تاریخچه کوتاهی از مطالعه «شیعه دوازده امامی» در غرب

«شیعه دوازده امامی در دوران مدرن، فرهنگ مذهبی و تاریخ سیاسی[1]»، عنوان کتابی است که در سال ۲۰۰۱ توسط راینر برونر و ورنر اند[2]منتشر شد. هر دو ویراستار، از متخصصین مطالعات اسلام و تشیع هستند که آثار متعددی در زمینه جوامع شیعی تالیف کرده‌اند. این کتاب، حاصل جمع‌آوری مجموعه مقالات کنفرانسی است که در اکتبر ۱۹۹۹ در فرایبورگ آلمان برگزار شد. این مقالات، ذیل چهار فصل دسته‌بندی شده‌اند: «الهیات و آموزه‌ها»،«مباحثات درونی و نقش مخالف‌خوان‌ها»، «ایدئولوژی و سیاست در قرن بیستم» و در نهایت، «مورد جمهوری اسلامی ایران». ذیل هر یک از این 4 فصل مقالات مرتبط آورده شده است. اگرچه همه مقالات را نمی‌توان به طور کامل ذیل «جامعه‌شناسی تشیع» دانست، اما رویکرد کلی کتاب، نگاهی اجتماعی به شیعیان دوازده امامی است. پیشگفتار این کتاب، به طور مجمل سیر مورد توجه قرار گرفتن «شیعه دوازده امامی» به عنوان موضوع مطالعه آکادمیک در غرب را بیان کرده است. در ادامه، ترجمه خلاصه‌ای از بخش اول پیشگفتار این مجموعه که توسط برونر و اند نگاشته شده است را می‌خوانیم:

 تا همین اواخر، مطالعه تشیع محل توجه متخصصین اسلام‌شناس غربی نبوده است. نه تشیع به طور کلی و نه شیعه دوازده امامی به طور خاص. در خصوص این مورد آخر، باید به این نکته توجه کنیم که:

«شیعه‌ای که جهان غرب نخستین بار با آن از نزدیک و مستقیم مواجه شد، فاطمی‌ها و بعدها، حشاشین بود. جنگنده‌های جنگ‌های صلیبی نخستین بار با فاطمی‌ها برخورد کردند و نه شیعیان دوازده امامی. در نتیجه، ممکن است آنها با دوازده امامی‌های پراکنده در سوریه و فلسطین برخورد کرده باشند اما نه به عنوان دشمن. چرا که این‌ها نه مانند فاطمی‌ها ذیل یک دولت مستقل سازمان نیافته بودند و نه واجد آن هاله عرفانی و رمزآمیز حول حشاشین نیز بودند. در نتیجه برای نویسندگان صلیبی چندان جذاب نبودند.»

این وضعیت در قرن شانزدهم با تاسیس دولت صفوی در ایران تغییراتی کرد. با این وجود، نسل‌های اولیه‌ی آکادمیسین‌های غربی که جذب مطالعه شیعه دوازده امامی شده بودند، دستیابی به منابع اصلی را غیرممکن می‌یافتند. بسیاری از آن‌ها شاید اساسا از وجود و غنای این منابع هم آگاه نبودند. از اوایل قرن نوزدهم، دانش غربی از اسلام شیعی تا حدودی بیشتر شد. این مساله، بیشتر حاصل تلاش‌های شرق‌شناسانی بود که در خدمت انگلستان در هند کار می‌کردند. آثار و ترجمه‌های این محققین عمدتا از آثار فقهی شیعیان بود. دانش غربی از این آثار و دیگر آثار شیعی توسط کتب چاپ سنگی که در ایران و هند منتشر می‌شد و به کتابخانه‌های غربی راه پیدا کرد به تدریج بیشتر شد. اما در دهه‌های آخر قرن نوزده بود که افرادی چون گلدزیهر و براون به طور مشخص جذب مطالعه شیعه دوازده امامی شدند. با این وجود، هیچ کدام از این افراد، به معنای واقعی یک «متخصص» در این زمینه نشدند. در مورد گلدزیهر، فقدان ارجاع به منابع شیعی و تکیه صرف بر منابع سنی بر قضاوتش از تشیع تاثیر منفی گذاشت. حتی شرق‌شناسان نسل بعدی که بیشتر به مطالعه شیعه دوازده امامی در غرب پرداختند، پژوهش‌هایشان را چندان بر مذهب امامی متمرکز نساختند. افرادی مانند ماسینیون، لمبتون، مادلونگ و هالم.

مورد استثنا، دونالدسون بود. کتاب «مذهب شیعه» او که در سال ۱۹۳۳ منتشر شد، برای چندین دهه تنها اثر جدی اگرچه نه چندان رضایت بخش-  در زبان‌های غربی برای دریافت تاریخ و عقاید امامیه بود. بعدها، هانری کربن به طور قابل توجهی به افزایش آگاهی ما از مذهب ایرانیان در ابعاد مختلف آن کمک کرد و کولبرگ چند اثر ارزشمند درباره تاریخ آغازین و فرایند رشد عقاید شیعی منتشکر کرد.

از دهه ۱۹۶۰، مطالعات تخصصی‌تر درباره تشیع دوازده امامی با تاکید بر ابعاد سیاسی آن آغاز شد. این مساله از یک سو به دلیل گسترش انتشار منابع در دسترس و از سوی دیگر به دلیل ظهور نخستین نشانه‌های یک رنسانس فکری در تشیع در زمینه‌های تاریخ‌نگاری، فقه و الهیات بود. این فرایند در دهه ۱۹۷۰ با ظهور حرکات سیاسی قابل توجه و بسیج ذیل شعارهای شیعه دوازده امامی در ایران و لبنان و دیگر جاها، تقویت شد. واکنش مجامع علمی غربی به این مساله چندان همزمان نبود. در نخستین کنفرانسی که به طور کامل به تشیع اختصاص یافت (کنفرانس استراتسبورگ در می ۱۹۶۸)، کمتر از نیمی از شرکت‌کننده‌ها را می‌شد متخصص اسلام شیعی به طور کلی یا شیعه امامی به طور خاص دانست. با این وجود، این کنفرانس، آغازگر دوره‌ای جدید در مطالعات تشیع در غرب شد. یکی از ویژگی‌های این دوره جدید، مشارکت فزاینده متخصصین با ریشه خاورمیانه‌ای در زمینه پژوهش‌های آکادمیک غربی درباره تشیع و موضوعات مرتبط با آن بود. در این مورد، خود کنفرانس استراسبورگ پیشگام بود: یکی از دو مشارکت‌کننده شیعی در این کنفرانس، امام موسی صدر بود. کار این رهبر خارق‌العاده سیاسی و مذهبی (که به طور تصادفی، هیچ گاه اثری که در این کنفرانس ارائه داد را منتشر نکرد)، می‌تواند به عنوان بازتاب یک توسعه عمومی در اسلام شیعی در نظر گرفته شود: یک احیای سیاسی و فکری که توسط روشنفکران و علما در دهه ۱۹۶۰ رهبری می‌شد؛ ترکیبی از مدرنیزاسیون ایدئولوژیک و بسیج توده‌ای که هدف هر دو اصلاحی یا حتی اگر ممکن می‌شد، انقلابی بود.

وقایع بر اجتماعات شیعی دوازده امامی در سایر کشورها نیز اثر گذاشت. در مورد ایران و «انقلاب اسلامی»اش، نقش لبنان حتی تا پیش از ۱۹۷۵ و جنگ  به عنوان محلی برای آموزش و آمادگی نیروهای انقلابی واضح و قابل توجه است. یکی از مهم‌ترین ابعاد قدرت گرفتن تشیع در آن زمان، افزایش تعداد چاپخانه‌هایی بود که هم کتاب‌های کلاسیک و هم مدرن را حتی به صورت مخفیانه یا در شکل جزوه منتشر می‌کردند. هر کس این روزها در حال پژوهش درخصوص فرایند رشد مجامع شیعی دوازده امامی در کشورهای حاشیه خلیج، ایران، عراق و دیگر مناطق باشد، باید به طور دقیق بازار انتشار لبنان را مطالعه کند.

بر مبنای مسائل دوران مدرن، می‌توان گفت که رنسانس شیعی می‌تواند تا حدودی به عنوان واکنشی به چالش‌های مربوط به قرون هجدهم و نوزدهم تفسیر شود. یکی از مهم‌ترین این چالش‌ها ظهور انواع جریان‌ها، گفتمان‌ها و ایدئولوژی‌هایی بود که تشیع آن‌ها را به عنوان تهدید‌هایی علیه هنجارها و ارزش‌ها و موجودیتش میافت. در نتیجه در میان روحانیون و روشنفکران کسانی پیدا شدند که نیاز به بازاندیشی در خصوص خود و جامعه‌شان را احساس می‌کردند. بر مبنای یک خودانتقادی کلی، برخی از آنها خواستار یک اصلاح اساسی در آموزه‌های شیعی برای تطبیق دادن آن‌ها با توسعه و تحولات جدید شدند. به علاوه، در میان روحانیون نیز یک جهت‌گیری تازه در خصوص فعال شدن در عرصه سیاست و واکنش به مسائل و مشکلات اجتماعی پدیدار شد. در نتیجه این خواسته‌ها و تلاش‌های عملی و نظری، طیف گسترده‌ای از نویسندگان با جهت‌گیری‌های متفاوت دست به کار شده‌اند؛ از  محافظه‌کاران گرفته تا میانه‌روان، ترقی‌خواهان، لیبرال‌ها، چپ‌ها و حتی سکولارها. با در نظر گرفتن این تکثر، به نظر می‌رسد چشم‌انداز فکری تشیع دوازده امامی امروزه بسیار بیشتر از گذشته چندصدایی شده است.

 


[1] The Twelver Shia in Modern Times: Religious Culture and Political History, Rainer Brunner and Werner Ende, (eds.), Social, Economic and Political Studies of the Middle East and Asia, vol. 72, Leiden: Brill, 2001

[2] Rainer Brunner and Werner Ende