زیارتگاه آقا سیدعباس

نسیم کاهیرده* - اسلام مانند بسیاری از ادیان دیگر دارای مناسکی است که ماهیت جمعی دارند؛ حج، نماز جماعت، نماز جمعه و دعاهای‌ دسته‌جمعی و نیز زیارت از جمله مهمترین این مناسک‌اند. مطالعه درباره زیارت نیازمند ترکیبی از رویکردهای گوناگونی از امور روان‌شناختی، عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است، مخصوصا در جایی که تعامل میان سفر، خانه و زیارتگاه به واقعیتی اجتماعی تبدیل می‌شود. منطق دینی یک مکان ویژه و معنای دینی و فرهنگی‌ای که این مکان برای مؤمنان داراست نیز باید در کنار نکات پیشین مورد توجه قرار گیرد. زیارت سفری است که شخص در جستجوی حالتی انجام میدهد که به زعم او دربردارنده‌ی آرمانی ارزشی است. در مرسوم‌ترین حالت زیارت سفر به زیارتگاهی است که در نقطه‌ی جغرافیایی ثابتی قرار گرفته است. عموما این مکان شهرتی به دست آورده است که زائران را به خود جذب می‌کند. کسی که به نقطه‌ای سفر می‌کند که فقط به خاطر خودش حائز اهمیت است یک زائر است.

زیارت قدرت دارد که بخش زیادی از مردم  را در دنیا به حرکت درآورد، اقتصاد کشورها را تغییر دهد و پیام‌های سیاسی و دینی را در سراسر جهان منتشر نماید. زیارت کعبه به عنوان حج، از شناخته‌شده‌ترین و پرکشش‌ترین زیارت‌های جهان است که هر سال حدود دو میلیون  بازدیدکننده را به خود جلب می‌کند. به نظر ترنر، زیارت مردم را از جامعه معمول بیرون می‌برد و افراد را در کنار یکدیگر قرار داده و با هدف مشترکی پیوندشان می‌دهد. این امر در تخالف با جامعه‌ی بهنجار است، یعنی جامعه‌ای حاوی سلسله مراتب و هنجارها و مفاهیم نهادینه شده. این حالت ضدساختار، خالق ودگرگون‌شونده است.[1]

و اما زیارت به عنوان یک پدیده اجتماعی از منظر جامعه‌شناختی نیز  قابل بررسی است؛ مثلا در مقاله‌ای از داوری تحت عنوان «جامعه‌شناسی زیارت» آمده است که «مقصود ما از جامعه‌شناسی زیارت عبارت از مطالعه آن رفتارهای  گروهی و جمعی جامعه‌ای است که در عرف به عنوان عمل زیارتی نامیده می‌شود.  به عبارت دیگر هنگامی که پدیده زیارت را چه در قالب زیارت یک گروه کوچک و یا در قالب یک جمع بسیار بزرگ با راه‌ها و روش‌های جامعه‌شناسانه مورد تحقیق قرار می‌دهیم در واقع به جامعه‌شناسی زیارت مبادرت ورزیده‌ایم».

 مهمترين مكانيسم اثرگذاري مناسك بر مومنان نه در استدلال بلکه در ايجاد نوعي «احساس رضايت اخلاقي حاصل از بجا آوردن منظم مناسك» است.[2] بنابراین یکی از دلایلی که می‌تواند برای زائرین ایجاد انگیزه قوی نماید نوعی احساس رضایت اخلاقی است که بدنبال طی طریق و رسیدن به پایان مسیر برایشان محقق می‌شود. احساس رضایتی که از دیدن زائرین دیگر و همراهی با آنان تجربه کرده‌اند؛ «چراکه  افراد با حضور در يك مناسك به يكديگر شهادت مي‌دهند كه همگي ازاعضاي يك جماعت با نظام اخلاقي مشتركند و به پيوندهاي خويشاوندي كه آنان را به هم متصل مي‌كند آگاهي مي يابند.» (همان) این احساس رضایت از خود تقویت‌کننده روحیه و موجد پیوند با جامعه است و لذا فرد در بازگشت با روحیه‌ای مضاعف در تعامل روزمره با دیگران قرار می‌گیرد؛ روحیه‌ای که محصول زیارت است.

زیارت در بین ایرانیان فقط منحصر به ائمه‌اطهار نیست و قبور امام‌زاده‌ها از جمله‌ی مکان‌های زیارتی مهم برای مردم‌اند. امامزاده «سیدعباس» از جمله این امامزاده‌ها است که در منطقه‌ای نزدیک شوش از شهرهای استان خوزستان واقع شده که جایگاه مذهبی ویژه‌ای  نسبت به سایر امامزاده‌های منطقه دارد. چرا که به نوعی نقش هویت‌بخشی برای بومیان منطقه دارد و به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی نیز محوریتی انسجام‌بخش برای آنان محسوب می‌شود و جمعیت قابل‌توجهی از مناطق دور و نزدیک استان به زیارت این امام‌زاده  می‌روند.

امامزاده سیدعباس در حدود سال ۱۳۰۷ هـ.ق در روستایی در سوسنگرد دیده به جهان گشود و به سال ۱۳۸۷ هـ.ق (مطابق خرداد سال ۱۳۴۶ هـ.ش) در روستای سیدعباس واقع در  کیلومتر ۶۰ جاده اهواز - اندیمشک وفات نمود، سیدعباس وابسته به خاندان هاشمی نامداری است که قبیله ایشان را به نام سادات «آل بوشوکه» می‌شناسند. مقبره سیدعباس کمتر از نیم قرن است که به یک بقعه و زیارتگاه بزرگ تبدیل گشته و سرنوشت روستا را سمت و سوی مشخصی داده است. اگرچه فرایند شکل اولیه روستای عبدالخان پایین در مکان فعلی با بسیاری از آبادی‌های منطقه مشمول دگرگونی و تحول نظام زیست و فعالیت عشایر عرب از دامداری متحرک به کشاورزی ثابت گردیده، اما در استمرار حیات و توسعه آن عوامل متعددی دخالت داشتند. فقدان سند مکتوب در مورد سابقه تاریخی و چگونگی توسعه و تحول آن مطالب این طرح را به اطلاعات آگاهانه و ریش‌سفیدان محل منحصر می‌کند.

بر این اساس ساکنان اولیه روستا را افراد بیت شیخ عزیز تشکیل می‌دادند که نزدیک به یک قرن پیش در مکان فعلی اطراق کرده و اقدام به ساخت مسکن نمودند. منشأ آن‌ها نیز مانند بسیاری از آبادی‌ها، منطقه مرزی سوسنگرد بود، اما در حدود ۵۰ سال پیش بنا به دلایلی بخشی از جمعیت روستای عبدالخان علوان در معیت سیدی محترم به نام سیدعباس، آبادی خود را ترک نموده و در این مکان سکنی گزیدند. نام این آبادی با توجه به منشأ اکثریت ساکنان عبدالخان پایین ثبت شد. سیدعباس در سال ۱۳۴۶ دار فانی را وداع گفت و مقبره او محل زیارت علاقه‌مندان از اهالی محل و سایر روستاها گردید. پیش از انقلاب اماکن و اراضی اطراف مقبره توسط آیت ا... بهبهانی وقف حرم سیدعباس شد. در سال ۱۳۶۸ مقبره تجدید بنا شد و توسعه پیدا کرد و بنا به خصلت مهمان‌نوازی زیاد سید، مهمانخانه‌ای در جوار حرم احداث گردیده و روزانه به طور مرتب پذیرای زائرین و مهمانان می‌باشد. با عنایت به جایگاه خاص سیدعباس در بین مردم مسلمان و متدین منطقه و نقش بالای مقبره ایشان در توسعه و آبادانی روستا، پس از انقلاب نام روستا به احترام ایشان توسط مردم و مسئولین محلی سیدعباس نامگذاری شد. [3]

امروزه مقبره این امام‌زاده  موجب برتری موقعیت سیاسی این روستا نسبت به روستاهای اطراف این منطقه از جمله بهادل، بنادر، روستای شیخ جوحی و .... شده است. به طور مثال یکی از نوادگان این امام‌زاده به واسطه برخورداری از محبوبیت اجتماعی و پشتوانه منزلتی ناشی از انتساب به امام‌زاده  سید عباس، سال‌ها نماینده مردم این منطقه در مجلس بوده است.

همچنین به دلیل احترام بسیار بالایی که مردم نسبت به امامزاده سیدعباس و بعد از او نسبت به فرزندانش و امروزه نوادگانش قائل هستند، آنان توانسته‌اند با پای‌درمیانی در بسیاری از اختلافات و مشاجرات طایفه‌ای بدون نیاز به دادگاه و قاضی و وکیل مسائل مردم بومی را حل و فصل کنند.

مهمترین عامل اعتقاد مردم به امامزاده سیدعباس از یک طرف هم‌عصر بودن این امامزاده با دوران معاصر و از طرف دیگر مشاهده کرامات بسیار وی چه در زمان حیاتش و چه بعد از فوتش در بین مردم مناطق مختلف می‌باشد. همین عامل باعث شده که اعتقاد مردم به این امامزاده به درجه بالایی از یقین برسد. در کنار ایمان و تقوای زیاد، خوش‌اخلاقی، مردم‌داری و رسیدگی به مشکلات مردم و دستگیری از فقرا و نیازمندان از صفات بارزی است که مردم به سیدعباس نسبت می‌دهند و به نوعی این فضائل اخلاقی در کنار اطاعت و بندگی خدا را منشاء کرامات و شفادهندگی او می‌دانند.

زائران امام‌زاده سیدعباس بواسطه تجربه‌های دینی خود در ارتباط با زیارت این امام‌زاده به باورهایی دست یافته‌اند که در ادامه به نمونه‌هایی از آنها که از طریق مصاحبه عمیق و  آزاد[4] به دست آمده اشاره شده است:

۱-      ابا داشتن از قسم دروغ خوردن به امام‌زاده به واسطه اعتقاد به عواقب شوم آن

۲-      ملزم دانستن خود بر ادای فوری  نذر و ترس از عقوبت ادا نکردن آن

۳-      اعتقاد به درخت کُنار امام‌زاده و حوری دانستن آن

۴-      اعتقاد به علاگ (پارچه سبزرنگ) برای شفای بیماران

۵-      متبرک دانستن  خاک امام‌زاده و شفا گرفتن از آن

۶-      اعتقاد به شفابخشی دست نوادگان امام‌زاده

 

*  کارشناس‌ارشد جامعه‌شناسی

[1]،ص ۵۰ دین از منظر انسان‌شناسی (بررسی و نقد کتاب) ، الله‌کرم کرمی‌پور، کتاب ماه، شماره ۱۹۹ ارديبهشت ۱۳۹۳

[2]  دورکیم، امیل، صور بنیانی حیات دینی ۱۳۸۳، ترجمه باقر پرهام، تهران، نشر مرکز، ص۴۹۵

[3] صفایی، پیمان، طرح هادی روستای سیدعباس (عبدالخان پایین) شهرستان شوش، ۱۳۸۰

[4] اطلاعات میدانی مربوط به پایان‌نامه کریمه آل‌کثیر(کارشناس علوم اجتماعی)