارنگ شیعیان آمریکا را بسازند.

تکیم گزارش می­کند که نسل اول شیعیان در فرهنگ جامعه میزبان ادغام(integrate) شده بودند، نشانه های او بر این مدعا گزارش­هایی از مراسم ازدواج مختلط، عدم التزام افراد بخصوص زنان به پوشش سنتی اسلام، نبود مدرکی مبنی بر وجود گوشت حلال تا 1947 و مهم تر از همه نبود گزارشی از مراسم محرم تا 1963 است. در سال 1953 قوانین مهاجرتی آمریکا تغییر بنیادینی کرد و به واسطه آن سهمیه­ای به مهاجران از همه کشورهای جهان داده شد. این موضوع و همچنین تشدید سیاست جذب دانشجوی خارجی در دانشگاه­های ایالات متحده، به تدریج ساختار جمعیتی مسلمانان به طور کلی و شیعیان به طور اخص را دستخوش تغییرات جدی کرد. از راه رسیدن موج جدید مهاجران فضای دینی شیعیان آمریکا را تغییر داد.

از سوی دیگر وقایعی که در خود کشورهای مبدا اتفاق افتاد نیز روند مهاجرت­ها را تحت تاثیر قرار داد. برای عراقی­ها تاسیس حزب بعث در 1958، قدرت گرفتن صدام حسین در 1979 و سرنگونی صدام در 2003 سه موج مهاجرتی عمده را در پی داشته است. همچنین گروه پرشماری از عراقی­ها در سال 2007 موفق به دریافت پناهندگی در خاک آمریکا شدند. در حالی که دو موج اول را بیشتر متخصصان عراقی تشکیل می داند، دو موج آخر بیشتر به کارگران ساده اختصاص داشت که بروز دینداری و مناسکی پررنگ­تری نسبت به مهاجران قدیمی­تر عراقی دارند.

ایرانیان بیش از 25 درصد از مسلمانان مهاجر و بیش از 50 درصد مسلمانان با تباری از خاورمیانه را در آمریکا تشکیل می­دهند و در دو موج انقلاب سفید و انقلاب اسلامی به آمریکا وارد شدند و در سی سال اخیر نیز روند مهاجرتی متداومی را داشته است. تکیم گزارش می­­کند که بخش بزرگی از ایرانیان بخصوص ساکنین کالیفرنیا بروز دینداری ندارند. بنا بر یک تحقیق در شهر لس­آنجلس تنها چهاردرصد ایرانیان خود را از نظر دینی عملگرا دانسته­اند و تنها سه درصد در یک مرکز دینی در آمریکا مشارکت داشته­اند. تحقیق دیگری نشان می­دهد که بیش از 60درصد خود را تنها ایرانی و 19درصد خود را ایرانی مسلمان دانسته­اند. تکیم که تنها از زاویه فرهنگ مذهبی(ونه ملی) به این موضوع می­نگرد این طور قضاوت می­کند که این جمعیت در فرهنگ غالب آمریکایی حل(assimilate  ( شده­اند. در میان دانشجویان ایرانی چه آنها که پیش از انقلاب به امریکا آمده اند و چه آنها که در این سال­ها وارد شده اند، گروهی هستند که ایدئولوژی دولت ایران را پی­گیری می­کنند و تا سال­ها در انجمن­های دانشجویی فعال بوده­اند. در این میان دسته سومی نیز از ایرانیان هستند که با هر دوگروه از نظر فکری و سیاسی مرزبندی دارند و در میان ایشان مشارکت در مراکز مذهبی و بدور از سیاست دیده می­شود.

جنگ­های مکرر لبنان، مهاجرت از این کشور را تداوم بخشیده است. از ویژگی­های این گروه دینداری آزادانه­تر ایشان نسبت به دیگر شیعیان است. نشانه­های این آزاد اندیشی در نحوه پوشش و حضور فعال زنان در مراکز دینی و علاقه ایشان به گفتگوهای بین الادیانی نمایان است. شیعیان جنوب آسیا نیز مهاجرتی پیوسته داشته­اند، هرچند در دهه هفتاد موج عظیمی از متخصصان به آنها اضافه شد. تکیم ویژگی ایشان را پایبندی به سنت­های قومی و مذهبی بخصوص در زمینه برگزاری مناسک می­داند.

بسوی تشیع آمریکایی

شیعیان آمریکا در طول سال­ها حدود 200 مرکز به صورت مرکز فرهنگی-اسلامی و مساجد برپا کرده اند که عموما مختص به یک گروه قومی است. کمتر از سی درصد این مراکز پیش از 1990 ساخته شده است و بیش از 45 درصد آنها کمتر از 15 سال عمر دارند. این یکی از دلایلی است که زبان کشور مبدا در بیشتر این مراکز زبان اصلی و مرزی برای تفکیک گروه های قومی مختلف شیعه است.

علاوه بر عامل زبان، برداشت های مختلف از تشیع بخصوص درمیان مهاجران سالهای اخیر این جمعیت را چندپاره می­­کند. برای مثال موج اخیر شیعیان عراقی در اجرای مناسک عاشورا شدتی دارند که پذیرش آنها در مراکز لبنانی عرب زبان را سخت و همراه با تنش کرده است و یا اصرار شیعیان جنوب آسیا برای اجرای مراسم عاشورا در خیابان مشکلاتی را دربرخی شهرها بوجود آورده است. در واقع شیعیانی که از جوامع یکدست­تر می­آیند عموما تلقی مثبتی نسبت به انواع دیگر دینداری شیعیان ندارند و آن را خارج از رویه اصیل خود می­دانند. در مراسمی مانند ازدواج و یا محرم که فرهنگ بومی هرگروه بارزتر است، مرزبندی­ها شدیدتر می­شود، در حالیکه در نمازهای روزانه و یا نماز جمعه امکان همبستگی بیشتری بین شیعیان دیده می­شود. مرزبندی برسر نحوه عمل به برخی احکام و مناسک تنها دیواری در میان قومیت­ها و ملیت­ها نیست بلکه نسل دوم و نسل جوان نیز از برخی از این موارد سرباز می­زنند و به آنچه برآمده از متون مرجع دین (بخصوص قرآن) است اعتماد می­کنند. برای این نسل از شیعیان که در موقعیت اقلیتی دوگانه ای در نسبت با جامعه آمریکا و جامعه مسلمانان آمریکا قرار دارند، پرسش از هویت بسیار جدی می­نماید. این نسل به آرامی با برگزاری مراسم به زبان انگلیسی، با حضور فعال در فضای مجازی و ارتباط فراقومیتی با دیگر شیعیان جوان زمینه بوجود آمدن یک تشیع آمریکایی را فراهم می­کند که جایگزین شیعیان ایرانی، عراقی، لبنانی، پاکستانی، آفریقایی و... می­شود.

رابطه شیعه و سنی: دستخوش سیاست، مغلوب واقعیت

شیعیان در جامعه چندفرهنگی آمریکا امنیت و آزادی بیشتری برای بروز تفاوت­هایشان از اهل تسنن دارند ولی از سوی دیگر مورد تهدید فرهنگ غالب آمریکایی هستند که آن­ها را مجبور به نزدیکی بیشتر با دیگر مسلمانان و بخصوص همکاری و همراهی با اهل سنت می­کند. تا انتهای دهه هفتاد گزارش­های متنوعی از همکاری  اهل سنت و شیعیان در مساجد و محافل اسلامی آمریکا وجود دارد. دهه هشتاد اما آغازی است بر دورشدن این دو شاخه­ی درخت اسلام. از نظر تکیم تاثیر انقلاب ایران در این افتراق محرض است. انقلاب ایران به مسلمانان آمریکا احساسی از غرور و خودباوری را دمید، پس از این انقلاب بود که عموم مسلمانان آمریکا با نشانه­های اسلامی مانند ریش، حجاب و مدارس دینی هویت متمایز خود را ابراز کردند و در مدارس و دانشگاه­ها شروع به فعالیت­های دینی و سیاسی کردند. برای شیعیان این انقلاب نه تنها جسارت در بیان هویت اسلامی که جسارت در بیان تمایز شیعی ( که تا پیش از این به دلیل موقعیت اقلیتی بسیار کمرنگ بود) را نیز به همراه داشت. این آغازی بود بر بروز تمایزها و اختلاف­ها بین اهل تشیع و اهل تسنن در فضای آمریکای آن روزگار که با جبهه گیری هماهنگ کشورهای عربی بر ضد ایران در زمان جنگ هشت ساله تکمیل شد. بخصوص حاکمیت سعودی که ایدئولوژی انقلابی و عدالتخواهانه انقلاب و ایده صدور انقلاب را تهدیدی بر علیه خود می­دید، گاه بیش از ایرانی­ها بر روی جنبه­های شیعی این انقلاب تاکید می­کرد تا آن که این انقلاب شیعی(و نه اسلامی) همچون تهدیدی علیه اهل سنت جلوه کند. این فعالیت­ها بخصوص در پاکستان که زمینه تفرق بین دو مذهب از پیش وجود داشت بسیار کارگر افتاد. وقتی درگیری­های خونین در پاکستان آغاز شد، متن­های فرقه­گرایانه بسیاری نیز انتشار یافت که پس از چندی به آمریکا راه پیدا کرد و شنوندگانی با ریشه­های متنوع قومی و ملی یافت. درست در همین زمان  رسما در همه سفارت­های عربستان بخشی با نام کاردار مذهبی تاسیس شد و پشتیبانی مالی برخی جریان­ها را بر عهده گرفت، این در حالی بود که راه های ارتباط مالی ایران به آمریکا محدود و محدودتر شد. اما این تنها دخالت سیاست نبود که تفرق مذهبی و قومی را برای مسلمانان آمریکا به بار آورد، موج مهاجران در اواخر دهه هشتاد اساسا امکان این چندپارگی (heterogenic) را با جمعیت قابل توجه از هر گروه قومی و مذهبی در شهرهای بزرگ آمریکا فراهم کرد. چندسال بعد وسایل ارتباطی، بخصوص اینترنت مسلمانان پراکنده در سراسر آمریکا را به یکدیگر اتصال داد. در نتیجه جمعیت شیعیان هرچند پراکنده در شهرهای کوچک توانستند آسان­تر بایکدیگر ارتباط بگیرند و هویت متمایز شیعی خود را بازیابی کنند و دیگر ناچار به همراهی با اهل تسنن نباشند. از سوی مقابل نیز این ابزارها راه هماهنگی را فراهم کرد، چنانچه امروزه بیشتر انجمن های اسلامی دانشجویان نه تنها گرایش آشکار سنی(در قابل اسلامی) که حتی گرایش سلفی دارند. دانشجویان شیعه که از انجمن­هایی که روزگاری در آن فعالیت چشمگیر داشتند رانده شدند، بطور موازی انجمنی با نام ثقلین تاسیس کردند که در در برخی شهرها فعال و در برخی شهرها تنها یک گروه مجازی است. گزارش­هایی از گسترش دامنه دودستگی­ها و حتی زد و خورد در زندان­ها نیز وجود دارد. حتی گزارشی از حمله به عزاداری شیعیان در میشیگان و تخریب برخی مغازه­های آن­ها توسط گروه­های افراطی پس از اعدام صدام به دست دولت شیعی عراق دیده شده است.

اما نباید تلاش­ها برای همگرایی دو گروه بخصوص در سال­های اخیر و در ضدیت با هرگونه صدای افراطی که چهره خشنی از اسلام ارائه می­دهد را فراموش کرد. از آن جمله یکی از مساجد شهر لس آنجلس است که به طور متناوب از سخنرانان و ائمه جماعت شیعه و سنی استفاده می­کند و سعی در شکستن مرزهای ساخته شده در جامعه مسلمین آمریکا دارد. گروهی از جوانان نسل دوم نیز که خود را آمریکایی مسلمان تلقی می­کنند و خود را در دایره هیچ یک از مذاهب محیط نمی­دانند، در این زمینه فعال هستند. با همه­ی این تلاش­ها تکیم چشم انداز روشنی برای همراهی دو گروه در کوتاه مدت نمی­بیند. در واقع، هرچند در دوران پس از یازده سپتامبر مسلمانان با مشکلات مختلفی در جامعه­ی غربی روبرو هستند و نیاز به هماهنگی آن­ها در برابر این موانع احساس می­شود اما تاثیر اتفاقات سیاسی در قلب خاورمیانه و خاطره رویارویی­ها این امر را بیش از پیش مشکل ساخته است.

جاهای خالی­ در تشیع آمریکایی

کتاب با بیان مثال­هایی توضیح می­دهد که آنچه در محیط آکادمیک به عنوان اسلام شناخته می­شود عمدتا اهل سنت را شامل است و جز در موارد استثنا جمعیت شیعه مورد مطالعه نیست. همچنین است تصویری که از اسلام توسط رسانه­ها معرفی می­شود؛ مثلا در برنامه­ای مربوط به شناخت آیین­های مسلمانان در رمضان نماز تراویح مورد بررسی قرار می­گیرد در حالی که این نماز تنها مربوط به اهل سنت است. در برنامه­های سراسری که در آمریکا برای مسلمان وجود دارد، همچون افطار سالیانه ریس­جمهور، این مساجد اهل تسنن هستند که نمایندگی اسلام را می­کنند و این این اقلیت بیست درصدی نادیده انگاشته می­شوند.

وجه دیگری که در تشیع آمریکایی خلا بوجود آورده است، ارتباط این جامعه با رهبران مذهبی خود است. واقعیت این است که فقه شیعی برای زیستن در موقعیت اقلیت دستور روشنی دارد. از آنجا که شیعیان در طول تاریخ عموما در سرزمین­های مسلمان با اکثریت سنی زندگی می­کردند، فقه شیعه در موارد مختلف، شیعیان را به تقیه فراخوانده است اما تکلیف برای موقعیت اقلیتی در سرزمین غیر مسلمان نا روشن است. از سوی شهروندان این سرزمین همه ملزم به پیروی از قوانین دولت هستند و از سوی دیگر به سبب ماهیت چندفرهنگی و لیبرال این سرزمین در مواردی آزادی عمل بیشتری برای انجام امور دینی نسبت به سرزمین­های اسلامی دارند. ضمن این که واقعیت روزمره زندگی شیعیان آمریکا از آنچه در ایران و عراق می­گذرد به کلی متفاوت است و روحانیونی که هرساله از این دو کشور به آمریکا وارد می­شوند نه تنها پاسخگوی سوالات زندگی آن­ها نیستند، خطابه­ها و سخنان درخور نسل جوان شیعیان آمریکا نیز ارائه نمی­دهند. در پاسخ به این نیاز گروهی از شیعیان خواجه هند سعی در تربیت روحانی در خاک آمریکا و متناسب با نیازهای خاص خود کردند که هنوز نتیجه بخش نبوده است اما دیگر بخش­های جامعه به نمایندگان مراجع تقلید در آمریکا اکتفا کرده­اند و امور روزمره خود را  رفع و رجوع می­کنند.

کلیتی چندپاره (heterogenic)

در این کتاب علاوه بر داده­های مختلف در مورد یکی از اجتماعات ساکن در آمریکا، خواننده با یک سوال محوری روبرو می­شود و آن هویت شیعی است؟ کتاب سعی کرده این در بخش­های مختلف خود تنوع این اجتماع در عین یک­پارچگی زیر نام شیعه را نشان دهد. در حقیقت، شیعیان به عنوان مهاجرانی تازه استقراریافته در جامعه آمریکا دیگر به صفت وابستگی خود به یک سرزمین و پیشینه فرهنگی شناخته نمی­شوند، ضمن این که وقتی در کنار یکدیگر قرار می­گیرند تفاوت­های رفتاری و اعتقادی آن­ها نمایان شده و دیگر به سبب پیروی از یک ایده نیست که بهم چسب می­خورند. اما بی شک ریسمانی در میان هست که همه­ی آن­ها را در عین تنوع در کنار هم قرار می­دهد و آن­ها را بستری برای تولد تشیع آمریکایی با ویژگی­هایی که در آینده خواهیم دید، می­کند.