بررسی جامعه‌شناختی نسبت فقر و انتظار ظهور مهدی (ع)

یکی از مهم‌ترین مسائلی که جامعه ما امروز در سطحی گسترده با آن درگیر است، مسئله فقر است. مسئله‌ای که زندگی بسیاری از افراد جامعه را دچار بحران کرده و پیامدهای ناگوار فراوانی به دنبال خود می‌آورد. متأسفانه در بیشتر پژوهش‌هایی که در مورد فقر صورت گرفته صرفاً از دید اقتصادی به آن نگریسته و از ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن غفلت شده است. به گونه‌ای که می‌توان گفت در جامعه‌شناسی، حوزه فقر، یکی از فقیرترین حوزه‌های پژوهش است.

فقر، مهم‌ترین نشانه‌ی وجود نابرابری و بی‌عدالتی در جامعه است. اکنون این پدیده در جامعه‌ای شدت و گسترش یافته که به اصول مذهب شیعه اعتقاد دارد و از جمله این اصول «انتظار» است. اصلی در معنای مثبت آن شیعیان را به تلاش برای ایجاد زمینه برای ظهور مهدی(ع) موعود دعوت می‌کند تا جامعه‌ای را بسازد که در آن «عدالت» حرف اول را می‌زند.

اما سوال اینجاست که آیا خود فقرا نیز چنین دیدی نسبت به انتظار دارند و به عنوان کسانی که بیش از همه مورد تبعیض و بی‌عدالتی قرار گرفته‌اند، «منتظر» مهدی(ع) هستند؟ و یا انتظار آنان از نوع منفی است که باعث حفظ وضع موجود، به جای تغییر آن می‌شود؟ در این پژوهش، با استفاده از نظریه سرمایه‌های بوردیو، فقر را مورد تحلیل قرار داده و با استفاده از نظریه‌های ارنست بلوخ، هانری دروش و علی شریعتی در خصوص اتوپیا، امید و انتظار، تلاش کرده‌ایم تا به این سوالات پاسخ دهیم و نقش «انتظار مهدی(ع)» را در زندگی فقرا مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم تا بتوانیم نسبتی که میان شرایط زندگی (فقر) آنان و عقیده‌شان به این اصل وجود دارد را تبیین کنیم. روش این پژوهش مبتنی بر «مصاحبه کیفی» است که شاخص‌های به دست آمده از نظریه‌های فوق پس از آنکه به لحاظ عینی و ذهنی تفکیک شده، با استفاده از روش «تحلیل محتوای کیفی» مورد بررسی قرار گرفته‌اند. مطابق این بررسی، انتظار در زندگی فقرا بیشتر کارکرد حفظ وضع موجود را دارد تا تغییر آن که از مهم‌ترین علل آن، ناامیدی و تقدیرگرایی است.

واژگان کلیدی:

فقر، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی، فقر شهری، انتظار، امید، موعودگرایی، اتوپیا، مهدی موعود