تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری

زهره سروش‌فر

کتاب «تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری» اثر کامل مصطفی الشیبی، اندیشمند عراقی است که آن را با فاصله اندکی از کتاب دیگر خود «همبستگی میان تصوف و تشیع» منتشر کرد. در حالی‌که کتاب «همبستگی میان تصوف و تشیع» به بررسی نظری و مفهومی رابطه این دو پرداخته است، اثر موردنظر هم و غم خود را کشف ارتباطات تاریخی تشیع و تصوف قرار داده است.

کتاب تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری در هفت فصل تنظیم شده است که این فصول به ترتیب زمانی، دوره‌های تاریخی مختلف را از ابتدای ظهور اسلام تا پایان دوره صفوی، مورد بررسی قرار می‌دهد. وی سعی می‌کند که نشان دهد میان تشیع و تصوف رابطه بسیار نزدیک و متقابلی وجود داشته و دارد. در مجموع سه نظریه اصلی در مورد رابطه این وجود دارد که عبارتند از:

۱ـ نظریاتی که بر عدم وجود هیچ‌گونه رابطه‌ای میان تشیع و تصوف تأکید داشته‌اند.

۲ـ دسته دوم تشیع و تصوف را دارای رابطه متقابل و نزدیک با یکدیگر می‌دانند.

۳ـ نظریات دیگری نیز هستند که بر وجود سرچشمه و منشأ واحد برای تشیع و تصوف و نزدیکی کامل آنها تأکید می‍کنند.

الشیبی در این اثر نظریه خود را در این زمینه تصریح نمی‌نماید، اما از خلال مباحث مطرح شده به نظر می‌رسد او به دسته دوم تعلق دارد که از ارتباط متقابل و نزدیک تشیع و تصوف در دوران‌های تاریخی مختلف سخن می‌گویند.

الشیبی، شکل‌گیری و گسترش یافتن فرقه‌های غالی و عقاید و باورهای آنان را یکی از مهم‌ترین علل پیوند یافتن تشیع و تصوف می‌داند. او معتقد است که تشیع تا زمان امام چهارم ماهیتی سیاسی داشت اما از دوران امام چهارم به بعد، با کناره‍گیری ائمه از حکومت و درگیری‌های سیاسی و روی آوردن آنها به زهد و علم، تشیع رویکردی غیرسیاسی یافت و به معرفت و عرفان روی آورد. در این میان کسانی که از عدم حضور ائمه در مبارزات سیاسی برای کسب حق حکومت خویش ناامید شده بودند، با هدف مبارزه سیاسی فرقه‌هایی را تشکیل دادند که غلات نامیده شدند. در واقع منظور الشیبی از شیعیانی که با تصوف رابطه نزدیکی پیدا کردند، همین غالیان بودند و نه تشیع رسمی و سنتی. عقاید و باورهای اغراق آمیزی که غلات داشتند عامل پیوند آنها با متصوفه می‌شد. همچنین الشیبی به شرایط مساعدی که در دوره‌های تاریخی خاصی مانند دوران مغول برای فعالیت گروه‌های مختلف فکری و دینی فراهم می‌شده است به عنوان عوامل تسهیل کننده این ارتباط اشاره می‌نماید.

از نظر تاریخی او دوران دوازده قرن میان شکل‌گیری تشیع تا پایان دوران صفویان را از نظر تأثیرات متقابل میان تشیع و تصوف، به سه دوره اصلی تقسیم می‌کند که عبارتند از:

۱ـ دوران آغاز تشیع تا زمان سقوط بغداد و فتح آن توسط مغولان (قرن اول تا چهارم): در این دوران جهت اصلی حرکت از تشیع به سوی تصوف است و تصوف تحت‍تأثیر اندیشه‌های شیعی فرق مختلف و نیز افکار امامان شکل می‌گیرد.

۲ـ از سقوط بغداد تا آغاز دوران صفویه (قرن چهارم تا آغاز قرن دهم): الشیبی رابطه میان این دو را در این دوران بر خلاف دوران قبل دانسته و معتقد است که این شیعیان بودند که سعی می‌کردند تا جای ممکن، افکار خود را به متصوفه نزدیک کنند.

۳ـ از آغاز تا پایان دوران حکومت صفوی (قرن نهم تا آخر قرن دوازدهم): صفویه که الشیبی آن را یک نهضت صوفیانه می‌داند، برای اولین بار تصوف را رنگی سیاسی می‌زند. این حکومت تلاش کرد که تصوف را در پیوندی نزدیک با تشیع قرار دهد. با این حال از اواسط دوران حکومت صفویان با ورود فقهای جبل عامل به ایران و برخی رویدادهای دیگر، تصوف به تدریج به حاشیه رانده شد و تحت فشار قرار گرفت.

مهم‌ترین نقدهای وارد بر این اثر عبارتند از:

ـ عدم توضیح دقیق و مشخص پروبلماتیک اثر در قالب یک مقدمه و یا در فصول اولیه کتاب و ورود بی‌مقدمه آن به مباحث تاریخی.

ـ عدم تصریح نظریه اصلی مدنظر نویسنده در این کتاب.

ـ بررسی یک بازه زمانی گسترده (دوازده قرن) که به عدم امکان بررسی دقیق و عمیق مباحث ذکر شده در کتاب، عدم ارائه اثبات داده‌های کافی برای اثبات ادعاها و در نهایت تعمیم‌ها و صدور احکام کلی ناشی از این امر انجامیده است.

ـ اکثریت قریب به اتفاق منابع وی از مأخذ متصوفه و نیز آثار تاریخی هستند در حالی‌که به تعداد بسیار اندکی از آثار فقها و متکلمان معروف شیعی، رجوع کرده است. در نتیجه به اندازه کافی به نظریات رقیب و مخالف نظریه خود نپرداخته است.

با وجود نقدهای وارد بر اثر، باید اذعان کرد که کتاب «تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری» اثری قابل توجه و تأمل است و دارای نقاط قوت زیادی نیز هست. از جمله نقاط قوت مذکور می‍توان به تسلط نویسنده بر منابع متصوفه، اشاره به زمینه‌ها و عوامل اجتماعی برقراری ارتباط میان تشیع و تصوف، شکستن برخی کلیشه‌های رایج و پرداختن به یکی از گرایش‌های مهم تشیع یعنی گرایش عرفانی اشاره نمود.

 

مشخصات کتاب: الشیبی، کامل مصطفی (۱۳۸۷)، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری؛ ترجمه علیرضا ذکاوتی، تهران: امیرکبیر، چاپ پنجم، ۴۴۶ص.