کتاب «تعامل روحانیّت و بازار»، محصول بخش مهمّی از رساله دکتری جامعه شناسی سیاسی مهدی حسین زاده فِرِمی در دانشگاه تربیت مدرس میباشد. کتاب دارای یک پیشگفتار و هفت فصل بوده و در ۲۱۰ صفحه و با قیمت ده هزار تومان، بوسیله انتشارات سخنوران به مخاطبان عرضه شده است.
نویسنده اثر معتقد است که مطالعه آثار تاریخ تحوّلات ایران نشان میدهد که «روحانیون سیاسی» و «بازاریهای سنّتی» از کنشگران اصلی جنبشهای اعتراضی و انقلابی تاریخ معاصر بودهاند. مسأله این است که، نیروهای اجتماعی روحانیون سیاسی و بازاریهای سنّتی در شرایط تاریخی قبل از انقلاب اسلامی ایران، دو نیروی اجتماعی خارج از حاکمیّت بودهاند که به علّت خطرات و فشارهایی که از ناحیه قدرت و حاکمیّت احساس میکردند به نوعی به تعامل و پیوند کارکردی رسیده اند.
بر همین اساس اکنون سئوال این است که اگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک جریان از دو نیرو، بخش اعظم قدرت و حاکمیّت را به دست گرفته است، در حال حاضر، ارتباط و تعامل این دو نیرو چگونه است. اگر ارتباط تغییر کرده، این تغییر مناسبات، چه تأثیری بر کارکردهای آن داشته است.
به عبارت دیگر، روحانیّت و بازار در گذر تاریخ، سوابق طولانی در همبستگی و پیوند با یکدیگر داشتهاند. از عوامل این همبستگی، نیاز متقابل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنان بود. بدین معنا که بازار، با سازوکارهای فقهی و شرعی، مبانی مالی روحانیّت مستقل را فراهم میساخت و از نظر سیاسی نیز مبانی مردمی قدرت روحانیّت در برابر حکومت و عمّال دولتی بود. در برابر این وظایف و خدمات، روحانیّت نیز علاوه بر اعتباربخشی به بازاریها در جامعه، در مواقع ضروری حامی بازاریها در برابر تعدّیات عمّال دولتی بود. این پیوند و اتّحاد تاریخی، کارکردهای متعدّدی را در تاریخ معاصر ایران تأمین میکردهاست؛ «تأثیرگذاری بر قدرت» و «تداوم گفتمان اعتراضی شیعه» از جمله مهم این کارکردها میباشند. نتایج نشان میدهد که، با پیروزی انقلاب اسلامی و ورود روحانیّون سیاسی به جامعه سیاسی، هم موضوعیّت کارکرد تأثیرگذاری بر قدرت از بین میرود و هم با تغییر اساسی در کارکرد تداوم گفتمان اعتراضی شیعه، حکومتورزی در عصر غیبت امام مهدی (عج) مشروعیّت مییابد.
دیگر اینکه، روحانیونی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مناصب سیاسی و حکومتی را عهدهدار شدند و به منابع عمومی و بودجههای دولتی دست یافتهاند، کمتر نیاز به منابع مردمی و بازاریهای سنّتی در قالب وجوهات شرعی خواهند داشت و بازاریهای سنّتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، به خاطر تغییرات ساختاری و آگاهی از تضعیف نیاز متقابل، مسأله اعتباربخشی را منتفی میدانند و مناسبات خود با روحانیّت حاکم را بر اساس قواعد جدید شکل میدهند. به عبارت دیگر، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بخشی از بازاریهای سنّتی نیز وارد جامعه سیاسی (قدرت) شده و با در اختیار گرفتن بعضی از مناصب مهم سیاسی و اقتصادی، تداوم حیات و کسب منافع خود را دنبال میکردند. البته این اتّفاق در دهه اوّل بعد از پیروزی انقلاب رخ داد و با خارج شدن بازاریهای سنّتی از دولت در اواخر دهه اوّل و ادامه آن در دهه دوّم بعد از انقلاب، تنش بین دولت اسلامی و بازاریهای سنّتی افزایش یافته و سهم بازار از مناصب دولتی کمتر شد.
مندرج در ماهنامه «ایران فردا»، شماره ۳، مرداد ۹۳