سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه ۲۴ و ۲۵و ۲۶خرداد همایش کنکاشهای مفهومی و نظری در جامعهشناسی ایران برگزار خواهد شد. ترکیب پنلها و اسامی نشاندهنده گسترش حوزه علوم اجتماعی و ورود نسلهای جدیدتر آن به موضوعات مختلف و مهم کشور است.
روز پنج شنبه ۲۶ خردادماه نیز از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۰:۳۰ یک پنل به موضوع «تشیع و مسئله هویت گرایی» اختصاص دارد. ارائهدهندگان این پنل سارا شریعتی، هادی درویشی، رسول زرچینی، امید زند کریمخانی، محسن حسام مظاهری و آرمان ذاکری خواهند بود.
پنل «تشیع و مسئله هویت گرایی» در همایش انجمن جامعه شناسی
(پنج شنبه ۲۶ خردادماه - ۸:۳۰ تا ۱۰:۳۰ صبح)
سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه ۲۴ و ۲۵و ۲۶خرداد نجمین دوره همایش کنکاشهای مفهومی و نظری در جامعهشناسی ایران برگزار خواهد شد. ترکیب پنلها و اسامی نشان دهنده گسترش حوزه علوم اجتماعی و ورود نسلهای جدیدتر آن به موضوعات مختلف و مهم کشور است.
روز پنج شنبه ۲۶ خردادماه نیز از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۰:۳۰ یک پنل به موضوع «تشیع و مسئله هویت گرایی» اختصاص دارد که در آن افراد زیر موضوعات خود را مطرح خواهند کرد:
برنامه به صورت مجازی برگزار خواهد شد. از طریق این لینک میتوان به اتاق مجازی برگزاری جلسه وارد شد. https://www.skyroom.online/ch/a14011402/kankash4
سومین کنفرانس فرانسوی-آلمانی «تشیع معاصر» در تاریخ ۱۴ نوامبر سال جاری (۲۰۱۸) در پاریس برگزار خواهد گردید. براساس اطلاعات ارائه شده در پوستر این برنامه تأکید این کنفرانس عمدتا بر تشیع در ایران معاصر قرار دارد که خود نکته مهمی است.
سومین کنفرانس فرانسوی-آلمانی «تشیع معاصر» در تاریخ ۱۴ نوامبر سال جاری (۲۰۱۸) در پاریس برگزار خواهد گردید.
در این کنفرانس که راینر برونر و کنستانس آرمینیون دبیران علمی آن هستند، علی صدر به ارائه سخنرانی با عنوان «نظریه تفسیر علامه طباطبایی: چگونه میتوان قرآن را با خودش توضیح داد؟» خواهد پرداخت. راینر برونر سخنرانی خود را با عنوان «فراخواندن یک موضوع حساس: نسخ و تحریف در تفاسیر شیعی» ارائه خواهد کرد. همچنین پروفسور یان ریشار به ایراد سخنرانی با عنوان «تشیع سیاسی و تصوف: علی شریعتی» خواهد پرداخت و حوا زهیری بحث خود را با عنوان «نقش سیاسی دین در اندیشه مهدی بازرگان» ارائه خواهد نمود. براساس اطلاعات ارائه شده در پوستر این برنامه تأکید این کنفرانس عمدتا بر تشیع در ایران معاصر قرار دارد که خود نکته مهمی است.
دین، تا چه حد مسألهی علوماجتماعی ایران است؟ علوماجتماعی ایران در حال حاضر، تا چه حد به مسألهی «دین» میاندیشد؟ حدود چهل سال پس از وقوع انقلاب و روی کارآمدن حکومتی دینی در ایران و تغییر جدی موقعیت دین در حوزههای مختلف (از سیاست تا اقتصاد و از فرهنگ تا اجتماع)، علوم «اجتماعی» ما تا چه حد به این متغیر اثرگذار کلان میاندیشد؟ به نظر نمیرسد که نه اهمیت دین در حاکمیت، نه در جامعه رو به کاهش گذاشتهباشد. پس چرا علوماجتماعی ایران – همچنان – به بررسی اجتماعی و جامعهشناختی دین کم توجه است؟
هفتهی آینده، قرار است چهارمین همایش ملی «پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی در جامعهی ایران» توسط انجمن جامعهشناسی ایران و در همکاری با نهادهای اجرایی و پژوهشی مختلف برگزار شود. این همایش، در کنار همایش «کنکاشهای نظری و مفهومی در جامعهی ایران»، یکی از معتبرترین و گستردهترین همایشهایی است که توسط اهالی علوم اجتماعی و نهاد صنفی آن در بازههای زمانی منظم برگزار میشود. عواملی چون اعتبار نهاد برگزارکننده، مشارکت گستردهی اهالی علوم اجتماعی و علوم انسانی، مشارکت نهادهای پژوهشی و اجرایی و کیفیت نسبتاً مناسب ارائهها، این همایش را به آیینهی نسبتاً مناسبی از وضعیت علوم اجتماعی در ایران تبدیل کرده است. رخدادی مهم که باید از دستاندرکاران برگزاریاش با چنین وسعت و اثرگذاری، قدردانی کرد؛ میتوان با تأملی در این رخداد مهم، تصویری کلی از دغدغهها، روندها، چهرهها و مسائل اساسی علوم اجتماعی ایران را به دست آورد. تصویری که گرچه به لحاظ روشی تعمیمپذیر و صد در صدی نیست، اما میتواند ایدهها و درک کلی ارزشمندی را از آنچه اشاره شد به دست دهد[1].
مسألهی من در اینجا، پاسخ به همان پرسش آغازین است: جایگاه دین به عنوان موضوع مورد بررسی اهالی علوم اجتماعی در ایران امروز، کجاست؟ برای پاسخ به این پرسش، تلاش میکنم تا از دادههای عینی چهارمین همایش ملی «پژوهشهای علمی و فرهنگی در جامعهی ایران» استفاده کنم. متن مرجع مورد تحلیل در این یادداشت، برنامهی همایشی است که از سوی انجمن جامعهشناسی، حاوی نام پنلها، عناوین ارائهها و نام سخنرانان ارائه شده است[2].
در نخستین نگاه، با رویکردی کمّی، میتوان پرسید که تعداد پانلهای مربوط به «دین» در کل سخنرانیهای همایش چه نسبتی از کل تعداد پانلها را به خود اختصاص دادهاست؟ با بررسی عناوین پانلها مشخص میشود که از سی و شش پانل همایش، تنها 2 پانل به صورت مستقیم به بررسی موضوع «دین» در جامعهی ایران اختصاص دارند. این یعنی سهم دین از پانلهای همایش، تنها پنج درصد از کل پانلهای همایش است:
جدول (1): سهم موضوع «دین» از پانلهای همایش
تعداد کل پانلهای همایش |
تعداد پانلهای مربوط به موضوع دین |
سهم/درصد پانلهای دین از کل |
36 |
2[3] |
5% |
در مورد تعداد عناوین مرتبط با موضوع دین در کل سخنرانیهای همایش
کنفرانس بینالمللی «مطالعات شیعی: وضعیت هنر» در روزهای 7-9 دسامبر 2017 (16-18 آذر 1396) در موسسۀ مطالعات پیشرفتۀ پرینستون نیوجرسی برگزار گردید. در این کنفرانس، پژوهشگرانی از دانشگاهها و موسسات پژوهشی مختلف دنیا به ارائۀ آخرین تحقیقات خود در زمینۀ مطالعات شیعی پرداختند. برنامه کنفرانس، جهت اطلاع علاقمندان به پژوهشهای مرتبط با تشیع، در سایت جامعهشناسی تشیع منتشر میگردد.
برگزارکنندگان:
حسن انصاری (موسسه مطالعات پیشرفته- پرینستون)
سابین شمیتک (موسسه مطالعات پیشرفته- پرینستون)
مکان برگزاری:
اتاق وایت لوی، موسسه مطالعات پیشرفته، پرینستون (جلسات صبحگاهی و بعد از ظهر)
اتاق دیلورث، موسسه مطالعات پیشرفته، پرینستون (سخنرانی اس.تی. لی)
برنامه:
پنجشنبه 7 دسامبر (16 آذر)
جلسه صبح (از ساعت 8 تا 12)
خوشامدگویی (حسن انصاری و سابین شمیتک)
موشق آساتریان (دانشگاه کالگاری کانادا) مباحثات در باب شیخ نصیری قرون وسطایی و وضعیت مطالعه نصیریها در آکادمی غربی (ارائه ویدئویی)
سامر ترابولسی (دانشگاه کارولینای شمالی در آشویل) گذشته، حال و آینده مطالعات دروز
شفیق ان. ویرانی (دانشگاه تورنتو) پیر سبزعلی و منابع گمشده تاریخ اسماعیلی
جو-آن گراس (کالج نیوجرسی) منابع مستند در مورد اسماعیلیسم در بدخشان: تاریخ نسبشناسیو برساخت هویت مبتنی بر اعتراف در بدخشان
متئو ملوین –کوشکی (دانشگاه کارولینای جنوبی) باورمندی به امام غایب در ایران دوره صفوی- تیموری
یاکو لو (دانشگاه بار یان) ویژگی بی همانند دولت فاطمی
جلسه بعد از ظهر (از ساعت 1 تا 5)
هزینهها با کمک سخاوتمندانه شرکت کارنگی نیویورک و صندوق دکتر اس. تی. لی برای مطالعات تاریخی تامین می شود.
سروش دباغ (دانشگاه تورنتو) رفرم اسلامی در ایران معاصر: میراث شیعه
آن ریگورد (دانشگاه کپنهاگ، پروژه ERC "اسلام در شاخ آفریقا") بین خطوط: مطالعه تاریخچۀ اوراق بر مبنای دستنوشتههای اولیۀ نگهداری شده در مجموعه Glaser در برلین
برینکلی مسیک (دانشگاه کلمبیا) حکمرانی امامی و شریعت قضایی در یمن ِ قرن بیستم
نبیل آ. هوساین (دانشگاه میامی) از کوفه تا یمن تا بغداد: تکامل دیالکتیک زیدیه در امامت
دبرا تور (دانشگاه نتردام) جدایی تشیع علوی از تشیع عباسی در نتیجه انقلاب عباسی: یک بازاندیشی
سخنرانی اس.تی. (6 تا 7 بعد از ظهر)
اولریش مارزولف (آکادمی علوم و علوم انسانی، گوتینگن) فرهنگ بصری شیعۀ دوازده امامی ایرانی در دوره قاجار
جمعه 8 دسامبر (17 آذر)
جلسه صبح (از ساعت 8 تا 12)
دنیس هالف، شواهد جدید برای تاریخ یهودیان ایرانی و روابط امامی-یهودی بر اساس منابع دستنوشته شیعه در ایران
ایهود کرینیس، مطالعات یهودی-شیعی: سهم گذشته و چشمانداز آینده
روی ویلوزنی، لوی بیلیگ (1897-1936) بخشی فراموششده در مطالعات شیعه
امین احتشامی (دانشگاه کالیفرنیا، برکلی) مترجمین المامون: فرقهای از دودمان جنبش ترجمه یونانی- عربی
متئو تریر (CNRS، پاریس) تاریخسازی شیعه و شیعهسازی تاریخ: چهل سال مطالعات امامیه از هانری کربن تا محمد علی امیر معزی
سید امیرحسین اصغری (دانشگاه ایندیانا) حوزۀ علمیۀ شیعه در ایران امروز: مخالفان و طرفداران فلسفه و تصوف
جلسه بعد از ظهر (از ساعت 1 تا 5)
ترستن هایلن (دانشگاه دالارنا، فالون، سوئد) نسخههای قدیمی داستان (روایت) کربلا
علی ریدا ریزک (گئورگ- آگوست-دانشگاه گوتینگ) "شاگردان شیخ": مطالعات حقوقی ِ امامی پس از شیخ طوسی (م 460/1067)
آن حسن علی (دانشگاه دانشگاه کلرادو بولدر)، اجازۀ علامه حلی به بانو زهرا: منابعی دربارۀ تاریخ مکتب علامه حلی
دوین استیوارت (کالج ایموری) نکاتی در باب زندگی و میراث شهید ثانی، زینالدین عاملی
ادموند هایس (دانشگاه لیدن) چگونه با احادیث امامی مواجه شویم؟
چهارمین همایش ملی «پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران» در روزهای پایانی هفتهی جاری (5 تا 7 دی 96) توسط انجمن جامعهشناسی ایران برگزار خواهد شد. بر اساس کتاب چکیده مقالات این همایش که توسط انجمن جامعهشناسی و کمیتهی برگزاری همایش منتشر شده، هفت مقاله از مجموعه حدود 300 مقالهی ارسالی به این همایش، مرتبط با موضوعات و پروندههای جامعهشناسی تشیع بودهاند که چکیدهی این مقالات از کتاب مذکور برای علاقمندان نقل میشود. لازم به ذکر است که تعدادی از مقالات مرتبط با حوزهی جامعهشناسی دین نیز به این همایش ارائه شدهاند که موضوعات کلیتر و کلانتری را در برمیگیرند.
چهارمین همایش ملی «پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران» در روزهای پایانی هفتهی جاری (5 تا 7 دی 96) توسط انجمن جامعهشناسی ایران برگزار خواهد شد. به گفتهی شیرین احمدنیا، دبیر علمی این همایش، به طور کلی ۳۰۶ چکیده مقاله برای همایش ارسال شده که ۱۹۴ چکیده به محور عمومی و ۱۰۲ چکیده به محور ویژه همایش اختصاص دارد. همچنین حدود ۲۰۰ سخنرانی در دو روز برگزاری این همایش انجام میشود که ۶۰ سخنرانی به محور نابرابری و عدالت اجتماعی اختصاص دارد.
بر اساس کتاب چکیده مقالات این همایش که توسط انجمن جامعهشناسی و کمیتهی برگزاری همایش منتشر شده، هفت مقاله از مجموعه حدود 300 مقالهی ارسالی به این همایش، مرتبط با موضوعات و پروندههای جامعهشناسی تشیع بودهاند که چکیدهی این مقالات از کتاب مذکور برای علاقمندان نقل میشود. لازم به ذکر است که تعدادی از مقالات مرتبط با حوزهی جامعهشناسی دین نیز به این همایش ارائه شدهاند که موضوعات کلیتر و کلانتری را در برمیگیرند.
معرفی کتابشناسی انتقادی جامعه شناسی تشیع
فاطمه لطفی[1]
جامعهشناسی تشیع یکی از شاخههای مهم جامعهشناسی دین است. توجه به شیعی بودن جامعه ایران، مطالعات این حوزه را از اهمیتی دو چندان برخوردار میکند. با این وجود، هنوز هم این حوزه مطالعاتی یعنی مطالعه با رویکرد اجتماعی به امر دینی و زیست دینی مردم در جامعه شناسی ایران، جایگاه خود را پیدا نکرده است. گروه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع، متشکل از جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران علوم اجتماعی بر اساس دغدغهی مشترک اعضای آن مبنی بر کمرنگ بودن رویکرد جامعه شناختی به تشیع در جامعه شناسی ایران، شکل گرفت و ضرورت اتخاذ رویکردی اجتماعی برای مطالعهی دین جامعهی خود را فلسفهی تأسیس اش قرار داد. بر این اساس، هدف این گروه، معرفی پژوهشهای اجتماعی در حوزههای مختلف مربوط به جامعه شناسی تشیع است. از آنجا که اولین گام در هر پژوهش علمی منبع شناسی است، شناسایی کلیه آثار تولید شده در این حوزه در ایران که در کتابخانه ملی موجود است، موضوع کار گروه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع قرار گرفت. با ملاک قرار دادن آثار موجود در کتابخانهی ملی ایران و محدود کردن حوزهی جست وجو به کتب چاپ شده به زبان فارسی، صدها اثر شناسایی و مورد بحث و بررسی قرار گرفت. میتوان مهمترین حوزههای جامعه شناسی تشیع را بدین شرح برشمرد: تاریخ اجتماعی تشیع، روحانیت و مرجعیت، تشیع، سیاست، قدرت، مناسک (اعیاد و عزاداری ها)، انتظار و مهدویت، باطنیگری، عرفان و تصوف، زیارت و مکانهای مذهبی، ادبیات و هنرهای شیعی، فراحوزه امامت و عدالت.
با توجه به ابعاد مختلف فلسفی، عرفانی، کلامی، فقهی و... حوزههای فوق، آثاری که توسط "جامعهشناسان" تولید شده و از نظریات و روشهای علوم اجتماعی بهره گرفته بودند، ذیل الگویی واحد مورد بررسی و نقد قرار گرفتند و مطالعات نظری محض، وقایع نگاریهای تاریخی، مباحث کلامی و دیگر شاخههای علوم اسلامی رایج در حوزههای علمیه شیعه که جهت گیری اصلی آن ها، تبلیغی، تجویزی و ارزش مدارانه بود، مورد سنجش نشدند برونداد این کار پژوهشی کتاب «کتابشناسی انتقادی جامعه شناسی تشیع» است.
در مقاله حاضر قصد داریم نتایج حاصل از کار تحقیقاتی را که در این کتاب بیان شده، به عنوان یکی از دستاوردهای پژوهش اجتماعی در حوزه جامعه شناسی دین مطرح نماییم. به طور کلی نتایج حاکی از آن است که آثاری که با رویکرد اجتماعی به تشیع پرداختهاند بسیار اندکند و آثاری که میتوان تحت عنوان «جامعهشناسی تشیع» نامگذاری کرد، از نخستینها به شمار میآیند و از این جهت در این حوزهی تحقیقاتی پیشگام قلمداد میشوند. هم چنین در میان حوزههای نُه گانه، مطالعات مربوط به حوزهی «تاریخ اجتماعی تشیع» و «مرجعیت و روحانیت»بیشتر آثار را به خود اختصا داده و با فاصلهی زیادی بر دیگر حوزههای مطالعاتی غلبه دارند.
روایت زندگی حوزویان: سُنّت یا نُدرَت؟
نسبتشناسی اجتماعی سنت «شرححالنویسی» با پدیدهی «خود/ زندگینامهنویسی» حوزویان
مهدی سلیمانیه[2]
منابع موجود از روایت زندگی عالمان دینی اسلامی، وجهی پارادوکسیکال را نشان میدهد؛ از یک منظر، سنت «شرححالنگاری اسلامی» با شاخههای متعدد و تاریخچهی بیش از هزارسالهاش ذهن پژوهشگر را به خود جلب میکند: شاخههای متنوعی چون «سیرهنگاری» ، «صحابینگاری» ، «مغازی» ، «مقتلنگاری» ، «رجال حدیث» ، «طبقات» ، «تراجم» ، «موالید و وفیات» ، «تذکرهها» و دهها شکل دیگر پیش روی پژوهشگر قرار میگیرند که همگی وجهی روایتگونه از زندگی عالمان و شخصیتهای دینی را در خود دارند. از سوی دیگر، اشکال دیگری از روایت نظیر «زندگینامهنویسی» و به خصوص
«شیعه دوازده امامی در دوران مدرن، فرهنگ مذهبی و تاریخ سیاسی»، عنوان کتابی است که در سال ۲۰۰۱ توسط راینر برونر و ورنر اند منتشر شد. هر دو ویراستار، از متخصصین مطالعات اسلام و تشیع هستند که آثار متعددی در زمینه جوامع شیعی تالیف کردهاند. این کتاب، حاصل جمعآوری مجموعه مقالات کنفرانسی است که در اکتبر ۱۹۹۹ در فرایبورگ آلمان برگزار شد. این مقالات، ذیل چهار فصل دستهبندی شدهاند: «الهیات و آموزهها»،«مباحثات درونی و نقش مخالفخوانها»، «ایدئولوژی و سیاست در قرن بیستم» و در نهایت، «مورد جمهوری اسلامی ایران». ذیل هر یک از این 4 فصل مقالات مرتبط آورده شده است. اگرچه همه مقالات را نمیتوان به طور کامل ذیل «جامعهشناسی تشیع» دانست، اما رویکرد کلی کتاب، نگاهی اجتماعی به شیعیان دوازده امامی است.
«شیعه دوازده امامی در دوران مدرن، فرهنگ مذهبی و تاریخ سیاسی[1]»، عنوان کتابی است که در سال ۲۰۰۱ توسط راینر برونر و ورنر اند[2]منتشر شد. هر دو ویراستار، از متخصصین مطالعات اسلام و تشیع هستند که آثار متعددی در زمینه جوامع شیعی تالیف کردهاند. این کتاب، حاصل جمعآوری مجموعه مقالات کنفرانسی است که در اکتبر ۱۹۹۹ در فرایبورگ آلمان برگزار شد. این مقالات، ذیل چهار فصل دستهبندی شدهاند: «الهیات و آموزهها»،«مباحثات درونی و نقش مخالفخوانها»، «ایدئولوژی و سیاست در قرن بیستم» و در نهایت، «مورد جمهوری اسلامی ایران». ذیل هر یک از این 4 فصل مقالات مرتبط آورده شده است. اگرچه همه مقالات را نمیتوان به طور کامل ذیل «جامعهشناسی تشیع» دانست، اما رویکرد کلی کتاب، نگاهی اجتماعی به شیعیان دوازده امامی است. پیشگفتار این کتاب، به طور مجمل سیر مورد توجه قرار گرفتن «شیعه دوازده امامی» به عنوان موضوع مطالعه آکادمیک در غرب را بیان کرده است. در ادامه، ترجمه خلاصهای از بخش اول پیشگفتار این مجموعه که توسط برونر و اند نگاشته شده است را میخوانیم:
تا همین اواخر، مطالعه تشیع محل توجه متخصصین اسلامشناس غربی نبوده است. نه تشیع به طور کلی و نه شیعه دوازده امامی به طور خاص. در خصوص این مورد آخر، باید به این نکته توجه کنیم که:
«شیعهای که جهان غرب نخستین بار با آن از نزدیک و مستقیم مواجه شد، فاطمیها و بعدها، حشاشین بود. جنگندههای جنگهای صلیبی نخستین بار با فاطمیها برخورد کردند و نه شیعیان دوازده امامی. در نتیجه، ممکن است آنها با دوازده امامیهای پراکنده در سوریه و فلسطین برخورد کرده باشند اما نه به عنوان دشمن. چرا که اینها نه مانند فاطمیها ذیل یک دولت مستقل سازمان نیافته بودند و نه واجد آن هاله عرفانی و رمزآمیز حول حشاشین نیز بودند. در نتیجه برای نویسندگان صلیبی چندان جذاب نبودند.»
این وضعیت در قرن شانزدهم با تاسیس دولت صفوی در ایران تغییراتی کرد. با این وجود، نسلهای اولیهی آکادمیسینهای غربی که جذب مطالعه شیعه دوازده امامی شده بودند، دستیابی به منابع اصلی را غیرممکن مییافتند. بسیاری از آنها شاید اساسا از وجود و غنای این منابع هم آگاه نبودند. از اوایل قرن نوزدهم، دانش غربی از اسلام شیعی تا حدودی بیشتر شد. این مساله، بیشتر حاصل تلاشهای شرقشناسانی بود که در خدمت انگلستان در هند کار میکردند. آثار و ترجمههای این محققین عمدتا از آثار فقهی شیعیان بود. دانش غربی از این آثار و دیگر آثار شیعی توسط کتب چاپ سنگی که در ایران و هند منتشر میشد و به کتابخانههای غربی راه پیدا کرد به تدریج بیشتر شد. اما در دهههای آخر قرن نوزده بود که افرادی چون گلدزیهر و براون به طور مشخص جذب مطالعه شیعه دوازده امامی شدند. با این وجود، هیچ کدام از این افراد، به معنای واقعی یک «متخصص» در این زمینه نشدند. در مورد گلدزیهر، فقدان ارجاع به منابع شیعی و تکیه صرف بر منابع سنی بر قضاوتش از تشیع تاثیر منفی گذاشت. حتی شرقشناسان نسل بعدی که بیشتر به مطالعه شیعه دوازده امامی در غرب پرداختند، پژوهشهایشان را چندان بر مذهب امامی متمرکز نساختند. افرادی مانند ماسینیون، لمبتون، مادلونگ و هالم.
مورد استثنا، دونالدسون بود. کتاب «مذهب شیعه» او که در سال ۱۹۳۳ منتشر شد، برای چندین دهه تنها اثر جدی – اگرچه نه چندان رضایت بخش- در زبانهای غربی برای دریافت تاریخ و عقاید امامیه بود. بعدها، هانری کربن به طور قابل توجهی به افزایش آگاهی ما از مذهب ایرانیان در ابعاد مختلف آن کمک کرد و کولبرگ چند اثر ارزشمند درباره تاریخ آغازین و فرایند رشد عقاید شیعی منتشکر کرد.
از دهه ۱۹۶۰، مطالعات تخصصیتر درباره تشیع دوازده امامی با تاکید بر ابعاد سیاسی آن آغاز شد. این مساله از یک سو به دلیل گسترش انتشار منابع در دسترس و از سوی دیگر به دلیل ظهور نخستین نشانههای یک رنسانس فکری در تشیع در زمینههای
از حدود صد و پنجاه سال پیش تا کنون، جمعیت قابل توجهی از شیعیان با پیشینه قومی بسیار متنوع در سرزمین آمریکا سکونت دارند. موج مهاجرین یکی پس از دیگری ویژگیهای جمعیت شناختی و اجتماعی این گروه از مسلمانان را تغییر داده است و به این اجتماع شکل بخشیده است، شکلی که هنوز در حال تغییر و تحول است و سوالات جدی و جذابی را پیش روی محققان این حوزه گذاشته است. یکی از محققانی که بر روی این سوالات متمرکز شده است لیاقت تکیم استاد دانشکده علوم ادیان دانشگاه مک مستر کاناداست.
معرفی کتاب تشیع در آمریکا، لیاقت تکیم، انتشارات دانشگاه نیویورک
از حدود صد و پنجاه سال پیش تا کنون، جمعیت قابل توجهی از شیعیان با پیشینه قومی بسیار متنوع در سرزمین آمریکا سکونت دارند. موج مهاجرین یکی پس از دیگری ویژگیهای جمعیت شناختی و اجتماعی این گروه از مسلمانان را تغییر داده است و به این اجتماع شکل بخشیده است، شکلی که هنوز در حال تغییر و تحول است و سوالات جدی و جذابی را پیش روی محققان این حوزه گذاشته است. یکی از محققانی که بر روی این سوالات متمرکز شده است لیاقت تکیم استاد دانشکده علوم ادیان دانشگاه مک مستر کاناداست. تکیم با انجام یک پیمایش سراسری بر روی مساجد و مراکز شیعیان آمریکا کتابی را به رشته تحریر درآورده است که نه تنها گویای نکات بسیاری در ارتباط با این اجتماع است که می تواند روشنگر تحقیق در مورد دیگر اجتماعات اقلیتی نیز باشد. نویسنده که خود یکی از شیعیانی است که مدت زمان زیادی از زندگی خود را در غرب گذرانده، در یک روند تاریخی شیعیان آمریکا را مورد بررسی قرار داده است. او با تسلطی که بنا بر تحصیلات حوزوی اش در قم به ویژگیهای مختص تشیع دارد، سعی کرده مسائل خاص این گروه را که معمولا درتحقیقات آکادمیک زیر سایه اکثریت سنی نادیده گرفته شده اند، بازگو کند.
بسوی اجتماع شیعیان در آمریکا
کتاب با یک مرور تاریخی با اجتماع شیعیان آمریکا که بیشتر در شهرهای ایالت میشیگان و کالیفرنیا و شهرهای بزرگ دیگر ایالت ها ساکن هستند، آغاز می شود. اولین موج مهاجران شیعه از سرزمینهای امروزین سوریه و لبنان پا به آمریکا گذاشتند. به تدریج شیعیان هند و پاکستان، بعدها ایران و عراق و کشورهای شرق آفریقا نیز به آنها اضافه شدند تا همراه با آمریکایی های آفریقایی تبار که به تشیع گرویده بودند کولاژ رنگارنگ شیعیان آمریکا را بسازند.
تکیم گزارش میکند که نسل اول شیعیان در فرهنگ جامعه میزبان ادغام(integrate) شده بودند، نشانه های او بر این مدعا گزارشهایی از مراسم ازدواج مختلط، عدم التزام افراد بخصوص زنان به پوشش سنتی اسلام، نبود مدرکی مبنی بر وجود گوشت حلال تا 1947 و مهم تر از همه نبود گزارشی از مراسم محرم تا 1963 است. در سال 1953 قوانین مهاجرتی آمریکا تغییر بنیادینی کرد و به واسطه آن سهمیهای به مهاجران از همه کشورهای جهان داده شد. این موضوع و همچنین تشدید سیاست جذب دانشجوی خارجی در دانشگاههای ایالات متحده، به تدریج ساختار جمعیتی مسلمانان به طور کلی و شیعیان به طور اخص را دستخوش تغییرات جدی کرد. از راه رسیدن موج جدید مهاجران فضای دینی شیعیان آمریکا را تغییر داد.
از سوی دیگر وقایعی که در خود کشورهای مبدا اتفاق افتاد نیز روند مهاجرتها را تحت تاثیر قرار داد. برای عراقیها تاسیس حزب بعث در 1958، قدرت گرفتن صدام حسین در 1979 و سرنگونی صدام در 2003 سه موج مهاجرتی عمده را در پی داشته است. همچنین گروه پرشماری از عراقیها در سال 2007 موفق به دریافت پناهندگی در خاک آمریکا شدند. در حالی که دو موج اول را بیشتر متخصصان عراقی تشکیل می داند، دو موج آخر بیشتر به کارگران ساده اختصاص داشت که بروز دینداری و مناسکی پررنگتری نسبت به مهاجران قدیمیتر عراقی دارند.
ایرانیان بیش از 25 درصد از مسلمانان مهاجر و بیش از 50 درصد مسلمانان با تباری از خاورمیانه را در آمریکا تشکیل میدهند و در دو موج انقلاب سفید و انقلاب اسلامی به آمریکا وارد شدند و در سی سال اخیر نیز روند مهاجرتی متداومی را داشته است. تکیم گزارش میکند که بخش بزرگی از ایرانیان بخصوص ساکنین کالیفرنیا بروز دینداری ندارند. بنا بر یک تحقیق در شهر لسآنجلس تنها چهاردرصد ایرانیان خود را از نظر دینی عملگرا دانستهاند و تنها سه درصد در یک مرکز دینی در آمریکا مشارکت داشتهاند. تحقیق دیگری نشان میدهد که بیش از 60درصد خود را تنها ایرانی و 19درصد خود را ایرانی مسلمان دانستهاند. تکیم که تنها از زاویه فرهنگ مذهبی(ونه ملی) به این موضوع مینگرد این طور قضاوت میکند که این جمعیت در فرهنگ غالب آمریکایی حل(assimilate ( شدهاند. در میان دانشجویان ایرانی چه آنها که پیش از انقلاب به امریکا آمده اند و چه آنها که در این سالها وارد شده اند، گروهی هستند که ایدئولوژی دولت ایران را پیگیری میکنند و تا سالها در انجمنهای دانشجویی فعال بودهاند. در این میان دسته سومی نیز از ایرانیان هستند که با هر دوگروه از نظر فکری و سیاسی مرزبندی دارند و در میان ایشان مشارکت در مراکز مذهبی و بدور از سیاست دیده میشود.
جنگهای مکرر لبنان، مهاجرت از این کشور را تداوم بخشیده است. از ویژگیهای این گروه دینداری آزادانهتر ایشان نسبت به دیگر شیعیان است. نشانههای این آزاد اندیشی در نحوه پوشش و حضور فعال زنان در مراکز دینی و علاقه ایشان به گفتگوهای بین الادیانی نمایان است. شیعیان جنوب آسیا نیز مهاجرتی پیوسته داشتهاند، هرچند در دهه هفتاد موج عظیمی از متخصصان به آنها اضافه شد. تکیم
نویسنده در این کتاب مطالعه عمیقی از اسلام شیعی در دو اجتماع بسیار متفاوت در سنگال به دست میدهد. این اجتماعات عبارتند از دیاسپورای لبنانی که به خوبی در این کشور جاافتادهاند و سنگالیهایی که در سالهای اخیر از مذهب تسنن به تشیع گرویدهاند. این هر دو گروه به شکلی نوعی جهانشهری را به شیوهی خودشان نشان میدهند، زیرا هر دو گروه در میان اکثریتی سنی، در موقعیت اقلیت دینی قرار دارند. لیختمن در این کتاب تلاش کرده تا بینشهای تازهای از زندگی روزمره مسلمانان شیعه در افریقا به دست دهد و پویشهای اسلام را در سطوح محلی و جهانی به تصویر بکشد. او همچنین تاثیرات حزبالله و جنبشهای اصلاحی اسلامی را بر این اجتماعات به تصویر کشیده و نوعی نگرش اصلاحشده در مقابل نگاههای رایج به خصومتهای میان شیعیان و سنیان به دست داده است. لیختمن با پیش کشیدن این تصویر تازه تلاش دارد تا با اشاره به مورد خاص همزیستی شیعیان و سنیان در سنگال نشان دهد که همزیستی دینی ممکن است.
مهاجرت لبنانیها و تغییر دین در سنگال
نویسنده در این کتاب مطالعه عمیقی از اسلام شیعی در دو اجتماع بسیار متفاوت در سنگال به دست میدهد. این اجتماعات عبارتند از دیاسپورای لبنانی که به خوبی در این کشور جاافتادهاند و سنگالیهایی که در سالهای اخیر از مذهب تسنن به تشیع گرویدهاند. این هر دو گروه به شکلی نوعی جهانشهری را به شیوهی خودشان نشان میدهند، زیرا هر دو گروه در میان اکثریتی سنی، در موقعیت اقلیت دینی قرار دارند. لیختمن در این کتاب تلاش کرده تا بینشهای تازهای از زندگی روزمره مسلمانان شیعه در افریقا به دست دهد و پویشهای اسلام را در سطوح محلی و جهانی به تصویر بکشد. او همچنین تاثیرات حزبالله و جنبشهای اصلاحی اسلامی را بر این اجتماعات به تصویر کشیده و نوعی نگرش اصلاحشده در مقابل نگاههای رایج به خصومتهای میان شیعیان و سنیان به دست داده است. لیختمن با پیش کشیدن این تصویر تازه تلاش دارد تا با اشاره به مورد خاص همزیستی شیعیان و سنیان در سنگال نشان دهد که همزیستی دینی ممکن است.
این کتاب در ۳۲۰ صفحه و توسط انتشارات دانشگاه ایندیانا منتشر شده است. شایان ذکر است که مارا لیختمن استاد انسانشناسی دانشگاه میشیگان است و در برنامه مطالعات مسلمانان همکاری میکند.
علی شریعتی و سپس مرتضی مطهری بیشترین میزان آثار منتشر شدهی دارای رویکرد اجتماعی به تشیع را از ابتدای ورود صنعت چاپ به ایران تا کنون به خود اختصاص دادهاند. این گزاره، یکی از یافتههای چهار سال پژوهش کتابشناختی گروه مطالعاتی جامعهشناسی تشیع است. تمایز جایگاه این دو نفر، تنها ناظر به تعداد آثاری نیست که آنان با این رویکرد به نگارش درآوردهاند؛ بلکه به صورت مشخص علی شریعتی و تا حدی مرتضی مطهری، از معدود اندیشمندان ایرانی هستند که توانستهاند به سطح «مفهومسازی» و نظریهپردازی در حوزهی مطالعاتی جامعهشناسی تشیع برسند. اینک ما میپرسیم: چه چیزی شریعتی و سپس مطهری را به این موقعیت رساند؟ موقعیتی که میتوان آن را موقعیت «پیشگامی مطالعات اجتماعی تشیع» نامگذاری کرد. به دنبال این پرسش و به صورتی سلبی، میتوان پرسید چه عامل یا عواملی باعث شدهاست تا تعداد بیشتری از افراد و پژوهشگران پیش و پس از شریعتی و مطهری، در چنین موقعیتی قرار نگرفتند؟
پرسشی از یک چرایی ِ تمایز ِ پیشگامان رویکرد اجتماعی به تشیع (شریعتی و مطهری)
زهره سروش فر- مهدی سلیمانیه
علی شریعتی و سپس مرتضی مطهری بیشترین میزان آثار منتشر شدهی دارای رویکرد اجتماعی به تشیع را از ابتدای ورود صنعت چاپ به ایران تا کنون به خود اختصاص دادهاند. این گزاره، یکی از یافتههای چهار سال پژوهش کتابشناختی گروه مطالعاتی جامعهشناسی تشیع است[۱]. تمایز جایگاه این دو نفر، تنها ناظر به تعداد آثاری نیست که آنان با این رویکرد به نگارش درآوردهاند؛ بلکه به صورت مشخص علی شریعتی و تا حدی مرتضی مطهری، از معدود اندیشمندان ایرانی هستند که توانستهاند به سطح «مفهومسازی[۲]» و نظریهپردازی در حوزهی مطالعاتی جامعهشناسی تشیع برسند. اینک ما میپرسیم: چه چیزی شریعتی و سپس مطهری را به این موقعیت رساند؟ موقعیتی که میتوان آن را موقعیت «پیشگامی مطالعات اجتماعی تشیع» نامگذاری کرد. به دنبال این پرسش و به صورتی سلبی، میتوان پرسید چه عامل یا عواملی باعث شدهاست تا تعداد بیشتری از افراد و پژوهشگران پیش و پس از شریعتی و مطهری، در چنین موقعیتی قرار نگرفتند؟
بیتردید عوامل متعدد اجتماعی در این وضعیت اثرگذارند؛ به عنوان مثال، وضعیت خاص فکری، اقتصادی و فرهنگی دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی در ایران، قوت جریان روشنفکری به خصوص با رویکرد انتقادی و چپ در سطح جهانی و موارد متعدد ملی و بینالمللی دیگر را میتوان به عنوان عوامل اثرگذار در این زمینه برشمرد. اما عاملی که در اینجا به صورت خاص مد نظر ماست، ناظر به خود این دو فرد و نسبت آنان با میدان دانش است. میدانیم که شریعتی، در کنار رشتهی جامعهشناسی، به صورت آکادمیک و همچنین غیرآکادمیک، در حوزههای تاریخ (اعم از جهان و اسلام)، ادبیات فارسی و اسلامشناسی نیز دارای دانش گستردهای بود، نزد برخی اساتید شناختهشده و تراز اول این رشتهها در اروپا تحصیل کرده بود و از طریق پدرش استاد محمدتقی شریعتی و مطالعات شخصیاش، آشنایی نسبی نیز با برخی علوماسلامی داشت.
مطهری به صورت آکادمیک در رشتههای جامعهشناسی یا علوماجتماعی تحصیل نکرده بود، اما، در رشتههای کلام و فلسفه دارای تخصص حوزوی جدی بود و همچنین با دانش فقه، تاریخ اسلام و ادبیات فارسی نیز آشنایی داشت.
آیا همین آشنایی آنان با دانشهای پیشگفته ـ در مورد شریعتی علاوه بر جامعهشناسی و در مورد مطهری به جز جامعهشناسی ـ امکان در پیش گرفتن رویکرد اجتماعی به تشیع را برای آنان فراهم نکرد؟
در یک فرضیهپردازی اولیه، به صورت مقایسهای، شاید بتوان موقعیت شریعتی و مطهری را در جامعهشناسی تشیع، با موقعیت برخی از کلاسیکهای رشتههای جامعهشناسی مقایسه کرد: امیل دورکیم، ماکس وبر و کارل مارکس. میدانیم که تمامی این اندیشمندان، پیش از بنیانگذاری جامعهشناسی، در رشتههای دیگری دارای تخصص و صاحب دانش گسترده بودهاند: دورکیم در فلسفه، آموزش و پرورش، حقوق، انسانشناسی و تا حدی دین و اقتصاد دارای دانش بود. ماکس وبر، اندیشمندی که در جامعهشناسی به «صاحب ذهن دایرهالمعارفی» مشهور است، در رشتههای مختلفی چون فلسفه، تاریخ، حقوق، سیاست و رشتههای گوناگون دیگر دارای مطالعات و تخصص گستردهای بود. کارل مارکس نیز دارای دانشی چشمگیر در رشتههای فلسفه، تاریخ، حقوق و اقتصاد بود و آشنایی قابل توجهی نیز با طیف دیگری از دانشهای علومانسانی داشت. هر سهی این افراد، علاوه بر احاطه بر دانشهای فوق، دارای سابقه و تجربهی فعالیت اجتماعی و سیاسی بودهاند.
با نگاهی به آثار این سه کلاسیک جامعهشناسی، به خوبی درمییابیم که تا حد زیادی، آشنایی آنان با دانشهای پیشگفته، امکان مفهومپردازی و سپس نظریهپردازی را
شیعهشناسی انتقادی در ایران معاصر طرحی است که از پیش از مشروطه آغاز شدهاست. این طرح، طرحی ناتمام است. این طرح به عنوان یک جریان اصلی (میناستریم) در چالشهای فکری معاصر ایران، دارای دو مشکل عمده بودهاست. نخستین مشکل آن، مشکل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، و دومین مشکلش مشکل روشی بودهاست. درک بنده از مشکل اجتماعی و سیاسی این پروژه آن است که نقد آنچه در طول تاریخ و بنا به عوامل مختلف اجتماعی ریشه دوانیده و تقدس یافتهاست، طبیعی است که با مقاومت معتقدان و رؤسای آنان مواجه میشود. فرهنگ مذهبی ما نیز به مانند باقی ابعاد حیات اجتماعی ما، چندان با نقد و ایراد، خصوصاً در باب عقاید و احکامی که باور داشتهایم و مقدس میانگاریم، مأنوس و خوگر نیست....
دکتر مقصود فراستخواه
پیاده سازی: مهدی سلیمانیه
مقدمه
بسمالله الرحمن الرحیم. سلام عرض میکنم خدمت همهی دوستان و حاضران در این جلسه. سعی میکنم که بحثم را به صورتی مختصر طرح بکنم تا بتوانیم از نظرات دوستان استفاده کنیم.
شیعهشناسی انتقادی در ایران معاصر طرحی است که از پیش از مشروطه آغاز شدهاست. این طرح، طرحی ناتمام است. این طرح به عنوان یک جریان اصلی (میناستریم) در چالشهای فکری معاصر ایران، دارای دو مشکل عمده بودهاست. نخستین مشکل آن، مشکل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، و دومین مشکلش مشکل روشی بودهاست.
درک بنده از مشکل اجتماعی و سیاسی این پروژه آن است که نقد آنچه در طول تاریخ و بنا به عوامل مختلف اجتماعی ریشه دوانیده و تقدس یافتهاست، طبیعی است که با مقاومت معتقدان و رؤسای آنان مواجه میشود. فرهنگ مذهبی ما نیز به مانند باقی ابعاد حیات اجتماعی ما، چندان با نقد و ایراد، خصوصاً در باب عقاید و احکامی که باور داشتهایم و مقدس میانگاریم، مأنوس و خوگر نیست. کوچکترین اما و اگر و طرح بحث، حتی از سوی خودیترین افراد – حتی یک نفر روحانی شیعی- برای او گران تمام میشود. نقد در جامعهی ما هزینه دارد؛ هزینههایی بسیار سنگین. به خصوص زمانی که نقدها کیفیتی ریشهای به خود میگیرند. این، مشکل سیاسی و فرهنگی است.
مشکل دیگری که من در این بحث بیشتر بر آن تأکید دارم، مشکل معرفتی – روشی است. در اینجا بحث این است که شیعهشناسی انتقادی، در کدام سنت نظری اتفاق میافتد؟ در کدام سنت نظری این گفتگوها درگرفتهاست؟ با کدامین رویکردهای معرفتی؟ با کدام رویکردهای روشی؟ در واقع اینجا سؤال از رویکردهای معرفت شناختی(اپیستمولوژیک) و روش شناختی (متدولوژیک) است. چه رویکردهایی در پس این نقدها وجود دارد؟
من در اینجا میخواهم درک خودم را از این موضوع با شما اهالی معرفت در میان بگذارم. به عقیدهی من سرمشق مناظرات فکری در جامعه و تاریخ ما محل سؤال وبحث است. منظور از مناظرات فکری، دبتها هستند. اینکه این مناقشات در چه سرمشق هایی صوزت گرفته است، خود بحثانگیز[۱] است. سوال این است که افراد و گروهها در چه سنتی، در چه مختصات و با چه پایهی تئوریکی و در چه فضای پارادایمی و سپهر معرفتی باهم گفتگو میکنند و مسائل مورد نظرشان را چگونه مورد مناقشه قرار میدهند؟
سرفصلهای بحث من در جلسه حاضر این خواهد بود که ابتدا مروری تاریخی خواهم داشت بر شیعهشناسی انتقادی در ایران معاصر. البته من در اینجا تنها سرفصل بحثها را به دلیل ضیق وقت و حجم زیاد بحث مطرح خواهم کرد. سپس ملاحظات خود را در باب مشکلات شیعهشناسی انتقادی – با تأکید بر مشکلات معرفتی و روشی – با شما در میان خواهم گذاشت. چرا که مشکلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این موضوع به نظرم تا حد زیادی روشن است اما مشکلات معرفتی و روشی این حوزه کمتر محل مداقه قرار گرفته است و نیازمند بحث بیشتر است.
برای مقدمهی ورود به بحث، مروری خواهم داشت بر شیعهشناسی در ایران معاصر. داستان از موج بیداریها، تحولات، ارتباطات جدید در ایران از دورهی اواخر قاجار آغاز میشود و در دورههای بعدی اوج میگیرد. این موج بیداری و نقدها از بیرون، ولولهای در درون می اندازد و به گروههایی حتی در داخل حوزههای علمیهی شیعی راه پیدا میکند. در واقع این تغییر، حتی در قلعههایی سخت نفوذ کرد، کم و بیش تأثیراتی بر جای گذاشت و گفتارهایی انتقادی پیدا شد؛ گفتارهایی انتقادی درون حوزههای علمیه، گفتارهایی انتقادی درون حریم و اقلیم دین. خود ساکنان این اقلیم، به صرافت نقد افتادند.
من توصیف ماجرا را از شرح فضای بیرون این اقلیم آغاز میکنم. به عنوان مثال، کسی مانند آخوندزاده تمام دستگاه فکری قدیم را به چالش میکشد و باب خردورزی، اومانیسم، آزاداندیشی و اندیشهی عرفی و سکولار را مطرح میکند. وی خردورزی را به عنوان یک آلترناتیو به جای چیزی معرفی کرد که او آن را «رسم نبوت و امامت» مینامید. وی این گزاره را طرح میکند که ما به جای رسم نبوت و امامت، نیاز به طرح عقلانیت داریم. طبیعی است که جامعهای مذهبی، با خصوصیات ایرانی در فضای صد سال گذشته، تحمل این سطح گسست عقلانی از سنت را نداشته باشد. یعنی این جایگزینی و جابجایی از آنچیزی که اصول خردورزی جدید مینامید به جای آنچه رسم نبوت و امامت مینامید عملاً غیرممکن بود. وی بحث تغییر الفبا را نیز برای مثال مطرح میکند که این طرح نیز با شکست مواجه میشود؛ در واقع مردمی که در برابر تغییر خطشان مقاومت جدی نشان میدهند،
مؤسسهی دینپژوهی بشرا، با هدف انجام پژوهش در چهار حوزهی روحانیت، اخلاق کاربردی (حرفهای، شهروندی و جهانی)، نیایش، و نیازهای معرفت شناختی نظام دینی و نیز آموزش و تربیت متفکران و پژوهشگران آشنا به زمان و زبانِ دین و مردم، در آغاز سال ۱۳۸۳ تأسیس گردید. از کتب و پژوهشهای منتشرشدهی موسسه در حوزههای مرتبط با جامعهشناسی تشیع میتوان به مجموعهی (حدود) صد جلدی «روحانیتشناسی» شامل گردآوری طیفی از مباحث مرتبط با روحانیت مندرج در مطبوعات، كتابها و فضای مجازی اشاره کرد.
مؤسسهی دینپژوهی بشرا، با هدف انجام پژوهشهای در چهار حوزهی روحانیت، اخلاق کاربردی (حرفهای، شهروندی و جهانی)، نیایش، و نیازهای معرفت شناختی نظام دینی و نیز آموزش و تربیت متفکران و پژوهشگران آشنا به زمان و زبانِ دین و مردم، در آغاز سال ۱۳۸۳ تأسیس گردید.
برخی از اهداف اعلام شدهی مؤسسه عبارتند از:
آنگونه که اطلاعات مندرج در وبسایت موسسه نشان میدهد، مؤسسهی بشرا یك مؤسسهی خصوصی است که دارای هیئت مدیره میباشد. مدیرعامل و رییس هیئت مدیره این موسسه تا دیماه ۱۳۹۲، حجتالاسلام والمسلمین علی باقریفر است. این موسسه اعلام کردهاست که هزینههای مؤسسه از طریق كمك افراد خیّر و اجرای پروژههای سفارشی تأمین میگردد.
از کتب و پژوهشهای منتشرشدهی موسسه در حوزههای مرتبط با جامعهشناسی تشیع میتوان به این موارد اشاره کرد: مجموعهی (حدود) صد جلدی پیرامون «روحانیتشناسی»: شامل گردآوری طیفی از مباحث مرتبط با روحانیت مندرج در مطبوعات، كتابها و فضای مجازی. این مؤسسه برخی از کتابهای منتشرشدهاش را به صورت الکترونیکی و رایگان بر روی وبسایت موسسه منتشر کردهاست. از جملهی این آثار، کتابی با عنوان «روحانیت، نگرشها و نگارشها» در سه مجلد است که جلد اول آن را میتوان نوعی کتابشناسی توصیفی روحانیت دانست. در این کتاب، مجموعاً ۷۴ کتاب، پایاننامه و ویژهنامه در مورد روحانیت معرفی شدهاند. مؤسسه دارای یك كتابخانهی تخصصی در زمینهی كتابهای مربوط به روحانیت میباشد. به علاوه، کتابهایی چون «شکل گیری و تحول حوزههای شیعه» از سید محمد علی حسینی زاده و نیز مجموعهی دو جلدی «حوزه و روحانیت؛ مسائل، آسیبها و کارکردها» نیز از جمله آثار مرتبط با حوزه مطالعاتی جامعهشناسی تشیع هستند که از سوی این موسسه منتشر شدهاند.
از دیگر فعالیتهای مؤسسه در زمینهی شناخت روحانیت، برگزاری ۳۶ نشست تخصصی روحانیتشناسی در محل مؤسسه و برگزاری نخستین همایش ملی «مناسبات روحانیت و نسل جوان» در مهرماه ۱۳۸۸ در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم بود که به چاپ چهار مجلد كتاب از محتوای همایش منجر شد.
طرح اولیهی كتاب دایرهالمعارف روحانیتشناسی در این مؤسسه انجام شده است. بخشی از آن در قالب یك سری كتابهای كوچك در حال تدوین است. در هر حال فعالیتهای بسیار ارزشمندی در مؤسسه، هم صورت گرفته و هم در حال انجام است.
بنا بر اعلام موسسه، «بشرا» در قلمرو روحانیتپژوهی سه گام مشخص و تعریفشده دارد؛ گام اول، راهاندازی كتابخانهی تخصصی و انجام پژوهشهای موردی است كه بخش زیادی از آن انجام شده یا در حال تكمیل است. گام دوم، برگزاری دورههای آموزش پودمانی. گام سوم، تأسیس «رشتهی تخصصی روحانیتشناسی» است كه شورای علمی طرح را تصویب كرده است و پیشنهاد آن را به شورای گسترش مركز مدیریت حوزهی علمیهی قم ارائه داده و موافقت آن مرکز را جلب کردهاست[۱].
نشانی وبسایت موسسه: Boshraa.ir
در سال ۱۳۹۰«انجمن حکمت و فلسفه ایران» مجموعه درسگفتارهایی را تحت عنوان «بررسی متون شیعهشناسی در زبان فرانسه» و توسط کریستین یحیی بونو برگزار کرد. در این کلاسها شیعهشناسی به عنوان علمی سربرآورده از اسلام شناسی معرفی شد که خود برآمده از شرقشناسی است. علاقه فرانسویان به این علم مبتنی بر انگیزههایی چون ارائه تبلیغ مسیحیت، پیشبرد پروژه استعمار، شناخت فرقهها در چارچوب نهضتهای پان عربیسم و خیزش سیدجمال و در نهایت علاقه شخصی بوده است و هر انگیزه ویژگی خاصی را بر این آثار بخشیده که در این میان بیشترین تاکید بر روی پژوهشها و نه آثار تبلیغی و رسانهای بود.
در سال ۱۳۹۰«انجمن حکمت و فلسفه ایران» مجموعه درسگفتارهایی را تحت عنوان «بررسی متون شیعه شناسی در زبان فرانسه» و توسط کریستین یحیی بونو برگزار کرد.
در این کلاسها شیعهشناسی به عنوان علمی سربرآورده از اسلام شناسی معرفی شد که خود برآمده از شرقشناسی است. علاقه فرانسویان به این علم مبتنی بر انگیزههایی چون ارائه تبلیغ مسیحیت، پیشبرد پروژه استعمار، شناخت فرقهها در چارچوب نهضتهای پان عربیسم و خیزش سیدجمال و در نهایت علاقه شخصی بوده است و هر انگیزه ویژگی خاصی را بر این آثار بخشیده که در این میان بیشترین تاکید بر روی پژوهشها و نه آثار تبلیغی و رسانهای بود. چهار گروه از آثار در این کلاسها معرفی شدند:
بطور مشخص چند متن زیر مورد تورق قرار گرفت و بخشهایی از آن خوانده شد:
شیعهشناسی به عنوان یک گرایش خاص و تعریفشدهی دانشگاهی، در نظام دانشگاهی ایران از قدمت چندانی برخوردار نیست. علاوه بر سابقهی اندک زمانی کلی این حوزهی مطالعاتی در دانشگاهها، سابقهی ایجاد رشته یا گرایشی خاص که از منظر علوماجتماعی به این حوزه ورود پیدا کند و جنبههای جامعهشناختی این موضوع را مورد مطالعهی خاص خود قرار دهد نیز سابقهی چندانی نداشت[۱]. این خلاء به خصوص در بدنهی دانشگاههای اصلی و شناختهشدهی کشور بیش از پیش احساس میشد[۲]. گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان – به عنوان یکی از دانشگاههای با سابقه و شناختهشدهی کشور – در سال ۱۳۸۹ در مقطع کارشناسی ارشد اقدام به تأسیس شیعهشناسی به عنوان یک گرایش مستقل کرد.
معرفی اجمالی مؤسسات مرتبط با حوزه مطالعات اجتماعی تشیع
شیعهشناسی به عنوان یک گرایش خاص و تعریفشدهی دانشگاهی، در نظام دانشگاهی ایران از قدمت چندانی برخوردار نیست. علاوه بر سابقهی اندک زمانی کلی این حوزهی مطالعاتی در دانشگاهها، سابقهی ایجاد رشته یا گرایشی خاص که از منظر علوماجتماعی به این حوزه ورود پیدا کند و جنبههای جامعهشناختی این موضوع را مورد مطالعهی خاص خود قرار دهد نیز سابقهی چندانی نداشت[۱]. این خلاء به خصوص در بدنهی دانشگاههای اصلی و شناختهشدهی کشور بیش از پیش احساس میشد[۲].
گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان – به عنوان یکی از دانشگاههای با سابقه و شناختهشدهی کشور – در سال ۱۳۸۹ در مقطع کارشناسی ارشد اقدام به تأسیس شیعهشناسی به عنوان یک گرایش مستقل کرد.
این گرایش تحصیلی در این گروه علمی، با همکاری بین رشتهای اساتید سه گروه علمی علوم اجتماعی، تاریخ و الهیات و معارف اسلامی تدریس میشود.
از این منظر میتوان این اتفاق را به عنوان یکی از نخستین گامهای حائز اهمیت در تاریخچهی تعریف «شیعه» به عنوان موضوعی خاص برای مطالعات آکادمی علوم اجتماعی ایران قلمداد کرد.
[۱] دانشگاه تهران (در پردیس قم) و دانشگاه قم (در سال ۱۳۸۴ با سه گرایش کلام، تاریخ و جامعهشناسی) نیز در سالهای اخیر به ایجاد رشتهی شیعه شناسی اقدام کردهاند. اما عمر تأسیس تمامی این رشتههای دانشگاهی به ده سال نیز نمی رسد. برای اطلاعات بیشتر در مورد این رشته/دانشگاهها به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
[۲] وجود مؤسساتی چون «مؤسسهی شیعهشناسی» که در خارج از چهارچوبهای آموزشی دانشگاههای باسابقه و شناخته شدهی کشور و به صورت مستقل و متأخر ایجاد شدهاند از خلاء فوق نمیکاست.
دانشگاه «ادیان و مذاهب» ((University of Religions and Denominationsکه در شهر قم واقع شده، فعالیت خود را از سال ۱۳۸۴ آغاز کردهاست. مؤسس و رئیس کنونی این دانشگاه (تا سال ۱۳۹۲) سیدابوالحسن نواب[1] است. این مؤسسه، نهادی غیرانتفاعی و غیردولتی است. مواردی چون تربیت متخصص در زمینهٔ ادیان و مذاهب، انجام پژوهشهای بنیادی، کاربردی و تطبیقی در زمینهٔ ادیان و مذاهب، اطلاعرسانی، چاپ و نشر مجلات، کتب و دایره المعارف در زمینهٔ ادیان و مذاهب، برقراری ارتباط متقابل با مراکز مشابه و دینپژوهان، گفت و گو بین ادیان و مذاهب و تلاش در جهت نزدیک ساختن دیدگاهها و معرفی منطقی و علمی اسلام (با رویکرد شیعی) در عین احترام به عقاید، باورها و آیین سایر ادیان و مذاهب از جمله وظایف این دانشگاه برشمردهشدهاست.
معرفی اجمالی مؤسسات مرتبط با حوزه مطالعات اجتماعی تشیع
دانشگاه «ادیان و مذاهب» ((University of Religions and Denominationsکه در شهر قم واقع شده، فعالیت خود را از سال ۱۳۸۴ آغاز کردهاست. مؤسس و رئیس کنونی این دانشگاه (تا سال ۱۳۹۲) سیدابوالحسن نواب[1] است. این مؤسسه، نهادی غیرانتفاعی و غیردولتی است. مواردی چون تربیت متخصص در زمینهٔ ادیان و مذاهب، انجام پژوهشهای بنیادی، کاربردی و تطبیقی در زمینهٔ ادیان و مذاهب، اطلاعرسانی، چاپ و نشر مجلات، کتب و دایره المعارف در زمینهٔ ادیان و مذاهب، برقراری ارتباط متقابل با مراکز مشابه و دینپژوهان، گفت و گو بین ادیان و مذاهب و تلاش در جهت نزدیک ساختن دیدگاهها و معرفی منطقی و علمی اسلام (با رویکرد شیعی) در عین احترام به عقاید، باورها و آیین سایر ادیان و مذاهب از جمله وظایف این دانشگاه برشمردهشدهاست.
این دانشگاه دارای سه دانشکدهی شیعهشناسی، دانشکدهی مذاهب اسلامی و دانشکدهی ادیان است. دانشکدهی شیعهشناسی این دانشگاه در سه رشتهی شیعه شناسی، فرق تشیع و مطالعات تاریخ تشیع در سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشجو میپذیرد.
این مؤسسه دارای دو نشریهی علمی «پژوهشنامه ادیان و مذاهب» و «فصلنامهی هفت آسمان» به زبان فارسی و مجلهی پژوهشی انگلیسی زبان «Journal of the Religious Inquiries» میباشد.
این دانشگاه دارای دو انتشارات فعال در حوزهی نشر نیز میباشد که عبارتند از «نشر ادیان» و «انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب». این دو انتشارات تا کنون بیش از ۲۰۰ جلد کتاب در حوزهی ادیان به چاپ رساندهاند که غالب قریب به اتفاق آنها چاپ اولی هستند و به چاپهای بعدی نرسیدهاند. از میان این تعداد عنوان کتاب، تعداد محدودی از آنها دارای رگههایی از نگاه اجتماعی به تشیع هستند که از آنمیان میتوان به کتابهایی چون ترجمهی کتاب «تشیع» از هاینس هالم، «زمینههای تفکر سیاسی در قلمروی تشیع و تسنن» از احمد مسجد جامعی از نشر ادیان و «تشیع در عراق در قرون نخستین» از نشر دانشگاه ادیان و مذاهب اشاره کرد.
این دانشگاه از جمله مراکز علمی با کیفیت قم در حوزهی ادیان است که از طیفی نسبتاً گسترده از اساتید متخصص در حوزههای مرتبط سود جسته است.
[۱] متولد ۱۳۳۷ در شهرضا. از محصلین مدرسهی حقانی در سالهای دههی پنجاه و از نزدیکان آیت الله قدوسی و بهشتی است.
این مؤسسه به منظور جمعآوري اطلاعات مربوط به زندگي اجتماعي جوامع، جماعتها، جمعيتها و گروههاي مختلف شيعي جهان و نيز کمک به ارتقاء وضعيت سياسي ـ اجتماعي آنها و نيز تقليل مشکلات و معضلات حيات اجتماعي و اقتصادي آنها تأسيس شده است. سایت رسمی این مؤسسه، آن را به عنوان «مؤسسهای فرهنگي، آموزشي، پژوهشي، غير انتفاعي و مستقل» معرفی میکند. از اعضاء هیئت مؤسس و هیئت امنای این مؤسسه میتوان به افرادی چون دكتر علي اكبر ولايتي، حجتالاسلام دكتر محمود تقيزادهداوري و حجتالاسلام وحيد احمدي اشاره کرد. آنطور که در سایت این مؤسسه آمدهاست: «شيعهشناسي به رشتهاي اطلاق ميشود که به مطالعه شيعه به عنوان يک کل واقعي مي پردازد. از نحوه شکلگيري آن در تاريخ، از کيفيت بسط و گسترش آن در جوامع مختلف، از وضعيت فعلي آن در جغرافياي مسکون، از اصول عقيدتي، آموزه ها، آئين ها، معارف، علوم و دانش هاي اختصاصي آن بحث مي کند.
معرفی اجمالی مؤسسات مرتبط با حوزه مطالعات اجتماعی تشیع
این مؤسسه به منظور جمعآوري اطلاعات مربوط به زندگي اجتماعي جوامع، جماعتها، جمعيتها و گروههاي مختلف شيعي جهان و نيز کمک به ارتقاء وضعيت سياسي ـ اجتماعي آنها و نيز تقليل مشکلات و معضلات حيات اجتماعي و اقتصادي آنها تأسيس شده است. سایت رسمی این مؤسسه، آن را به عنوان «مؤسسهای فرهنگي، آموزشي، پژوهشي، غير انتفاعي و مستقل» معرفی میکند. از اعضاء هیئت مؤسس و هیئت امنای این مؤسسه میتوان به افرادی چون دكتر علي اكبر ولايتي، حجتالاسلام دكتر محمود تقيزادهداوري و حجتالاسلام وحيد احمدي اشاره کرد.
آنطور که در سایت این مؤسسه آمدهاست: «شيعهشناسي به رشتهاي اطلاق ميشود که به مطالعه شيعه به عنوان يک کل واقعي مي پردازد. از نحوه شکلگيري آن در تاريخ، از کيفيت بسط و گسترش آن در جوامع مختلف، از وضعيت فعلي آن در جغرافياي مسکون، از اصول عقيدتي، آموزه ها، آئين ها، معارف، علوم و دانش هاي اختصاصي آن بحث مي کند. مطالعات مربوط به شيعه شناسي در قالب یک رشته مستقل دانشگاهي بين دو رشته الهيات و علوم اجتماعي، از سال ۱۳۸۰ بطور متمرکز در مرکز مطالعات و تحقيقات شيعهشناسي آغاز شد.»
همچنین در توضیح ضرورتهای تأسیس این مؤسسه، به خلاء مطالعات تجربی، واقعی و به روز از جوامع شیعی و لزوم ایجاد نهادی به عنوان متولی پر کردن این خلاء اشارهشده است[۱].
از اقدامات صورت گرفته و یا در دست انجام این مؤسسه میتوان به مواردی چون: انجام طرح هاي تحقيقاتي مربوط به جوامع و گروههای شيعی جهان با اولويت به مطالعات جامعهشناختي و مردم شناختي، برگزاري سخنراني هاي تخصصي در موضوعات مربوط به تشیع و شیعیان و ترجمه و نقد واژگان شيعي در دائره المعارف هاي بزرگ انگليسي زبان و بررسي نقادانه آنها، ايجاد كتابخانه تخصصي با اولويت نوشته هاي مستشرقين در زمينه اسلام، تشيع و شیعیان، راه اندازي پايگاه اطلاع رساني تخصصي و راه اندازي «دانشكده شيعه شناسي» اشاره کرد.
این مؤسسه، دارای سه عنوان مجله با عناوین «فصلنامه علمی پژوهشی تخصصي شيعه شناسي»، «فصلنامه علمی ترویجی تخصصي بانوان شيعه» و «ماهنامه خبری اخبار شيعيان» میباشد. همچنین انتشارات این مؤسسه با چاپ عناوین متعددی از کتابها، حرکت در جهت اتخاذ نوعی رویکرد اجتماعی به تشیع را در پیش گرفته است که فارغ از کیفیت علمی این آثار، از آن میان میتوان به مواردی چون "سازمان روحانیت شیعه در عصر رضاشاه پهلوی"، "سنت عزاداری و منقبت خوانی در تاریخ شیعه امامیه" و موارد دیگر اشاره کرد.
[۱] در سایت رسمی آن میخوانیم: «در زمينه ضرورت مطالعات اين مؤسسه بايد يادآور شد که علوم و معارف اسلامي/ شيعي از قبيل حديث، رجال و درايه، تفسير، فقه، اصول فقه، کلام، فلسفه، عرفان، تاريخ، مذاهب و فرق، و کتابشناسي- که در حوزه هاي علميه و يا دانشکده هاي الهيّات کشور مورد تحقيق و تفحّص قرار ميگيرد يا معرفتي نظري و انتزاعي است که ارتباطي با واقعيت هاي روزمره زندگي شيعيان ندارد و يا اگر تجربي و واقعي است، مربوط به شيعيان گذشته و جوامع تاريخي ميباشد. اين دانشها در هر صورت به وضعيّت موجود جوامع و گروههاي شيعي دنيا کاري نداشته و ندارد. متأسفانه در شرايط فعلي، اين نقيصه را تنها مستشرقين پرکرده و جوامع اسلامي و اجتماعات شيعي موجود را بدقّت مورد تحقيق و بررسي قرار ميدهند، و هر سال کتب و مقالات متعدّدي در زمينه شيعيان ايران، عراق و بحرين و .... منتشر ميکنند. اين تأسف، هنگامي بيشتر ميشود که خود ما نوعاً- بعنوان محقق و عالم شيعي - بناچار به آمار و ارقام و نوشتهها و تحقيقات آنها استناد کرده و ارجاع ميدهيم. اين خلأ - يعني کمبود مطالعات آکادميک در زمينه جوامع و اجتماعات شيعي موجود و بالتبع فقدان مؤسسه و يا مرکزي که متولّي اين امر باشد - فوري ترين نقيصهاي است که ذهن جمعي و حافظه گروهي شيعه حاضر بشدّت از آن رنج ميبرد.»
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید