تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران

ابوالفضل مرشدی

شکل‌گیری یک نظام سیاسی مبتنی بر مذهب تشیع و با محوریت نظریه «ولایت فقیه» در ایرانِ معاصر، بسیاری از اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی را به مطالعه این نظام سیاسی و نظریه ولایت فقیه واداشته است. در واقع، فقه سیاسی شیعه با وارد شدن به میدان عمل در گسترده‌ترین شکل آن، یعنی تشکیل حکومت، خود را در معرض نقد و سنجش وسیعی قرار داده است. به‍ویژه، اختلاف نظر فقهای شیعه در ادوار مختلف تاریخی، از جمله فقهای دوره معاصر، بر سر حدود وظایف و اختیارات فقها و میزان دخالت آنها در سیاست و نیز تفاوت شیوه تعامل آنها با حُکام وقت، محققین را در وارسی سنت فقهی‌کلامی تشیع در حوزه سیاسی بیشتر ترغیب کرده است. اینها همه باعث شده که در سالهای اخیر در کشور یک سنت پژوهشی به‍وجود آید که به‍دنبال امکان سنجش تفسیرهای مختلف تاریخی از نظریه سیاسی شیعه باشد. در واقع، این جریان در مقابل جریان غالب در کشور که به نوعی، نگاه ذات‌گرایانه و غیرتاریخی به اندیشه سیاسی شیعی دارد، نقد ذات‌گرایی نهفته در اندیشه ولایت فقها را دنبال می‌کند و بر خصلت تاریخی اندیشه سیاسی اسلام و تکثر درونی سنت تأکید دارد. به عبارتی، این جریان به‍دنبال پیوند اندیشه سیاسی تشیع بویژه نظریه ولایت فقیه با متن تاریخی آن و توضیح چگونه برساخته شدن آن در یک سیر تاریخی است. برای این هدف، نظریه‌های واسازانه از جمله نظریه فوکو و روش تحلیل گفتمان وی در کانون توجه این جریان قرار گرفته است. کتاب «تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران» نیز به این جریان فکری تعلق دارد و در ارتباط با همین جریان باید مورد ارزیابی قرار گیرد.

نویسنده موضوع اصلی کتاب را «تبیین و تحلیل گفتمان سیاسی شیعه (با تأکید بر نظرات فقهای شیعه دوازده امامی) از آغاز عصر غیبت تا آغاز عصر جمهوری اسلامی ایران» می‌داند و به‍دنبال نشان دادن این است که در تاریخ حدود ۱۱۰۰ ساله تشیع، از آغاز عصر غیبت تا کنون، در اندیشه سیاسی شیعه، تحول رخ داده است. تأکید اصلی کتاب بر احکام، گزاره‍ها، مفاهیم و قرائت‌های جدیدی است که توسط فقهای شیعه، در ادوار مختلف تاریخی، از سیاست و مسائل سیاسی مبتلا به جامعه ارائه شده است. به این‍ترتیب، نویسنده هفت دوره گفتمانی را در اندیشه سیاسی شیعه از هم تفکیک می‌کند: ۱- گفتمان «سلطان جائر/ سلطان عادل» در دوره آغاز عصر غیبت تا شروع دوره صفویه؛ ۲- گفتمان «حکومت شاه شیعه/ ولایت فقیه عادل» در عصر صفویه؛ ۳- گفتمان «سکوت» از پایان عصر صفویه تا ابتدای قاجار؛ ۴-گفتمان «ولایت عامه/ سلطنت مأذون» از ابتدای عصر قاجار تا دوره مشروطه؛ ۵- گفتمان «سلطنت مشروطه/ مشروطه مشروعه» در عصر مشروطه؛ ۶- گفتمان «سیاست گریزی» از عصر پهلوی تا شکل‌گیری مقدمات انقلاب اسلامی؛ ۷-گفتمان «مبارزه عملی برای تحقق حکومت اسلامی» از شکل‌گیری مقدمات انقلاب اسلامی تا پیروزی انقلاب اسلامی. با تشخیص گفتمان‍های مختلف اندیشه سیاسی شیعی در دوره‌های مختلف تاریخی، نویسنده این فرضیه محوری خود را تأیید شده می‌یابد که تغییر نگرش علمای شیعه نسبت به قدرت سیاسی، یعنی تحول گفتمان سیاسی شیعه همچون تحولات گفتمانی دیگر، فراورده‌ای تاریخی است نه ذاتی و تغییرناپذیر.

با اینکه این کتاب از جهت اینکه جزء اولین پژوهش‍هایی است که می‌توان گفت نقش مؤثری در ایجاد افقی جدید در مطالعات اندیشه سیاسی شیعی در ایران داشته‍اند و نیز از جهت فراهم آوردن «داده‌هایی» از منابع دست اول فقه شیعی در گستره زمانی طولانی، و به‍ویژه از جهت نشان دادن تکثر نهفته در سنت فقه سیاسی شیعی و سیر تغییر آراء سیاسی فقهای شیعی از ارزش زیادی برخوردار است، اما کتاب به لحاظ روش‍شناسی دارای کاستی‌های جدی است. این ضعف کتاب نیز بیش از هر چیز مربوط به عدم کاربست صحیح روش تحلیل گفتمان است، روشی که مورد دعوی نویسنده است؛ تا جایی که می‌توان گفت روش به کار بسته شده در کتاب، بیشتر تحلیل محتوای کیفی است نه تحلیل گفتمان. هر چند نویسنده کتاب کوشیده است گفتمان‍های مختلف را در دوره‌های مختلف تاریخ اندیشه سیاسی شیعی از هم تفکیک کند و تاریخ را در گسست آن فهم کند اما همچنان روح تاریخ‍نگاری سنتی، که مبتنی بر پیوستگی بین دوره‌های مختلف تاریخی است، بر کتاب حاکم است. مهم‍تر اینکه، فهم کتاب از مفهوم قدرت، غیر فوکویی است: در این کتاب، به جای اینکه از فیزیک‍های ریز قدرت‌ و ساز وکار عمل آنها در شکل‍دهی به گفتمان‍ها سخن گفته شود، از ساخت‍های بزرگ قدرت (در سطح حکومت‍ها) سخن به میان آمده است و حتی در این سطح نیز مناسبات قدرت با اندیشه و ساز و کارهایی که طی آن قدرت منجر به شکل‌گیری اندیشه می‌شود، به قدر کافی توضیح داده نشده است.

با این‍همه، نویسنده به خوبی به محدوده کار خویش آگاه بوده و همواره در طول کتاب خط تمرکز خود بر اندیشه فقه شیعی را همواره حفظ کرده، و از این حیث توانسته تحقیقی منسجم و پیوسته را ارائه کند. همچنین با مراجعه گسترده‌ای که این کتاب به منابع دست اول فقهای شیعه در طول تاریخ داشته، توانسته ذخیره‍ای غنی‌ از داده‌ها را برای خوانندگان کتاب و محققین بعدی حوزه فقه شیعی فراهم کند. مهم‍تر اینکه، این کتاب به همراه کتاب‍های مشابه خود، با رویکرد غیرذات‌گرایانه به فقه سیاسی شیعی، افق جدیدی را در مطالعات این حوزه گشوده‍اند و راه را برای کشف دقائق بیشتری از این نظام اندیشگی فراهم کرده‍اند.

 

مشخصات کتاب: کدیور، جمیله (۱۳۸۷)، تحول گفتمان سیاسی شیعه در ایران، تهران: طرح نو، چاپ دوم، ۴۵۴ ص.