روحانیت شیعه عراق پس از آیت‌الله سیستانی

 بنیاد کُنراد آدِناوِر[۱]، که به نام نخستین صدراعظم آلمان غربی نام‌گذاری شده و مطالعات و پژوهش‌های سیاسی را پشتیبانی می‌کند، به حزب دموکرات مسیحی آلمان نزدیک است. این نهاد در ماه دسامبر ۲۰۱۷ پژوهشی با عنوان «روحانیت شیعه عراق پس از سیستانی؛ رشد نفوذ ایران؟» به قلم خانم لورا هِنسِلمَن[۲] منتشر کرده است. هنسلمن از پایان‌نامه خود در رشته علوم سیاسی و مطالعات اسلامی دانشگاه فرایبورگ آلمان با موضوع «مشروعیت نظریه‌های اقتدار سیاسی در شیعه دوازده امامی» دفاع کرده و از محققان شیعه‌پژوه اروپایی است.

این پژوهش با اشاره به تلاش ایران برای تأثیرگذاری بر عراق آغاز می‌شود. تشکیل سپاه بدر و حشد الشعبی به عنوان نمونه‌های این تلاش نام برده شده و سپس به تفاوت‌های دو حوزه قم و نجف به عنوان میزانی برای بررسی تفاوت شیعیان ایران و عراق پرداخته می‌شود. هنسلمن مدعی است که کوشش ایران برای نفوذ مذهبی در عراق به دلیل همین تفاوت‌ها و نیز وجود آیت‌الله سید علی سیستانی چندان ثمربخش نبوده و نخواهد بود. به ادعای نویسنده، اغلب شیعیان دوازده امامی جهان از آیت‌الله سیستانی تقلید می‌کنند و این مرهون منش میانه‌روی آیت‌الله، عدم دخالت گسترده او در مسائل سیاسی و اجرایی و حمایت‌هایش از انتخابات آزاد است.

هنسلمن در ابتدای مقاله به طرح‌های احتمالی برای تأثیرگذاری بر آینده حوزه نجف پس از آیت‌الله سیستانی اشاره کرده و می‌گوید: سیستانی محصول یک نهاد هزار ساله است که سیستانی‌های زیادی را تا کنون عرضه کرده و خواهد کرد.

به ادعای این پژوهش، روحانیت شیعه تا پیش از امام خمینی یک نهاد غیر سیاسی بوده و بر اساس تلقی تضاد میان قم سیاسی و نجف غیر سیاسی، این دو حوزه به مثابه یک دوگانه مهم در میان شیعیان کنونی معرفی شده و حتی بر اساس تشبیه پروفسور دون استوارت[۳]، شیعه‌شناس دانشگاه اموری امریکا، رقابت قم و نجف با رقابت آکسفورد و کمبریج قیاس شده است. با این حال مشخص نیست که چرا هنسلمن، با وجود اشاره به سخن استوارت، رقابت قم و نجف را به منزله رقابت بر سر تصاحب قدرت سیاسی معنا و تفسیر کرده است. وی شیعه دوازده امامی قرون اولیه اسلامی را نیز با توجه به رویکرد تقیه‌محور آن به عنوان یک جنبش غیر فعال، نخبه‌گرا و خاموش معرفی می‌کند.

هنسلمن سپس به بیان شکل‌گیری مفاهیمی چون تقلید و اجتهاد و فرآیند پرداخت وجوه مالی شرعی پرداخته و نقش این وجوه مالی در تقویت استقلال و محبوبیت مراجع شیعه را به اختصار بررسی می‌کند. او اشاره می‌کند که روند رشد و شهرت یک مرجع تقلید بر اساس دانش و اخلاق فردی اوست و از این نظر، روحانیت شیعه شباهت چندانی به روحانیون مسیحی و نهاد کلیسا ندارد. همچنین روابط مالی مستقیم آنها با مردم از طریق دریافت خمس و زکات، نوعی استقلال از دولت‌ها را برای آنها به ارمغان آورده و آنها را از روحانیت اهل سنت متمایز کرده است، هرچند به گفته هنسلمن، این ویژگی ممکن است منجر به رواج پوپولیسم در میان روحانیون شیعه شود.

وی بر اساس آثار جامعه‌شناسان معاصر ایرانی همچون سعید امیرارجمند نشان می‌دهد که اندیشه علی شریعتی چگونه بر سیاسی شدن روحانیت شیعه ایران اثرگذار بوده است. همچنین تحلیل‌های هنسلمن از اندیشه سیاسی امام خمینی و قم معاصر متأثر از تحلیل‌های مهدی خلجی است که تئوری ولایت فقیه را کاملا یک نوآوری از سوی امام خمینی می‌داند.

این پژوهشگر بنیاد آلمانی کنراد آدناور، دوره مرجعیت آیت‌الله سیستانی را از قول یک تحلیل‌گر غربی، «رنسانس نجف» نامیده و از این حوزه هزار ساله به مثابه «واتیکان مذهب شیعه» یاد می‌کند. او در ادامه با پررنگ کردن دوگانه نجف و قم، تصویری از رقابت مقلدان آیت‌الله سیستانی و رهبر ایران را ارائه می‌دهد که مبتنی بر رقابت دو حوزه شیعه در نجف و قم است؛ رهبر ایران به عنوان نماد حوزه قم و آقای سیستانی نیز به عنوان نماد نجف، به گمان نویسنده، در زمین بازی عراق مشغول رقابت برای نفوذ و اثرگذاری بیشتر در عراق هستند و آقای سیستانی چون مقلدان بیشتری در میان عراقی‌ها دارد به عنوان زعیم حوزه نجف، برنده این بازی است و مانع از نفوذ سیاسی ایران در عراق شده است.

نکته مهم در این پژوهش، گزارشی است که از میزان مقلدین آقایان سیستانی و خامنه‌ای ارائه داده است. طبق این آمار که ادعا می‌شود از برآورد نظر ۴۰ تا ۸۰ درصد مؤمنین شیعه گردآوری شده، آیت‌الله خامنه‌ای تنها دارای ۱۰ درصد مقلد است و ۴۰ درصد از این شیعیان از آیت‌الله سیستانی تقلید می‌کنند. منبع این آمار، علاوه بر گزارش‌های مهدی خلجی، پژوهش یک محقق و تحلیل‌گر هلندی به نام ارنستو برام[۴] است که او نیز در مقاله «همه راه‌ها به نجف ختم می‌شود» این آمار را از یک اثر منتشر شده از سوی بنیاد آیت‌الله خویی در لندن در سال ۲۰۰۳ برگرفته است. نکته افزون در پژوهش برام این است که آیت‌الله سید صادق روحانی، مرجع تقلید مقیم قم، نیز همچون آیت‌الله سیستانی دارای چهل درصد از میزان کل مقلدین و آیت‌الله شیرازی نیز مرجع تقلید ده درصد آنان برآورد شده و البته برام اشاره نکرده که منظور از «آیت‌الله شیرازی» آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، آیت‌الله مرحوم سید محمد شیرازی و یا برادرش آیت‌الله سید صادق شیرازی است.

در هر حال مبتنی شدن پژوهش خانم هنسلمن بر این پژوهش با توجه به ابهامات جدی آن، به ویژه میزان بالای مقلدین آقای سید صادق روحانی، اعتبار آن را گرفتار ابهام جدی می‌کند. همچنین وی به استناد گزارش مهدی خلجی، درآمد سالانه دفتر آیت‌الله سیستانی را بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ میلیون دلار و کل دارایی وی را حدود ۳ میلیارد دلار تخمین زده است. پرسش جدی درباره میزان اعتبار آمار مقلدین و وجوه شرعی دریافتی مراجع تقلید این است که از چه منابعی به دست آمده و چگونه محاسبه شده است. بعید به نظر می‌رسد که منبع علمی و قابل سنجشی برای این‌گونه محاسبه‌ها وجود داشته باشد. در بسیاری موارد حتی دفاتر این مراجع نیز اطلاع و برآورد دقیق و حتی نسبی از میزان مقلدین خود ندارند.

به هر حال خانم هنسلمن با همین مبنا به ارائه گزارشی از وضعیت و موقعیت آقای سیستانی ادامه داده و می‌گوید که او از نظر حامیانش دارای درک درستی از اقتضائات دنیای معاصر است و دانش گسترده‌ای نسبت به موضوعات مختلف دارد. او همچنین پیچیدگی‌های رفتار سیاسی آیت‌الله را مورد توجه داده و اشاره می‌کند او در عین سکوت در برابر حمله قوای ائتلاف غربی به عراق، از هرگونه دیدار با مقامات اشغالگر خودداری می‌کرد و در عوض با مقامات سازمان ملل دیدارهایی داشت.

هنسلمن به حمایت گسترده آیت‌الله از شیعیان عراق اشاره کرده و از قول برخی تحلیل‌گران شیعه عراقی می‌گوید او در عین حال، دموکراسی را تنها یک وسیله برای دفاع از حقوق شیعیان نمی‌بیند و به عنوان «وجدان دموکراتیک عراق جدید» در پی حمایت از حقوق همه اقلیت‌هاست. دیگر پیچیدگی و جذابیت رفتار سیاسی آقای سیستانی برای خانم هنسلمن و دیگر ناظران غربی، تعامل او با نسبت روحانیت و قدرت سیاسی است؛ به گفته هنسلمن، او در عین آنکه خواهان یک عراق اسلامی است، تا حد ممکن کوشیده از ورود سازمان روحانیت شیعه عراق به جدال‌های سیاسی و اجرایی عراق جلوگیری کند تا از آسیب دیدن آن ممانعت کرده باشد. اینجاست که به گمان نویسنده این پژوهش، میان منافع قم و نجف در زمین عراق تنش ایجاد می‌شود و موقعیت بی‌بدیل حوزوی و مردمی آقای سیستانی، وزنه نجف را سنگین‌تر می‌کند. بنابر این به گمان محقق این بنیاد آلمانی، همه آنها که سودای اثرگذاری بر عراق را دارند تا زمانی که آیت‌الله سیستانی زنده است، قادر به تضعیف وی نخواهند بود. همچنین فرایند به مرجعیت رسیدن مجتهدین در ساختار کنونی حوزه‌های علمیه شیعه به گونه‌ای است که اثرگذاری سیاسی بر آن بسیار مشکل است. زمان زیادی طول می‌کشد که یک مجتهد به نفوذ و اقتدار کنونی آیت‌الله سیستانی برسد. هرچند به لحاظ اهمیت سیاسی مشخص شدن جانشین آقای سیستانی، فشارها منجر به تسریع در این روند طبیعی خواهد شد.

هنسلمن با بررسی چند احتمال درباره آینده نجف پس از آیت‌الله سیستانی و با اشاره به شخصیت اخلاقی و زیرکی‌های شخصی‌ زعیم کنونی نجف و همچنین شبکه قدرتمندی که وی با وجود ۶۰۰ نماینده در نقاط مختلف جهان تشکیل داده است، رسیدن به این مقدار از نفوذ را حتی با وجود مجتهدین قدرتمندی چون آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی مشکل و دشوار می‌داند. در نظر گرفتن مراجع کنونی نجف نیز که می‌توانند جانشین بالقوه آقای سیستانی در سال‌های پس از وی باشند، رسیدن به این جایگاه را برای گزینه‌های دیگر دشوارتر می‌کند.

احتمال دیگری که خانم هنسلمن مطرح می‌کند، «پایان مرجعیت» است که آقای سیستانی را آخرین مرجع به معنای سنتی آن می‌داند. این احتمالی است هنسلمن به نقل از مهدی خلجی مطرح کرده و سیاست‌های رسمی جمهوری اسلامی و اقتضائات جهان امروز را به عنوان یکی از علل آن در نظر گرفته است. با این حال خانم هنسلمن با این احتمال موافق نیست و معتقد است که این مردم عراق هستند که آینده مرجعیت عراق را رقم خواهند زد و نهاد مرجعیت نیز با وجود همه ابهامات درباره آینده سیاسی آن، به حیات خود در عراق ادامه خواهد داد. روحانیون نجف نیز اگر رفتار عاقلانه کنونی خود را ادامه دهند، قدرت خود را از دست نخواهند داد.



[1] . Konrad Adenauer

[2] . Laura Henselmann

[4] . Ernesto H. Braam