نهم ربیع‌الاول و جشن ممنوع عمرکشان

نهم ربیع‌الاول برای بسیاری یادآور تجربه‌ای متفاوت از شرکت در جشن‌های مذهبی و شیعی است. برای بسیاری که در کودکی دست در دست بزرگترها به این جشن رفته‌اند،‌ یادآور صحنه‌هایی عجیب،‌ نمایش‌هایی کمیک،‌ لباس‌های قرمز حتی بر تن سن و سال دارهای مجلس،‌ شنیدن اشعاری که گاه تا بنا گوش شنونده از شرم سرخ می‌شود و مشاهده افراط‌کاری و اشاره‌های ممنوعی است که کمتر می‌توان نظیری برای آن یافت؛ تعلیق و وارونگی در همه‌ی آنچه تا آن لحظه، شکلی عادی داشته است.

این یادداشت مروری است بر تجربه حضور در این جشن‌ ممنوع؛ در عین حال معطوف به تمایزات میان آن با دیگر اشکال جشن است. اهمیت بررسی این جشن ناشی از آن است که اولا علی‌رغم مخالفت ساخت رسمی(نهاد حکومت) با برپایی این جشن و ممنوعیت برگزاری، افرادی همه ساله در این ایام اقدام به برپایی آن می‌نمایند. تناقض مهم این جشن با سیاستگذاری‌های ساخت رسمی از اینجا نمایان می‌شود که این مراسم همزمان با جشن‌های هفته وحدت (از نهم ربیع الاول[۱] تا ۱۷ ربیع الاول) برگزار می‌شود؛ هفته‌ای که از سوی ساخت رسمی و حاکمیت در راستای وحدت شیعه و سنی سیاستگذاری شده است؛ یعنی نه تنها سیاستگذاری ساخت رسمی در برگزاری آن نقشی ندارد، بلکه تلاش‌های ناموفقی در جهت کم‌رنگ نمودن و حذف آن انجام می‌دهد. دیگر اینکه برخلاف ممنوعیت برپایی، این جشن سرشار از  تخطی، افراط، تعلیق، غلیان و از خود بیخود شدن شرکت کنندگان است.

"عیدالزهرا"،‌ "فرحه الزهراء"،‌ روز "رَفعُ القلم"(برداشته شدن قلم)، "غدیر دوم" و در تداول عامیانه، "عمرکُشان" یا "عمرکُشون"، نام‌های جشنی است که گاه از نهم تا هفدهم ربیع‌الاول(روز فوت عُمَر) برگزار می‌شود. این جشن در بین عموم، بیش از همه با نام "عمرکُشون" شناخته می‌شود. از آنجا که برگزار کنندگان عقیده دارند سالروز مرگ عمر، روز انتقام شیعیان و شاد شدن حضرت زهرا(س) است، از این جشن با نام "عیدالزهرا"("فرحه الزهراء") هم یاد می‌شود.

نقل است که شخصی به نام "فیروز ابولوءلوء" در این روز عمر را به قتل می‌رساند و شیعیان به این مناسبت جشن و پایکوبی برپا می‌کنند. تاریخچه برگزاری این جشن، مجالی دیگر می‌طلبد، اما می‌توان گفت از دوره صفویه، برپایی آن از سوی شیعیان به طور جدی و علنی دنبال شده و تا امروز نیز ادامه یافته است.

تحول عمده‌ای که در رابطه با این جشن صورت گرفته این است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، برگزاری این مراسم در زمان رهبری امام خمینی(ره) در ایران ممنوع شد[۲] و محتشمی‌پور، وزیر کشور وقت، به ‌شدت با برپاکنندگان این مراسم مقابله کرد. سابقا این مراسم، همه ساله در کاشان در مکانی موسوم به آرامگاه "ابولوءلوء" و نیز در شهرهای دیگر به روش‌های مختلف برگزار می‌شد. در سال ۱۳۸۶ این آرامگاه به دلیل برگزاری این مراسم برای همیشه تعطیل شد و هم اکنون این مکان به نام «معاونت اجتماعی ارشاد» تغییر نام و کاربری داده است. برگزاری این مراسم در مناطقی که اهل سنت سکونت داشته‌اند، همواره با درگیری‌هایی همراه بوده است.

 

درباره جشن عمرکُشان

سابقا و قبل از ممنوعیت، این جشن به صورت علنی و عمومی[۳] برگزار می‌شد اما پس از ممنوعیت برپایی،‌ جشن به حوزه خصوصی و خانه‌ها‌ی مردم منتقل شد.

جشن "عمرکشان" عموما بی‌سر و صدا، در منازل افراد و گاها در زیرزمین یا پارکینگ خانه‌ها برگزار می شود. همزمانی این جشن با جشن آغاز ولایت حضرت مهدی(عج) و جشن‌های هفته وحدت، به پنهان ماندن آن کمک کرده و تشخیص آن را سخت می کند. 

اگرچه در جشن‌ها و مراسم مذهبی، ورود عموم آزاد است اما در این جشن ـ از آنجا که جشنی ممنوع است ـ دامنه میهمان‌ها به مراتب محدودتر است. به بیانی شرکت‌کنندگان در این جشن، شناخته شده و "خودی" هستند و مجوز ورود افراد غریبه‌تر، «کارت دعوت» یا «وساطت» یکی از آشنایان است. عموما، فیلمبرداری و ثبت این مراسم، ممنوع است و در بدو ورود از میهمانان خواسته می‌شود که کیف و گوشی موبایل خود را در اتاق مجاور قرار دهند. شرکت‌کنندگان در این جشن، لباس‌هایی به رنگ‌های شاد و تند ـ عموما قرمز رنگ ـ  و یا لباس‌هایی که در زمان معمول پوشیده نمی‌شوند ـ لباس‌هایی با وجه کمیک و با هدف خنداندن شرکت‌کنندگان ـ بر تن دارند. در این جشن برخلاف دیگر اشکال جشن‌های مذهبی، سخنرانی بسیار کم‌رنگ است و سهم اصلی جشن به نمایش، رقص، لطیفه، اشعار هجوآمیز و افراطی با ادبیاتی ممنوع و اروتیک، نمایش‌ و اجرای کمیک، اشاره‌های معنادار و ممنوع اختصاص دارد. در نوع «زنانه» این جشن، گاهی یکی از زنان مسئول آرایش صورت مهمانان می شود[۴]،‌ حتی اشکالی از آرایش در نوع «مردانه» این جشن دیده می‌شود. رقص، در این جشن چندان وجهی هنری و زیبایی‌شناسانه ندارد و همچون نمایش‌ها،‌ وجه اصلی‌اش کمیک است. در طول جشن، حتی در زمان اجرای نمایش، فردی با دایره، دف یا تنبک مجلس را گرم می‌کند. در مواردی که نوازنده ای به جشن دعوت نشده باشد، بسیار پیش می‌آید که یکی از جمع با ابتکار خود بر روی میزی ضرب بگیرد. پذیرایی از شرکت‌کنندگان نیز یکی از اجزای این جشن است؛ عموما خوردنی‌های جشن شامل تخمه آفتابگردان، ذرت بو داده، آش آلو و آجیل است که وجهی کمیک دارد، هرچند با شربت، شیرینی و شکلات نیز از میهمانان پذیرایی می‌شود. برخی از شرکت‌کنندگان از ابتدا تا انتهای جشن، ماسک بر چهره دارند، ماسک‌هایی خنده‌آور، عجیب و ترسناک. ناشناختگی و پنهان بودن در زیر ماسک، برای آنها امکان حد بالایی از افراط‌کاری،‌ به کار بردن ادبیات ممنوع و تخطی از هنجارها را فراهم می‌آورد.

در این جشن، هجو و واژگونی همه چیز ـ مردانگی، زنانگی ـ و جابجایی نقش‌ها را شاهدیم. از آن‌جا که این جشن ممنوع است، عموما پای هیچ مداح سرشناس و رسمی به این مراسم باز نمی‌شود و مولودی‌خوان‌ها و گردانندگان این جشن، بیشتر مولودی‌خوان‌های خانگی و از میان مردم  عادی هستند.

 

ادبیات دینی و جشن ممنوع عمرکشان

در رابطه با برگزاری جشن عمرکشان از سوی مراجع نهاد دین، محدودیت‌های دوگانه‌ای وجود دارد؛‌ از طرفی این جشن به دلیل دامن زدن به اختلافات میان شیعه و سنی، با حرمت برگزاری از سوی مراجع تقلید مواجه است و از سوی دیگر تمام محدودیت‌هایی که برای دیگر انواع جشن‌ها برقرار است ـ از قبیل حرمت کف زدن به قصد لهو و لعب، رقص و استفاده از آلات موسیقی ـ  بر این نوع جشن هم حاکم و جاری است. در همین رابطه است که تعداد زیادی از مراجع تقلید درباره ممنوعیت قطعی و معصیت برگزاری این جشن، فتوا دارند.

در عین حال، برگزارکنندگان این جشن نیز برای برپایی جشن، به پشتوانه‌ای مذهبی توسل می‌جویند؛ لزوم "تولی" و "تبری" که در روایت‌ها به آن توصیه شده است. به طور کلی "تولی" و "تبری"، یعنی اینکه انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه و جانشینان آنان و مومنان پُر کند و در عین حال، بغض و کینه دشمنان آنها را به دل بگیرد.

همچنین از نقطه نظر طرفداران این جشن، انجام انواع تخطی‌ها و هنجارشکنی‌ها، به کار بردن ادبیات غیر معمول و‌ هجوآمیز از پشتوانه‌ای مذهبی به نام "رفع القلم" برخوردار است. روایتی منتسب به محمد باقر مجلسی صاحب کتاب "بحارالانوار" در زمینه رفع القلم موجود است که بیان می کند: «در روز قتل عمربن عبدالخطاب، در آسمان و زمین، جشن است و ملائکه نیز به خاطر این جشن بزرگ، کار خود را تعطیل می­کنند و در این ایام، گناه کسی نوشته نمی­شود و "قلم رفع" یعنی برداشته می­شود»؛‌ در نتیجه در این ایام شادی و سرور، هر عملی خلاف شرع و اخلاق، آزاد می‌گردد. البته در صحت این روایت‌ها میان برگزارکنندگان جشن و مراجع دینی، همواره اختلاف‌نظر جدی وجود دارد. مراجع رسمی نهاد دین، عقیده دارند که "تولی" و "تبری" راه‌های صحیح خود را داراست و افراد، هیچ روزی اجازه مرتکب شدن گناه و معصیت ندارند[۵]، مردم برگزار کننده جشن اما عقیده دارند که در ایام عیدالزهرا، «قلم رفع» و گناهان نوشته نمی‌شوند.

 

سخن آخر

شاید بتوان گفت عمرکشان تنها جشنی است که سرشار از عناصر تخطی و افراط است و شرکت‌کنندگان،‌ شکسته شدن تابوها و تعلیق زمان عادی را به میزان زیادی تجربه می‌کنند. مشهودترین ویژگی این جشن، " ادبیات ممنوع و نامتعارف"­ به کار رفته در آن و "بازی و نمایش" است. از آنجا که در جامعه ما، جدی‌ترین تابوها، ‌تابوهای جنسی است، به کار بردن این ادبیات در مکان‌های عمومی، در زمان عادی امری پذیرفته شده نیست. در جشن عمرکشان، این تابو به شکل مشهودی شکسته می‌شود؛ در زمان عادی، کاربرد این ادبیات، یا به کلی پذیرفته شده نیست یا به سختی و در شرایط خاصی ممکن می‌شود. همچنین این جشن از معدود زمان‌هایی است که نقش‌های جنسیتی و جایگاه واقعی افراد در آن جابجا شده و شرکت کنندگان، برای چندین ساعت نقش‌های مختلفی را در قالب نمایش، بازی می‌کنند؛‌ در نمایش‌ها، اشاره‌های ممنوعی وجود دارد که مخالف هنجارهای حضور در مکان‌های عمومی در جامعه ایران است. در این نمایش‌ها و بازی‌هاست که سلسله‌مراتب‌ها جابجا می‌شوند. افرادی با‌ شان و منزلت، نقش‌های پست و مضحک همچون نقش دلقک‌ را ایفا می‌کنند. افراد برای ساعاتی خود را نمی‌شناسند و شخصیت خود را با شخصیت‌های نمایشی جابجا می‌نمایند.

«مکان» برگزاری جشن و به صورت صرفا «مردانه» یا «زنانه» برگزار شدن این جشن، ‌امکان بالایی از تخطی و تعلیق را فراهم می‌آورد؛ از آن‌جا که محل برگزاری جشن، خانه افراد است و خصوصی‌ترین حوزه‌ایست که هیچ‌گونه نظارتی از سوی نهاد رسمی بر آن حاکم نیست، افراد امکان تخطی از عرف‌ها و هنجارهای عمومی جامعه را می‌یابند. ویژگی "تک جنسی" بودن جشن به شرکت‌کنندگان اجازه می‌دهد تا حد زیادی تابوها را زیر پا گذاشته و به حد بالایی از افراط دست زنند.

به نظر می‌رسد که جشن ممنوع عمرکشان نتیجه حمایت،‌ سیاستگذاری و تاکید دولت‌هایی همچون صفویه بر هویت شیعی است که به مرور زمان، برگزاری آن توسط بخش‌هایی از مردم به یک عادت و جزئی از فرهنگ عامیانه‌ بدل شده است؛ به طوری‌که ممنوعیت‌ و محدودیت‌های ساخت رسمی و نیز فتوای مراجع مبنی بر حرمت برپایی این جشن چندان کار ساز نیفتاده است. این جشن با همه منع‌ها و حرمت‌ها همه ساله در این ایام با استقبال بالای طرفدارانش برگزار می‌گردد.



[۱] . ذکر این نکته ضروری است که نهم ربیع الاول برای شیعیان یادآور دو واقعه و برگزاری دو جشن و منسک در میان شیعیان است؛ یکی جشن عمرکشان به سبب سالروز مرگ عمر و دیگری جشن "آغاز ولایت"(امامت) یا "جشن تاجگذاری" حضرت مهدی (عج) که روز پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری(ع) است.

[۲] . قبل از ممنوعیت (برای مثال در دوره صفویه) این جشن به صورت علنی در خیابان ها و کوچه ها برگزار می شد. صادق چوبک در کتاب "عمرکشان" توصیف خوبی از برگزاری این جشن در ملا عام می­دهد.

[۳] . در گذشته در این مراسم، مردم چوبی به شکل انسان درآورده و آتش می­زدند و عده­ای به دور این آتش به شادمانی می­پرداختند. مراسم "عمرکشان "در سال­های اخیر بدون سوزاندن نماد عمر برگزار می­گردد.

[۴] . برای مثال در یکی از این جشن­ها دیده شد که زنی در بدو ورود میهمانان، با رژلبی قرمز رنگ همه زنان را آرایش می­کرد.

[۵] . «حرام و گناه و رقص هیچ زمانی مجاز نیست و به زبان آوردن کلمات رکیک و مطالب تحریک­آمیز جنسی، گناه به شمار می­رود. تولی و تبری راه­های صحیحی دارد. "رفع­القلم" برای دیوانه و کودک است نه برای انسان بالغ(آیت­اله مکارم شیرازی، به نقل از پایگاه اطلاع­رسانی)