کار گروهی علمی در زمانه فردی شدن

سخنرانی دکتر محمود نجاتی‌حسینی (مدیر گروه جامعه‌شناسی دین انجمن جامعه‌شناسی ایران)

در جلسه رونمایی کتاب کتاب‌شناسی انتقادی جامعه‌شناسی تشیع

 تهیه و تنظیم: پویا دریس (دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی-دانشگاه تهران)

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم.  باعث خوشبختی است که به نمایندگی از گروه دین [انجمن جامعه‌شناسی ایران]، در این جلسه حضور دارم و خوشحالم که می‌توانم نکاتی را راجع به کتاب‌شناسی جامعه‌شناسی تشیع عرض کنم.

نکات صوری و محتوایی را دوست فرزانه، آقای دکتر سراج‌زاده، گفتند و فکر می‌کنم برای این‌که وقت گرفته نشود بهتر است که به طور مجدد به آن‌ها نپردازم. چون ما قرار نیست که در این جلسه نقد کنیم و جلسه رونمایی کتاب است. حیف است که در رونمایی کام‌مان را تلخ کنیم با نقد. من می‌خواهم اگر اجازه بدهید یک مقدار نکته‌های شیرین بگویم. همین‌جا از گروه جامعه‌شناسی تشیع و همکار محترم سرکار خانم دکتر شریعتی تقاضا می‌کنم که هماهنگی لازم را انجام بدهند تا ما بتوانیم نقد کتاب جامعه‌شناسی تشیع را در جلسه‌ای جداگانه انجام بدهیم.

من می‌خواهم بگویم اگر بخواهیم یک کتاب‌شناسی راجع به جامعه‌شناسی تشیع، یا آن‌گونه که به درستی آقای دکتر سراج‌زاده عزیز فرمودند مطالعات اجتماعی-فرهنگی تشیع، داشته باشیم، چه ملاحظاتی باید داشته باشد؟ فکر می‌کنم ]این بحث[ برای کارهای بعدی خوب است و مثمر ثمر واقع خواهد شد.

از یک کتاب‌شناسی جامعه‌شناسی تشیع انتظار می‌رود که مدرن باشد؛ یعنی هم روزآمد باشد و هم کارآمد. دوستان می‌دانند که امروز  سنت قدیمی کتاب‌شناسی‌ها از بین رفته است، ولی ما ]هم‌چنان[ اشکال مختلفی از این کتاب‌شناسی‌ها داریم؛ این‌ها کتاب‌شناسی‌های آنالتیک[1] و تحلیلی هستند؛ نه تنها تحلیلی هستند که تماتیک[2] نیز هستند یعنی به مضمون می‌پردازند؛ نه تنها تماتیک هستند بلکه برای پژوهش‌گران مساله نیز ایجاد می‌کنند، یعنی ذهن‌شان را درگیر می‌سازند. بنابراین، از یک کتاب‌شناسی خوب انتظار می‌رود که ویژگی‌های قالب‌هایی که اکنون در غرب به کار می‌رود را داشته باشد. در این‌جا من چهار قالب را انتخاب کرده‌ام که برای همه دوستان آشناست و فقط یادآوری می‌کنم.

 یکی از این قالب‌ها ریدر[3] است. دوستان می‌دانند که بخشی از تکست‌های[4] اصلی در هر حوزه‌ای، خصوصا در حوزه جامعه‌شناسی، ریدر هست که حالا ما در این‌جا به نقد ترجمه می‌کنیم، مانند فوکو ریدر یا هابرماس ریدر. یک کتاب‌شناسی باید ویژگی این ریدر را داشته باشد، یعنی نقد داشته باشد. من در این‌جا با آقای دکتر سراج‌زاده موافق هستم که وجه کریتیکال[5] این کار،به‌رغم این‌که دوستان زحمت بسیار کشیده‌اند، چندان فربه نیست. در قسمت‌هایی بر اساس کششی که متن داشته، انتقاد به خوبی جلو رفته است؛ اما در بخش‌هایی، یا به دلیل نبودن فرصت کافی و یا به سبب عدم رغبت دوستان، از متن تجلیل شده است. به طور مثال، از متون مرحوم دکتر شریعتی تجلیل شده است و نه نقد، که این احتمالا باز می‌گردد به ملاحظاتی که نخواسته‌اند وارد این حوزه بشوند. بنابراین کتاب‌شناسی باید وجه ریدر را داشته باشد.

دومین وجهی که به نظر من باید یک کتاب‌شناسی داشته باشد این است که همانند قالب‌های رایج کنونی ریدینگز[6]باشد، یعنی خواندنی داشته باشد و قطعاتی از متون مورد بحث در آن آورده شود که پژوهشگری که  بر روی جامعه‌شناسی تشیع کار می‌کند- با توجه به این‌که حجم عظیمی از کارها به جامعه‌شناسی دین، جامعه‌شناسی اسلام و مطالعات دین اختصاص پیدا کرده- بتواند متن مورد نظر خود را پیدا کند و به بخش‌هایی از آن متن مورد نظر دسترسی داشته باشد. این کاری است که در ریدینگز می‌کنند.

سومین وجهی که به نظرم یک کتاب‌شناسی جامعه‌شناسی تشیع یا مطالعات اجتماعی-فرهنگی تشیع باید داشته باشد این است که  چنین متنی باید ویژگی‌های یک کامپنیون[7] را هم داشته باشد. کامپنیون را اگر اشتباه نکنم در فارسی به کتاب همراه مصاحب یا مصاحب لذت‌لخش ترجمه می‌کنیم. یک کتاب‌شناسی جامعه‌شناسی تشیع باید ویژگی‌های یک کتاب همراه را نیز داشته باشد، همانند بسیاری از کارهایی که انتشارات راتلج[8] منتشر کرده است. فقدان این وجه در این کار  به چشم می‌خود. اگر ویژگی کامپنیون بودن را هم بتوانیم به کتاب‌شناسی ببخشیم،  کار را عمیق‌تر و دقیق‌تر خواهد ساخت.

 سرانجام، چهارمین ویژگی که به نظر من از کتاب‌شناسی جامعه‌شناسی تشیع انتظار می‌رود که داشته باشد- و ان‌شاءالله در نسخه‌های بعدی اگر دوستان صلاح بدانند و  امکانش باشد از آن استفاده کنند- این است که کتاب‌شناسی حالت آنتولوژی[9] یا جُنگ داشته باشد. به طور مثال، در همان زمینه‌ای که دکتر سراج‌زاده هم اشاره کردند یعنی جامعه‌شناسی امامت، باید توجه داشته باشیم که این بحث در جامعه‌شناسی تشیع، جامعه‌شناسی دین و غیره،  بخش فربهی است و حیف است که ]در این کتاب[ تنها دو قسمت را به خود اختصاص داده باشد. چرا قسمت‌های بیشتری به این بحث اختصاص نیابد؟ احتمالا اگر سرچ[10]به خوبی صورت می‌گرفت یا دسته‌بندی به درستی انجام می‌شد یا معیارها به دقت تنظیم شده بود، شاید ما در ارتباط با موضوع امامت شاهد داده‌های بیشتری بودیم.

بحث بعدی که باز در همین زمینه دارم این است که ما از یک کتاب‌شناسی مدرن ِ روزآمد و کارآمدی که هم حالت ریدر داشته باشد و هم حالت ریدینگ و کامپنیون و آنتولوژی، انتظار داریم که واجد چند عنصر باشد که من متاسفانه در این اثر بسیار کم دیدم، به‌رغم این‌که فرصت کردم روز جمعه بعد از رای دادن- چون اول وقت رای دادم و دیگر خاطرم جمع بود- تا شب کتاب را از اول تا آخر خواندم. ما از یک کتاب‌شناسی انتظار داریم پرابلم[11] داشته باشد، یعنی وقتی متن را معرفی می‌کند بگوید مساله متن‌هایی که معرفی شده‌اند چیست؟ دیتا[12]های این متون چیست؟ ایده‌های این متون چیست؟ از چه منظقی استفاده کرده‌اند؟ و چه سنتزی[13] دارند؟ متاسفانه در کتاب‌شناسی حاضر اگر هم  چنین مواردی وجود دارد من ندیده‌ام و بسیار پراکنده است. به طور مثال، حتی در آثار مرحوم دکتر شریعتی هم که به آن‌ها پیشتر اشاره شد، به‌رغم این‌که  ]این آثار[ هم ایده دارد و هم مساله و هم داده و هم یک وجه پروبلماتیک[14]، دوستانی که زحمت کشیده‌اند و این آثار رامعرفی کرده‌اند، نگفته‌اند که برای نمومه امت و امامت با چه تمی[15] شروع می‌شود؟ یا مساله چیست؟ یک راست و بدون مقدمه راجع به خود متن صحبت کرده‌اند. به بیان دیگر، از هر کسی که یک کتاب‌شناسی جامعه‌شناسی تشیع را می‌نویسد انتظار می‌رود که مساله، داده، ایده، منطق و سنتز متونی را که به بحث می‌گذارد، به طور شفاف بیان کند.

نکته بعدی من بیشتر جنبه محتوایی دارد. از یک کتاب‌شناسی جامع، چه تحلیلی چه تماتیک چه کریتیکال[16]، انتظار می‌رود، همان‌طور که خود خانم دکتر شریعتی هم در مطلبی بر روی سایت جامعه‌شناسی تشیع به آن اشاره کرده‌اند، تمایز  بین تشیع به عنوان ایده و شیعه به عنوان رویه را برجسته سازد. یکی از نقدهای وارد به این کتاب این است که چنین تمایزی را برجسته نساخته است. هنگامی‌که درباره جامعه‌شناسی تشیع کار می‌کنیم هم می‌توان از شیعه به عنوان یک رویه نام برد؛  یعنی از سبک زندگی، فضای اجتماعی، حلقه اجتماعی و مانند آن صحبت کنیم؛ یعنی  به این سوال پاسخ دهیم که شیعیان در چه فضای اجتماعی زندگی می‌کنند؟ حلقه اجتماعی شیعیان به چه صورتی است؟ اصلا چه بلایی بر سر تشیع آمده است؟ و ...؛ و هم می‌توانیم از تشیع به عنوان یک ایده صحبت کنیم. وقتی این تمایز برقرار شود می‌توانیم متونی داشته باشیم در باب:  فلسفه اجتماعی تشیع- که در این اثر بسیار انگشت‌شمار است- تاریخ اجتماعی تشیع، عرفان اجتماعی، اخلاق اجتماعی، الهیات اجتماعی و مانند این‌ها. این‌ها تمایزاتی است که به نظر من در این اثر چندان برجسته نشده‌اند.

نکته  مهم بعدی که درباره آن صحبت‌هایی را هم پیش‌تر با خانم دکتر سارا شریعتی داشتیم، این است که تمایز بین جامعه‌شناسی دینی و جامعه‌شناسی دین در این اثر مورد توجه قرار نگرفته است و یا اگر مورد  توجه قرار گرفته، من ندیده‌ام. به عبارت دیگر، در این‌جا ما با تفاوت بین دو نگاه مهم مواجه هستیم که از قضا در آثار مرحوم دکتر شریعتی هم وجود دارد: از یک سو نگاه اجتماعی به دین که همه آن را به عنوان یک نگاه مشهور و شایع می‌شناسند، و  از سوی دیگر  جامعه‌شناسی دینی یا نگاه دینی به جامعه  به عنوان نگاهی که بسیار مغفول واقع شده است. چنین تمایزگذاری را می‌توان در برخی آثار مرحوم شریعتی نظیر  امت و امامت، میعاد با ابراهیم و یا حسین وارث آدم مشاهده کرد. اما در این اثر این نگاه را نداریم. حتی در مقدمه خانم دکتر سارا شریعتی هم من دیدم به این تمایز اشاره نشده که خوب است در نسخه‌های بعدی به این نکته توجه و حتی تفکیک شود، یعنی گفته شود این آثار راجع به جامعه‌شناسی دینی تشیع است و این آثار راجع به جامعه‌شناسی دین، یعنی تشیع از منظر جامعه‌شناسی دین.

نکته بعدی که به نظر من لازم است دیده شود تعامل و تقابل خود و دیگری در جامعه‌شناسی تشیع است. یعنی هم تعامل و تقابلی که تشیع با تسنن دارد به عنوان یک گفتمان درون دینی، و هم تمایزی که تشیع با پروتستانتیسم دارد و هم با سایر فرقه‌ها. به نظر من این هم باید دیده شود.

نکته بعدی که باز هم به نظرم  از یک کتاب‌شناسی جامعه‌شناسی تشیع انتظار می‌رود به آن توجه کند تمایز بین فرم و محتوا است، یعنی بر اساس آن بحثی که زیمل دارد و خانم دکتر سارا شریعتی هم در مقدمه کتاب دین زیمل، ترجمه آقای رضایی، به آن اشاره‌کرده‌اند. این تمایز بین فرم و محتوا باید در جامعه‌شناسی دیده شود. باید بین فرم‌های دینی تشیع مثل دعا، زیارت، تجربه دینی، باورها و غیره، و محتوای اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی آن تمایز برقرار کرد و در این کتاب‌شناسی آن را مورد توجه قرار دهیم.

نمی‌دانم شاید توقع من از کتاب‌شناسی  خیلی بالا است، یعنی وقتی اثری را به عنوان کتاب‌شناسی به دست می‌گیرم انتظار دارم  به من مساله بدهد یا حداقل برای مسائلی که من دارم داده فراهم کند یا حتی برای مسائلی که دارم ایده فراهم کند یا حتی وقتی ایده دارم منطق را به من بگوید. در این کتاب‌شناسی جامعه‌شناسی تشیع کمتر چنین چیزهایی را من دیدم. شاید من دقت نکردم. به هر حال امیدوارم در نسخه‌های بعدی این نکات دیده شود.

 چند نکته هم درباره صورت کار بگویم. البته بخشی از این نکات را آقای دکتر سراج‌زاده گفتند.

ببینید وقتی یک کار کتاب‌شناسی دیده می‌شود معمولا انتظار می‌رود که در طبقه‌بندی کردن، عنوان‌بندی کردن و بخش‌بندی کردن، چپترهایی[17]داشته باشید و پیش از هر یک از این چپترها یک  سکشن[18] قرار گیرد. هر سکشن را رئیس آن بخش باید بنویسد. اجازه بدهید برای این‌که بحثم انضمامی شود به خود متن مراجعه کنم. برای مثال، در باب عدالت و امامت، انتظار می‌رود  بحثی که راجع به «در جستجوی عدالت زمینی» است در قسمت‌ها و محورهای دیگر هم آورده شود. ابتدای هر بحث یک سکشن مهم می‌خواهد که آن سکشن می‌تواند مدخلی باشد برای ورود به بحث. پس از این سکشن است که نقد فردی که درباره امامت یا راجع به روحانیت و مرجعیت حدود ده تا پانزده متن را نوشته باید آورده شود. متاسفانه ترتیب امور در این اثر این‌گونه نیست.

نکته بعدی این است که در عنوان‌بندی وقتی عناوین را می‌آورید، این عناوین باید نام نویسندگان آثار مورد بحث را داشته باشند. در حالی‌که این‌جا نام کسانی آورده شده است که آثار مورد بحث را نقد کرده‌اند. همین مساله موجب شده است که در یک بخش یک اسم ده‌ها بار تکرار شود. مثلا نام خانم کاشی در چند جا پشت سر هم تکرار شده است یا دوستان دیگر هم به همین ترتیب. این مساله به نظر من تا اندازه‌ای به خواندن متن آسیب وارد می‌کند به گونه‌ای که خواننده‌ای که متن را به دست می‌گیرد، حس خوبی پیدا نخواهد کرد و گمان می‌کند یک یا چند نفر کل کار را نوشته‌اند. این به نظرم چندان خوب نیست.

 در مجموع  من  شخصا استفاده کردم و همان‌طور که  دکتر سراج‌زاده گفتند کار  بسیار خوبی است؛ کار تیمی است، به خصوص در جامعه‌ای مثل جامعه ما که دو نفر آدم نمی‌توانند با هم کار کنند، و به طور اخص در  این دانشکده که خود نماد جمع‌گریزی و جامعه‌ستیزی است. فکر می‌کنم کاری که خانم دکتر سارا شریعتی، هم به خاطر اسم‌شان و هم به خاطر رسم‌شان و هم به خاطر خلق‌شان، انجام داده‌اند بسیار کار ارزشمندی است و این صحبت‌ها هم همه در راستای ادای تکلیف بود. باعث افتخار بود که از من دعوت کردند، نه تنها به عنوان مدیر گروه دین، بلکه به عنوان کسی که بیایم این کتاب را بخوانم و راجع به آن صحبت کنم. خودم شخصا خیلی استفاده کردم. همین‌طور از سایت خیلی استفاده کردم و احساس می‌کنم اگر این نوع کتاب‌شناسی‌ها و این نوع سایت‌ها هم‌چنان ادامه پیدا کنند ما می‌توانیم شاهد فربه‌تر شدن ادبیات جامعه‌شناسی دین، جامعه‌شناسی اسلام و جامعه‌شناسی تشیع باشیم. ببخشید من ابتدا گفتم می‌خواهم نقد نکنم. اگر نقد کردم قصدی نداشتم. خود به خود بحث نقد پیش آمد. می‌خواستم تجلیل کنم ولی خب به تحلیل هم رسید. خیلی ممنون از وقتی که در اختیار من قرار دادید.



[1] Analytic

[2] Thematic

[3] Reader

[4] Text

[5] Critical

[6] Readings

[7] Companion

[8] Routledge

[9] Anthology

[10] Search

[11] Problem

[12] Data

[13] Synthesis

[14] Problematic

[15] Theme

[16] Critical

[17] Chapter

[18] Section

مطالب دیگر از نویسنده

تماس با ما

این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

www.socio-shia.com