کتاب‌شناسی جامعه شناسی تشیع : «امامت و عدالت»

«امامت و عدالت» : اصول نیندیشیده

در پروژه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع، «امامت و عدالت» نه به عنوان دو حوزه در کنار سایر حوزه‌های پژوهشی جامعه شناسی تشیع بلکه به عنوان سرفصلی ورای همه حوزه‌ها در نظر گرفته شد. به این دلیل که «امامت و عدالت» دو اصل بنیادی تشیع و وجه ممیزه «اعتقادی» و «تاریخی‌اجتماعی» آن از دیگر فرقه‌های اسلامی می باشند. تشیع با دو اصل «امامت و عدالت» تعین یافته و متمایز می شود. اگر بپذیریم که نقطه عطف اصلی در تمایز یابی تشیع بحران جانشینی پس از رحلت پیامبر (ص) بوده است، تشیع از دو موضع «حق جانشینی» که پیوندش را با اصل «عدالت» می یابد، و «مصداق جانشینی» که با اصل «امامت» گره می خورد، متعین و متمایز می گردد.

آنگونه که لویی ماسینیون اسلام شناس شهیر فرانسوی گفته است «تشیع یعنی فریاد فاطمه». این دواصل در طول تاریخ و به مرور زمان بسط و تفصیل یافته و به خصوص به دلیل موضع شیعیان در نقد خلافت قرون اولیه اسلام، «عدالت اجتماعی» در تشیع اهمیتی بنیادین می یابد و از این رو مباحث تشیع در حوزه اقتصاد را می توان ذیل همین سرفصل بررسی نمود. در این سر فصل مطالعه اجتماعی این دو اصل اعتقادی و نحوه تبدیل این دو ایده، به نیروهای اجتماعی موضوع مطالعه قرار خواهد گرفت. نتایج کتابشناسی گروه جامعه شناسی تشیع در این سرفصل نشان می دهد که «امامت و عدالت» تاکنون چندان موضوع مطالعه جامعه شناسانه قرار نگرفته اند.

این دو اصل را می توان به لحاظ تبعات اجتماعی «اصول نیندیشیده» نامید. اصولی که شاید به دلیل نزدیکی زیست شیعیان با آن، هنوز امکانات فاصله گیری و موضوع مطالعه قرار گرفتن برایشان فراهم نشده است. غلبه کامل در این حوزه با مباحث اعتقادی و کلامی است و تنها مسامحتا دو اثر دکتر علی شریعتی یعنی «امت و امامت»(۱۳۴۸) در حوزه «امامت» و «جهت گیری طبقاتی اسلام»(۱۳۵۵) در حوزه «عدالت» را می توان واجد پاره‌ای سویه‌های اجتماعی دانست. بر همین اساس در چشم انداز آتی چنین مطالعاتی می بایست تبعات جامعه شناختی این دو اصل اعتقادی در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... مورد مطالعه قرار گیرد. نحوه تفسیر اجتماعی عدالت و امامت به خصوص در تعیین نسبت آن با حکومتها در طول تاریخ اهمیت فراوان داشته است.