بی رونق شدن جلسات سنتی قرآنی در میان مجالس مذهبی زنانه

  اولویت زنان به شرکت در روضه‌های خانگی و در حاشیه ماندن جلسات سنتی قرآنی

زنان همواره نقش عمده‌ای در برپایی و تداوم آیین‌های مذهبی به عهده  داشته‌اند و مراجعه به منابع تاریخی تأثیر گذاری نقش  زنان در این زمینه را به خوبی نشان  می‌دهد. در مورد منشأ پیدایش جلسات مذهبی زنانه، اطلاعات دقیقی در دست نیست[1]، اما می‌شود حدس زد که دورهمی‌های زنانه برای بزرگداشت مقام شهدا و اهل بیت قدمتی طولانی دارد. ساختار منعطف جلسات روضه از جهت زمان و مکان و شکل حضور و زنانه بودن آن‌ها باعث شده است که زنان بدون مواجهه با مقاومت‌های ناشی از برهم زدن تقسیم کار خانگی و مسئولیت‌های ناشی از آن بتوانند در این جلسات حضور یافته و ساعاتی را فارغ از وظایف روزمره زندگی در فضایی نسبتاً مطبوع و دوستانه بگذرانند و وقتی از آن خود داشته باشند بدون آن که لازم باشد تغییر چندانی در برنامه‌های روزانه خویش ایجاد نموده و یا با ایدئولوژی خانگی به مبارزه برمی خیزند. در مجموع بر اساس تحقیق‌های موجود نیاز به رشد و شکوفایی و خود آگاهی و اعتماد به نفس، اختصاص وقتی از آن خود و پیگیری مسائل مورد علاقه، گذران اوقات فراغت و استراحت و تجدید قوا، در کنار محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی حاکم بر زندگی زنان موجب می‌شود که زنان از این محیط‌های پذیرفته شده اجتماعی   استقبال نمایند.

جلسات زنان ویژگی‌های خاص خود را دارند از جمله اینکه جنبه‌ی عاطفی و دوستانه این جلسات وجه غالب است و اغلب حاشیه از متن  مهمتر است: احوالپرسیها، رد و بدل اخبار، قول وقرارها، آشنایی‌های که در جلسات رسمی قبل و بعد از جلسه انجام می‌شود در جلسات زنان نقش مهمتری از خود برنامه دارد. از طرفی وجه رفتاری و اخلاقی بر وجه آموزه‌ای و نظری غلبه دارد.

درسالهای اخیر با بروز تغییرات اجتماعی و فرهنگی گسترده  این جلسات  نیز به عنوان بستری از بروز دین ورزی دچار تغییرا ت شده‌اند؛ چراکه در جوامع در حال گذار دینداری یکی از مقوله‌های اجتماعی است که دستخوش تغییر و تحولات گسترده می‌شود. به عبارتی همزمان با پیشرفت جوامع تغییر و تحولات  مختلفی در نهادهای اجتماعی از جمله نهادهای دینی  رخ میدهد ونگرش‌های دینی افراد و همچنین نوع رفتارهای دینداران ومناسبات دینی‌شان را تحت تأثیر قرارمیدهد. بنابراین با فرض پذیرفتن جامعه ایران بعنوان یک جامعه در حال گذار، دینداری در جامعه ایران  هم از این تحول مستثنی نمی‌باشد.

اما در این میان بنظر می‌رسد دینداری و دین ورزی در جامعه زنان مقوله جدی‌تری  است که مثال بارز آن حضور پر شمار زنان در روضه‌های  زنانه  ماههای محرم و صفر می‌باشد که به خوبی مؤید این واقعیت است.

به طوریکه وجود چنین حضور پر رنگی باعث شده برخی صاحبنظران توجه ویژه‌ای به این مجالس زنانه پیدا کنند  و گاها " از تشیع و نسبت آن با  مناسک شیعی و زنان سخن گفته شود. برخی ازشیعه شناسان غربی نیز از تشیع به عنوان مذهبی که  وجه باطنی و عاطفی در آن قویست یاد می‌کنند که بنظر می‌رسد داستان کربلا و همراهی  زینب (س) و زنان دیگر در این ماجرا نقش مهمی در ایجاد چنین دیدگاهی نسبت به تشیع داشته است.  [2]در مجالس عزاداری عاشورا از طرفی برای زنان هم مانند مردان، بواسطه عشق ومحبت به امام حسین (ع)  و اعتقاد به مظلومیت ایشان فضایی قدسی و معنوی ایجاد می‌شود  که  اطمینان خاطر مؤمنان به روا شدن حاجات و نیات قلبی  اشان را تقویت می‌کند و همین روا شدن حوائج و نیازها، انگیزه‌ای  تازه  و مقدمه‌ای است برای تدوام حضور بیشتر افراد در چنین  مجالسی. از طرفی در کنار عشق ومحبت به امام حسین (ع) میتوان نزدیکی و انس با حادثه عاشورا برای زنان  را به مقوله‌ای دیگرنیز مرتبط دانست که متأثر از احساسات زنانه است؛ چرا که توسل زنان به امام (ع) به عنوان یک شخصیت مقدس و معصوم  در بستر معنایی احساسی و عاطفی - ظلم و ستمی که  در جریان عاشورا متوجه  زنان و کودکان بی‌ پناه ایشان شده است -   شکل می‌گیرد.

 شاهد این مدعا  تعداد زیاد و حجم بالای نذوراتی است که زنان در این مجالس با توسل به شخصیت هایی مانند رقیه (س) دختر کوچک امام  ادا می‌نمایند.

به طور کلی میتوان گفت زنان در زمینه نذر حضور پررنگ‌تری دارند. شاید بخشی از این قضیه ناشی از موقعیت زنان در ساختارهای بنیادین جامعه است، زنان به دلیل نقشهای مادری، همسری یا به دلیل ساختارهای فرهنگی، ‌تعلق و دغدغه بیشتری برای مراقبت از امر حیات و سلامتی و موفقیت دیگران (فرزندان، همسران، ‌اعضای خانواده و. . .) دارند، لذا آن‌ها بیشتر در موقعیتی هستند که بخواهند از امر قدسی برای رفع مشکل یا برآورده شدن حاجتی کمک بخواهند و نذر کنند. [3]

در چنین مراسمی آنچه که زنان  تجربه می‌کنند، یک تجربه اجتماعی است و حضور آن‌ها هم برای "مشارکت" است، حتی اگر در گوشه‌ای از مراسم هم ایستاده باشند، این ایستادن هم به نوعی مشارکت آن‌ها در مراسم محسوب می‌شود، و آن‌ها با رفتارهایی مانند گریه کردن، سینه زدن، اشک ریختن به نوعی در این مراسم سهیم می‌شوند. در نهایت بواسطه این شرایط، تجربه مذهبی و شعف درونی خاص خودشان را بدست می‌آورند.

  مجالس عزاداری زنانه اگرچه کارکردهای مثبت فراوان دارند ولی در گذر زمان وتحت تأثیر جامعه تغییر و تحولاتی را نیز در خود پذیرا شده اند. یکی از تغییرات قابل توجه سالهای اخیر مربوط به سبک رفتاری  و تشریفات جلسات روضه زنانه است، به طوریکه  اکثر دختران و زنان جوانتر که تعدادشان هم در اینگونه مجالس زیاد است برخلاف عرف سابق اینگونه جلسات، مو و صورت خود را آرایش نموده و از زیورآلات و لباسی استفاده می‌کنند که اگرچه نامش لباس مشکی ست ولی در ظاهر و مدل تفاوت چندانی با لباسهای  مخصوص  مجالس جشن و عروسی و میهمانی ندارد ؛ لباس هایی که به نیت این مجالس از مدت‌ها پیش آماده شده‌اند  و به هیچ وجه یادآور مجلس عزاداری و سوگ نمی‌باشند. پذیرایی نیز در این مجالس به گونه‌ای خاص و برخلاف روال سنتی آن است به گونه‌ای که معمولا" همراه با استفاده از ظروف، گل  و  وسایل تزئینی خیلی شیک و  تجملاتی با سرو انواع غذا، میوه و دسرها است.

 در واقع مجالس سنتی زنانه که اغلب با ظاهری ساده   و کم هزینه برگزار می‌شده است . کم کم  به مجالسی تبدیل شده‌اند که برپایی آن‌ها مستلزم صرف هزینه‌های قابل توجه است. بر اساس مشاهدات میدانی  نگارنده در این زمینه  اکثرزنان اولویتشان  شرکت نمودن در مجالس روضه است و کمتر تمایلی به حضوردرجلسات قرآنی دارند به طوریکه اگردر یک محله همزمان جلسه قرائت قرآن در مسجد یا یکی از منازل محل برپا باشد و در منزل دیگری جلسه روضه خوانی یا سفره نذری، بیشترجمعیت در جلسه روضه شرکت می‌کنند.

درمصاحبه هایی که با برخی از این  زنان صورت گرفته است دلایلی  مطرح  کرده‌اند  از جمله اینکه:

در این میان عدم توفیق معلمین قرآن و مبلغین دینی در برقراری ارتباط مؤثر با افراد را می‌توان عامل مهم  دیگری در بی‌رونق ماندن جلسات آموزش و قرائت قرآن  زنانه دانست. این گروه غالبا" از طلبه‌های  جوانی هستند که  به علت اشتغال به تحصیل و کار معمولا" زمان بسیار کمی را در مساجد و بین زنان حضور دارند در نتیجه قادر به  برقراری ارتباط مؤثر با آن‌ها برای تشویق و جذبشان به جلسات قرآنی نیستند. این در حالیست که مداحان زن در روضه‌های خانگی بهترین موقعیت و زمینه را برای تأثیر گذاری بر مخاطب بی‌شمار خود دارند؛ مداحانی که غالبا" اطلاعات دینی و قرآنی ضعیفی دارند و کمتر به    مسائل  عمیق معرفتی و اخلاقی ، ایدئولوژیک  و اندیشگی مرتبط با دین می‌پردازند.

به عبارتی  میتوان گفت  در این مجالس آنچه که  مجال ‌ترویج می‌یابد  محتوای دینی است که  اغلب اکتسابی -افراد ازطریق  خانواده و محیط اجتماعی دریافت نموده اند- و کمتر محققانه و مبتنی بر آگاهی و معرفتی ژرف است و این در حالیست که صاحبنظران  معتقدند که  محتوای آگاهی افراد از رهگذر حضور درمناسک و آیین‌ها ساخته می‌شود یا تغییر می‌کند. در واقع شواهد بسیاری وجود دارد که  نشان می‌دهد نقطه اتصال  و وابستگی  درونی زنان شرکت کننده  در این آیینها به  دلیل ساختار طبیعی و وجودی اشان بیشتر براساس احساس و عاطفه  و انس و محبتی است که  با مداومت، درونی شده است . این وابستگی و کشش اگرچه قابل ستایش است ولی تنها یک وجه از فلسفه وجودی چنین آیین هایی  در مکتب تشیع محسوب می‌شود .



[1] گزیده ای از سخنرانی (1392) تحریرشده در آرشیو اینترنتی دکتر سارا شریعتی  تحت عنوان ((زنان و نوگرایی دینی )) 

[2] همان

[3] رحمانی،جبار،1393،مصاحبه با  ماهنامه خیمه ( با موضوع نذر ) ،شماره 109