تداخل مناسبت ها، مرئی شدن شکاف های نامرئی

در روزهای اخیر همزمان شدن مسابقه فوتبال ایران و کره جنوبی با ایام محرم مجادلات بسیاری را در میان سیاستمداران و حوزویان رقم زده است و به تبع آن بحث در فضای مجازی میان اعضای جامعه هم منتشر شده است[1]. رییس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو شورای نگهبان (آیت‌الله محمد یزدی) در روزهای گذشته از مسوولان خواست که مسابقه فوتبال میان تیم‌های ایران و کره جنوبی را که قرار است در روز تاسوعا برگزار شود، لغو کنند.

این درخواست ـ هشدار ـ موجب مطرح شدن بحث‌های زیادی در میان مسوولان در سطوح مختلف شد و به دلیل محبوبیت ورزش فوتبال در میان لایه‌های مختلف جامعه نیز مطرح شد و با واکنش‌های متفاوتی مانند ساختن جوک و مطالب طنز مواجه گردید. موضوع تا جایی پیش رفت که روز جمعه بعد از نماز جمعه بخشی از گروه‌های معروف به انصار حزب الله در تلاش برای لغو مسابقه راهپیمایی کردند.

تقابل و تداخل مناسبت‌های مختلف مربوط به تقویم‌های متفاوت موضوع تازه‌ای برای جامعه ایران نیست؛ به ویژه از زمانی که تقویم هجری شمسی به عنوان تقویم رسمی کشور تصویب شد (سال 1304) و جای تقویم هجری قمری را گرفت، استفاده همزمان از دو تقویم شمسی و قمری که مربوط به مناسبت‌های باستانی و ملی از یک‌سو و مناسبت‌های مذهبی از سوی دیگر می‌شدند، موجب پیچیدگی‌هایی در زیست روزمره اعضای جامعه شد. افزایش روابط بین‌المللی تقویم میلادی را هم وارد مناسبات زیست اجتماعی کرد و برنامه‌ریزی و مدیریت زمان را به ویژه در سطوح حکومتی بسیار دشوار نمود. ناهماهنگی تعطیلات آخر هفته در تقویم ایران با تقویم میلادی یکی از مسائلی است که مشکلات بسیاری را در روابط بین-المللی برای حکومت و اعضای جامعه ایجاد کرده است. همزمانی مناسبت‌های این سه تقویم در موارد گوناگون جامعه و حکومت را به ابداع شیوه‌هایی برای مواجهه با شرایط خاص ایجاد شده، وامی‌دارد. برای مثال همزمانی عید نوروز با ماه رمضان یا ایام محرم. البته باید اذعان کرد که جمهوری اسلامی به دلیل ارتباط نسبتا محدودی که در سال‌های پس از انقلاب با جامعه بین‌المللی داشته است، کمتر تحت تأثیر مناسبت‌های تقویم مسیحی یا مناسبت‌های جهانی بوده است.

اهمیت مدیریت زمان و برنامه‌ریزی زمانی در دنیای پرشتاب و پیچیده امروز موجب شده است که هر گروه اجتماعی، هر سازمان و هر نهادی در سطوح مختلف محلی، ملی و بین‌المللی دارای تقویمی مختص به خود باشد. برای مثال تقویم کاری سازمان‌ها یا دانشگاه‌ها نمونه‌هایی از این نوع تقویم‌ها هستند. تقویم مسابقات فوتبال در سطوح مختلف از جمله این نوع تقویم‌ها محسوب می‌شوند. بدین ترتیب در شرایط جدید تداخل مناسبت‌های تقویمی امری فراتر از سه گاه‌شماری موجود در تقویم ایرانی است.

در تداخل مناسبت‌های تقویمی آنچه معمولا جامعه را دچار سردرگمی و تناقض می‌کند، همزمان شدن مناسبت‌های مذهبی با مناسبت‌های غیرمذهبی است. شرایط گفته شده در صورتی که مناسبت‌های مذکور بخش بزرگی از اعضای جامعه را درگیر خود کند، تشدید می‌شوند. برای مثال مناسبت‌هایی مانند ایام محرم، ماه رمضان، روز شهادت حضرت فاطمه، عید نوروز و مناسبت‌هایی از این دست را می‌توان نام برد. پرسش این است که چرا مناسبت‌های مذهبی با مناسبت‌های غیرمذهبی اغلب در تعارض قرار می‌گیرد و این تعارض چه نتایجی می‌تواند به بار آورد؟

تقابل میان شادی و غم، جشن و عزاداری سال‌هاست که بحث‌های دامنه‌داری را در تقویم ما رقم زده است. این‌گونه به نظر می‌رسد که مناسبت‌های مذهبی اهمیت بیشتری در تقویم دارند و از سوی دیگر این مناسبت‌ها هم بیش از هر چیز با عزاداری‌ها شناخته می‌شوند. همین امر موجب شده است که بسیاری با ارجاع به تقویم و جایگاه خاصی که ایام عزاداری در آن دارد (اغلب روزهای تعطیل مذهبی در تقویم مناسبت‌های عزا هستند و برخی از این مناسبت‌ها به مدت ده روز، یک ماه یا دو ماه به طول می‌انجامد در حالی‌که روزهای عید مذهبی به جز عید فطر صرفا یک روز را جشن می‌گیرند)، حکومت ایران را در سال‌های پس از انقلاب مخالف شادی و جامعه ایران را جامعه‌ای غم‌زده بدانند. این درحالیست که در میان مناسبت‌های غیرمذهبی مناسبت‌های عزا نداریم. بدین ترتیب می‌شود گفت تقابل مناسبت مذهبی و غیرمذهبی در اذهان اعضای جامعه و حاکمان به صورت تقابل عزاداری و شادی شکل گرفته است و تفاوت این دو تبدیل به نوعی تفاوت ماهوی شده است.

ماه محرم با عزا عجین شده و می‌توان گفت در سال‌های پس از انقلاب به دلایل گوناگون به مهم‌ترین مناسبت مذهبی تبدیل شده است. با وجود آنکه گهگاه بحث‌هایی در حاشیه در مورد دیگر ویژگی‌های تاریخی این رویداد مطرح می‌شود اما غلبه مناسک عزاداری جمعی در این ماه و به ویژه دهه اول آن به قدری برجسته است که امکان شنیده شدن چنین مباحثی را در سطح وسیع ایجاد نمی‌کند. هاله قدسی‌ای که روزهای تاسوعا و عاشورا را فراگرفته است هر فعالیت دیگری جز عزاداری و شرکت در مناسک مذهبی را تبدیل به یک تابو کرده است به ویژه اگر آن فعالیت صورت جمعی داشته باشد. به نظر می‌رسد تفاوت در جایگاه زمان‌های قدسی و مناسبت‌ها را می‌توان در میان زمان و فعالیت‌های عرفی نیز مشاهده نمود بدین معنا که فعالیت‌هایی مانند انجام کارهای منزل یا حتی فعالیت اقتصادی به مراتب کمتر از شرکت در فعالیت های فراغتی و سرگرمی تابوشکن خواهد بود. در چنین شرایطی برگزاری یک مسابقه فوتبال فعالیتی توهین آمیز تلقی می‌شود؛ تابوشکنی یک مسابقه فوتبال از آن‌جایی که نوعی مناسک جشن و شادی جمعی محسوب می‌شود تشدید خواهد شد.

دو رویکرد که یکی به بی‌زمانی در مورد پدیده‌های دینی معتقد است و دیگری خواهان عمل به دین با در نظر گرفتن اقتضائات زمان و پویایی‌های وضعیت، در اینجا مانند بسیاری موارد دیگر مجددا در تقابل با یکدیگر قرار گرفته‌اند[2]. رویکرد دوم تلاش می‌کند گام‌هایی را برای جلب رضایت رویکرد اول بردارد و به همین علت تلاش می‌کند امر قدسی را به این فعالیت عرفی بیاورد. برگزاری مراسم در ورزشگاه با حضور مداحان (معروف و نامی)، درخواست از تماشاگران جهت عدم ابراز شادی در صورت پیروزی و درخواست مجوز جهت استفاده از نوار مشکی رنگ توسط بازیکنان در هنگام برگزاری مسابقه از جمله موارد ذکر شده هستند.

گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی در دو سوی این تقابل قرار گرفته‌اند. از یک‌سو بخشی از حوزویان و مراجع تقلید و موافقان آنها در مجلس و قوه قضائیه، گروه‌هایی مانند انصار حزب‌الله و بخش‌هایی از مردم و از سوی دیگر دولت و بخش‌های دیگری از درون حاکمیت و نیز قشرهای گوناگون مردم که در فضای مجازی واکنش‌های زیادی نسبت به این واقعه نشان داده‌اند. تعارضات شکل گرفته که در برخی موارد تشدید شده و شکل تهدید و مجادله یا اعتراضات جمعی را به خود گرفته است، نتیجه تقابلی است که بر اثر همزمان شدن دو مناسبت با یکدیگر ایجاد شده است. چنین مواجهه‌هایی شکاف‌های درون حاکمیت و جامعه را آشکار نموده و تشدید می‌کند. صف‌بندی‌های گروه‌های گوناگون روبروی یکدیگر می‌تواند در اتفاقات دیگر بازتولید شده و اشکال جدیدی به خود بگیرد. مناسبت‌ها به همان میزان که می‌توانند موجب گرد هم آمدن اعضای جامعه در مناسک‌های جمعی و افزایش میزان همبستگی اجتماعی گردند، ممکن است موجب شکل‌گیری گسست‌ها و یا تشدید آنها شوند. وضعیتی مشابه آنچه اکنون با آن مواجهیم یا شرایطی که یک مناسبت برای بخش‌های مختلف جامعه معانی گوناگونی دارد و برای مثال گروهی از اعضای جامعه با آن همدلی دارند و گروهی دیگر مخالفند و آن را نوعی توهین نسبت به خود تلقی می‌کنند، می‌توانند در ایجاد تضادها و درگیری‌ها در جامعه ایفای نقش نمایند.

مهم‌ترین نیروی مناسبت‌ها در امکان آنها برای متوجه کردن اعضای جامعه در یک زمان واحد به موضوعی واحد و گرد هم آوردن آنها پنهان شده است. در شرایط عادی این پتانسیل به چشم نمی‌آید و به نظر می‌رسد آنچه در تقویم‌ها ثبت شده است، تأثیری در زیست اجتماعی ندارند و یا تأثیرشان تکراری و عادت گونه است. لحظات خاص است که تأثیرات ویژه آنها را یادآوری نموده و آشکار می‌کند. 

________________________________________

 [1]  لینک‌های اخبار مرتبط با این رویداد:

http://fararu.com/fa/news/291853/

http://fararu.com/fa/news/291788/

http://fararu.com/fa/news/291746/

http://fararu.com/fa/news/291606/

http://www.tabnak.ir/fa/news/630641/

http://www.tabnak.ir/fa/news/630225/

http://www.tabnak.ir/fa/news/629918/ 

[2]  سیاست و تقابل ‌های سیاسی در این میان جای خود را دارند که در این یادداشت از آنها صرف‌نظر شده است اما این به معنای کم اهمیت جلوه دادن این تعارضات در این مورد نیست.