زیارت در نگاه تشیع عراقی و تشیع ایرانی

تشیع همچون هر گرایش دینی دیگر، بسته به فرهنگ و بستری که در آن شکل می‌گیرد و تاریخی که پشت سر می‌گذارد، ماهیت‌های متفاوتی بدست می‌آورد. چیزی که تشیع را به «آنچه هست» تبدیل می‌کند، علاوه بر اصول اولیه و مبانی‌ پذیرفته شده آن، چگونگی اجرا شدن آنان و نحوه مواجه شدن افراد در هر دوره تاریخ با آن اصول است؛ به عبارت دیگر تفسیر اصول، از جامعه‌ای به جامعه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متغیر است.

یکی از اصلی‌ترین بسترهایی که می‌توان در آن تفاوتِ در عین تشابه را در میان شیعیان مشاهده کرد، پیاده‌روی اربعین است. برای اکثر افرادی که در این مراسم حضور پیدا می‌کنند، یکی از اصلی‌ترین مسائلی که خود را به نحو چشم‌گیری به نمایش در می‌آورد تفاوت سبک‌های دینداری شیعیان کشورهای مختلف است. این تفاوت‌ها تبعاً از تفاوت‌های تاریخی و فرهنگی ریشه گرفته‌اند، اما آنچه مسلم است آن است که این تفاوت‌ها خود را در برداشت‌های مختلف افراد از اصول دین نشان داده و کنش‌های متفاوت مشاهده شده توسط شیعیان، برخاسته از این تفاوت نگرش است.

در این نوشته کوتاه سعی داریم تا با تأکید بر تفاوت رفتارهای شیعیان ایرانی و عراقی در حین برگزاری مراسم پیاده‌روی اربعین، به نوعی نگرش دست یابیم که به نظر می‌رسد در شکل‌گیری این تفاوت تأثیرگذار بوده‌اند. برای این منظور لازم است در دو سطح بررسی را انجام دهیم؛ خادمان و زائران.  

 

-        خادم امام یا خادم زائر

به نظر می‌رسد که مفهوم خادم در میان عراقی‌ها و در میان ایرانی‌ها تفاوت مهمی دارد. این دو تفاوت نگرش را می‌توان در نحوه خدمت‌رسانی این دو قشر از خادمان نیز به عینه مشاهده کرد. اصرار عراقی‌ها به خدمت‌رسانی به زائران، تقدیس و تکریم زائر و استقبال کاملاً گرم از آن‌ها مبیّن این است که نگاه آن‌ها معطوف به خود زائر است؛ در حالی که در میان ایرانی‌ها خادم عمدتاً فردی است که به زیارت نظم می‌بخشد و تلاش می‌کند بر زائران مدیریت داشته باشد. شیعیان عراقی از زائران خواهش می‌کنند تا به موکب‌شان بیایند و یا غذای نذری آن‌ها را بخورند، در عوض اما خادمان ایرانی تلاش می‌کنند تا زائرین را برای گرفتن نذری به صف کنند و یا جا و مکان داخل موکب‌ها را مدیریت کنند.

این مسأله تنها محدود به پیاده‌روی اربعین نمی‌شود. چندی پیش مصاحبه‌ای با یکی از کلیدداران حرم حضرت ابوالفضل (ع) در صدا و سیما منتشر شد. پیرمرد خادم در پاسخ به این سؤال که اصلی‌ترین چیزی که از پدرش (که او نیز کلیددار حرم بوده) یاد گرفته است چیست؟ او در پاسخ گفت: «زمانی که نوجوان بودم، و نزد پدرم آموزش می‌دیدم، زنی را دیدم که کودکی شیرخوار در دست داشت. به او نزدیک شدم و گفتم خانم مراقب باشید کودکتان فرش حرم آقا را کثیف نکند. پدرم این صحبت من را شنید و چنان برآشفت که صورتش از خشم سرخ شد. گفت به چه حقی با زائر حضرت اینگونه صحبت می‌کنی؟ اگر فرش کثیف شد با تخم چشمانم آن‌را تمیز می‌کنم.» در برابر این نگاه امّا می‌توان به فضای حاکم بر خادمان حرم امام رضا (ع) اشاره کرد. خادمان ایرانی تلاش می‌کنند تا اوضاع حرم را نظم بخشند و آن را مدیریت کنند. از تذکر به صاف نشستن و دراز نکشیدن در صحن گرفته تا تذکر حجاب و برخورد تند با زائرانی که تلاش دارند خود را به ضریح برسانند. این دو نگرش البته برگرفته از دو نگاه متفاوت به مقوله زائر و زیارت است. گویا ایرانیان این افراد را خادم «امام» یا خادم «حرم» می‌دانند در حالی که عراقی‌ها آن‌ها را خادم «زائران» فرض می‌کنند.

 

-        زیارت راه یا زیارت ضریح

جدای از خادمان در میان زائران نیز می‌توان تفاوت‌های پررنگی را مشاهده کرد. پیاده‌روی اربعین برای عراقی‌ها یک سنت عبادی است، در حالی که برای ایرانی‌ها و اکثر شیعیانی که از کشورهای دیگر وارد عراق می‌شوند خاصیتی تفریحاتی به خود می‌گیرد. نشان آن را می‌توان در سبک سفری که اقشار مختلف دارند مشاهده کرد. کوله‌پشتی‌های سنگین و مجهز مسافران، در برابر کیسه‌های کوچک و دم‌پایی‌های پاره عراقی‌ها. قطعاً سفر خارجی بودن این مراسم برای غیرعراقی‌ها و وارد شدن در یک کشور غریب، بر تفریحاتی بودن زیارت موثر است. از جمله نمودهای نگرش تفریحاتی به زیارت برای ایرانی‌ها، تلاش آنان برای پیدا کردن موکب‌های مجهز و یافتن غذاهای با کیفیت است.

اما مسأله‌ای که در نوع مواجهه این دو گروه با زیارت حائز اهمیت است، برخورد آن‌ها با مقوله پیاده‌روی است. بسیاری از زائرین ایرانی، بر نمادین بودن حرکت و پیاده‌روی تأکید دارند و از این‌رو بسیار مشاهده می‌شود که زائران ایرانی بخش زیادی از مسیرهای پیاده‌روی را با وسیله نقلیه طی می‌کنند و بخشی از مسیر را پیاده‌روی می‌کنند. اما چیزی که در عوض برای آنان اهمیت بیشتری دارد، وارد شدن به حرم است. در میان زائرانی که بعد از طی مسیر پیاده‌روی به کربلا رسیده‌اند، این عبارت بسیار شنیده می‌شود که «آیا زیارت کرده‌ای؟» و منظور آن‌ها از زیارت وارد شدن به حرم و زیارت حرم و یا تماس با ضریح است. همچنین پیش می‌آید که زائران ایرانی از آنکه نتوانسته‌اند بعد از سه روز حرم را زیارت کنند محزون شوند و یا حتی بگریند. در حالی که در نگرش شیعیان عراقی و نوع برخورد آن‌ها با افرادی که در مسیر هستند، می‌توان دریافت که صِرف حرکت به سوی کربلا حکم زیارت را ایفا می‌کند.

 

-        شخص مقدس یا عمل مقدس

قرار گرفتن در بستری متفاوت، گاه منجر می‌شود که مسائل رایج و عادی، عجیب به نظر آیند. سال گذشته، در میان اصرار شیعیان عراقی برای خوردن چایی یا هرآن‌چیزی که آماده کرده بودند، ناگهان به خادمانی ایرانی برخوردیم که لباس فرم خدام حرم امام رضا (ع) بر تن داشتند و در حین پخش کردن نذر با صدای بلند می‌گفتند: «بفرمایید. برکت امام رضا. بفرمایید». ناگهان این دو نگرش تفاوت پررنگ خود را به نمایش گذاشتند. در سویی این زائر بود که با خوردن یک چایی، فضا را متبرک می‌کرد و بر سر خادم منت می‌نهاد و در سوی دیگر این امام بود که با عنایت خود زائر را به خود نزدیک کرده و بر او منت نهاده است. نکته قابل تأمل این است که این نزدیکی از ماهیتی کاملاً سازمانی برخوردار است؛ خادم حرم به واسطه نزدیکی‌اش به حرم می‌توانست واسط انتقال برکت از سوی امام به شخص زائر باشد، همانطور که خادمی که صف زائرین را نظم می‌بخشد می‌تواند واسط انتقال غذای نذری به زائر باشد.

با توجه به مواردی که در بالا عنوان شد، می‌توان اینگونه برداشت کرد که برای شیعیان عراق، عامل اصلی برکت و تقدس شخصِ زائر است. زائر به واسطه حرکتش و به واسطه اقدامش در راه تشیع و در راه ائمه، وجهی مقدس به خود می‌گیرد اما در میان شیعیان ایران، این شخصِ مقدس است که برکت و امر مقدس را سلسله‌مراتب‌وار به افراد منتقل می‌کند. این مسأله را در نکات جزئی نیز می‌توان مشاهده کرد؛ برای شیعیان ایران، غذایی که به نیت امام طبخ شده باشد متبرک است، در حالی که برای شیعیان عراق، ظرفی که زائر در آن غذا خورده متبرک می‌شود.

همین مسأله است که نفس پیاده‌روی را، برای شیعیان عراق زنده و پویا نگه می‌دارد و ماهیتی حرکتی و جمعی به آن می‌بخشد، در عوض اما فقدان این نگاه در میان شیعیان ایرانی است که مسیر را برای آنان بدل به واسطی برای رسیدن به امام می‌کند و توجیه خود را در مسائل دیگری چون تقلا و سختی بیشتر برای رسیدن به امام و یا مسائلی اجتماعی همچون همبستگی میان شیعیان می‌یابد.

برخی جامعه‌شناسان دین، عنصر اصلی زیارت را «حرکت» می‌دانند و بیان می‌کنند که فرد در زیارت از فضای روزمره خود جدا شده و در راستای فرارفتن از ساختارهای روزمره و شکل دادن به هویتی جدید، سفری زیارتی انجام می‌دهد، و یا در خلال حرکتِ زیارتیِ خود تلاش می‌کند تا جامعه‌ای آرمانی ایجاد کند. پیاده‌روی اربعین مشخصاً زیارتی است که عنصر حرکت در آن مشهود است، اما توجه به تفاوت نگرش‌ها به زیارت و به امر مقدس ما را با این سؤال مواجه می‌کند که آیا حرکت موجود در پیاده‌روی اربعین را نیز نمی‌توان بر اساس نگرش‌های مختلف تبیین و تفسیر کرد؟ آیا نمی‌توان ادعا کرد که نگرش عراقی به زیارت، مفهوم حرکت را در ذات عمل دین‌دارانه تعریف می‌کند؟ گویی عمل برای این طرز تلقی از دین عنصری حیاتی است و استقامت در عمل است که امر قدسی را به وجود می‌آورد. البته پافشاری بر این ادعا نیازمند تحقیق و بررسی‌های بیشتر است اما صِرف تصورِ آن نیز تصویر شیعه‌ای عملگرا را (در برابر شیعه‌ای زاهد) در ذهن ترسیم می‌کند.

تماس با ما

این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

www.socio-shia.com