انتخابات و مرجعیت

از زمان شکل‌گیری نظام انتخابات در کشورهای اسلامی، مراجع تقلید نیز به اشکال گوناگون به تعامل با آن پرداخته‌اند. نخستین مواجهه‌ی مراجع تقلید با نظام انتخاباتی در جریان تحولات پس از انقلاب مشروطه در ایران رخ داد. تعدادی از مراجع تقلید شیعه در نجف از جمله آخوند خراسانی از پیشگامان انقلاب مشروطه بودند که به شکل‌گیری نخستین الگوی نظام انتخاباتی ـ مجلس شورای ملی ـ در ایران انجامید. از این حیث می‌توان این مراجع را از حامیان شکل‌گیری نظام انتخاباتی به شمار آورد. هرچند، مشروطه‌خواهی مخالفانی نیز در بین مراجع تقلید داشت؛ از جمله سیدمحمدکاظم یزدی. اما مخالفت این مراجع بیش از آنکه با نظام انتخاباتی باشد، با نظام قانون‌گذاری موازی شریعت بود.

باور این مراجع این بود که احکام شرعی اسلام صادره از سوی شارع مقدس و ثابت و غیرقابل تغییر هستند و نمایندگانی که توسط افراد عامی انتخاب می‌شوند صلاحیت قانون‌گذاری و تشریع ندارند. پس از این مواجهات اولیه، با تثبیت نظام‌ انتخاباتی در ایران و اندکی بعد در سوریه و لبنان، مراجع تقلید در برهه‌های مختلف و بنا به شرایط موجود در مسائل گوناگون انتخابات مشارکت و مواجهه‌ی فعال داشته‌اند. کنش‌های مراجع تقلید در قبال انتخابات را می‌توان به چند گونه تقسیم کرد: کنش‌های مربوط به مقدمات و مسائل پیشاانتخاباتی؛ کنش‌های مربوط به جریان انتخابات؛ کنش‌های مربوط به مسائل پس از انتخابات.

برخی از مواجهات مراجع تقلید با امر انتخابات، به مقدمات و امور پیش از انتخابات بازمی‌گردد. برای مثال مساله‌ی حق رای زنان و تفکیک کرسی‌های شیعه از اهل‌سنت، از مسائل چالش‌برانگیزی بوده‌اند که در زمره‌ی مقدمات انتخابات هستند. در خصوص حق رای زنان، مراجع تقلید ایران حداقل در دو برهه مواجهه‌ی فعال داشته‌اند. نخست در زمان نخست‌وزیری دکتر مصدق و مرجعیت آیت‌الله بروجردی که مخالفت ایشان باعث شد اعطای حق رای به زنان در لایحه‌ی انتخاباتی دولت، مسکوت بماند و دوم در جریان لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی که این بار مخالفت مراجع موثر افتاد و لایحه کنار گذاشته شد(←حق رای زنان و مرجعیت؛ انجمن‌های ایالتی و ولایتی)؛ هرچند اندکی بعد و در جریان رفراندوم انقلاب سفید شاه، حق رای به زنان اعطا گردید و پس از آن نیز رای دادن زنان در انتخابات تثبیت شد. به عنوان نمونه‌ای دیگر از مواجهات مراجع تقلید در مقدمات انتخابات، می‌توان به مخالفت علامه سیدمحسن امین با لایحه‌ی انتخاباتی دولت سوریه که طی آن کرسی‌های اهل‌سنت در مجلس از کرسی‌های شیعه (تحت عنوان اقلیت‌های مذهبی) تفکیک شده بود اشاره کرد که این مخالفت به تغییر لایحه، و یکجا شدن کرسی‌های اهل سنت و شیعه انجامید.

در مواجهه با خود انتخابات، مراجع تقلید چند گونه کنش داشته‌اند: سکوت و کناره‌گیری؛ مشارکت (مشروط و بی‌قیدوشرط)؛ تحریم. مواجهه‌ی غالب مراجع سنتی در امر انتخابات سکوت و کناره‌گیری بوده است که نمونه‌های را می‌توان در سکوت آیت‌الله بروجردی در انتخابات‌های مختلف دهه‌های بیست و سی، سکوت مراجع نجف و قم در غالب انتخابات‌های دهه‌های چهل و پنجاه و نهایتا، سکوت برخی مراجع متاخر نظیر آیت‌الله وحید خراسانی در انتخابات‌های اخیر ایران ملاحظه کرد. کنش مشارکتی را می‌توان در رفتار انتخاباتی غالب مراجع تقلید پس از انقلاب، کنش آیت‌الله سیستانی و مراجع نجف در انتخابات‌های عراق پس از سقوط صدام، و تایید لزوم شرکت در انتخابات از سوی مراجع افغانستان نظیر آیت‌الله محقق کابلی در دهه‌ی اخیر مشاهده کرد. کنش تحریم انتخابات نیز در برهه‌هایی چند قابل رهگیری است که تحریم انتخابات حکومت شاه توسط مراجع قم در سال ۱۳۴۲ و تحریم بسیاری از انتخابات‌های بعدی حکومت شاه توسط آیت‌الله خمینی از این دست می‌باشند.

در خصوص کنش‌های پساانتخاباتی نیز گونه‌هایی نظیر تایید سلامت انتخابات و دست‌اندرکاران یا انتقاد از عوامل نظارتی و اجرایی به سبب عدم برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه قابل مشاهده است که نمونه‌ای از گونه‌ی متاخر، در رفتار پساانتخاباتی مراجع تقلید منتقد ایران در خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ ملاحظه شد.