روحانیت شیعه: دیروز، انقلاب، امروز

 روحانیت شیعه: دیروز، انقلاب، امروز

مهدی سلیمانیه

متن سخنرانی در کنفرانس جامعه‌شناسی تشیع ـ مشهد ـ 22 مهر 1394

مهدی سلیمانیهدر یک تحلیل از تحلیل‌های ممکن جامعه‌شناختی، یکی از بارزترین تفاوت‌های میان اهل سنت و تشیع، وجود «نهاد روحانیت» در تشیع است. در اهل سنت، اگرچه «علماء» مسلمان وجود داشته‌اند، اما نهادی به‌عنوان نهاد روحانیت شکل گرفته است. حتی جامع الازهر نیز علیرغم سابقه چند قرنی خود، معادل نهاد روحانیت شیعه نیست. این تفاوت را در جایگاه منزلتی، کارکردهای اجتماعی، تمرکز سرمایه‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و نحوه ایفای نقش سیاسی علمای اهل سنت و نهاد روحانیت شیعه و موارد دیگر می‌توان طرح کرد.

با مبدأ قرار دادن زمان ظهور اسلام، در یک تقسیم‌بندی، نظریات موجود در مورد سابقه شکل‌گیری این نهاد از منظر تاریخی را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد: نخست، نظریات مبتنی بر «تقدم تاریخی» روحانیت و دوم نظریات مبتنی بر «تأخر تاریخی» شکل‌گیری این نهاد.

از میان نظریاتی که به تقدم تاریخی نهاد روحانیت دلالت دارند، دو دسته کلی را می‌توان جمع‌بندی کرد: نخست نظریاتی که سابقه تاریخی شکل‌گیری این نهاد را به «صدر اسلام» بازمی‌گردانند و دوم نظریاتی که تقدم تاریخی این نهاد را با تحول تاریخی و تغییر شکل یافتن نهاد وکالت ائمه شیعی به شکل نهاد روحانیت تحلیل می‌کنند[1].

از سوی دیگر، در نظریاتی که به تأخر تاریخی این نهاد معتقدند، دو دیدگاه عمده را می‌توان مشاهده کرد: اول شکل‌گیری متأخر این نهاد در دوران صفوی و دوم شکل‌گیری متأخر این نهاد در دوره قاجار. نظر علی شریعتی[2]،  شکل‌گیری این نهاد در عصر صفوی است[3] و هما ناطق شکل‌گیری این نهاد را به عصر قاجار بازمی‌گرداند.

آنچه در این میان از اهمیت تحلیلی دوچندان برخوردار است، این است که نهاد روحانیت شیعه را چه متقدم و چه متأخر، چه زاده صدر اسلام، یا نتیجه تطور تاریخی نهاد وکالت شیعه و چه برخاسته از دوره صفویه یا مولود قاجاریه بدانیم، انقلاب سال 57 نقطه عطف مهمی در مطالعات اجتماعی نهاد روحانیت است؛ چراکه روحانیت برای نخستین بار در تاریخ شیعه، خود در رأس قدرت سیاسی جامعه قرار گرفته است. موقعیتی جدید و بی‌سابقه حتی در مقایسه با معدود دوره‌هایی تاریخی چون دوره صفویه که بخش‌هایی از روحانیت شیعه در نقش مشاور، همراه یا در کنار قدرت سیاسی غیرحوزوی قرار داشته است.

این وضعیت جدید، مثلثی جدیدی در ساحت قدرت و منزلت شکل داده است: مثلث ولایت‌فقیه، دولت اسلامی و حوزه-مرجعیت. جامعه‌شناسی تشیع در حوزه مطالعاتی مرجعیت و روحانیت، به مطالعه تحولات قابل‌توجهی می‌پردازد که شکل‌گیری این مثلث به وجود آورده است: تغییراتی در درون نهاد روحانیت و مرجعیت و همچنین در نسبت این نهادها با سایر نهادهای جامعه.

یکی از راه‌های شناخت دقیق‌تر این تحولات، بررسی مقایسه‌ای نظریات و متونی است که با رویکرد اجتماعی به تحلیل ویژگی‌های این نهاد پیش از وقوع انقلاب، یعنی در دیروز ِ این نهاد پرداخته‌اند.

به‌عنوان‌مثال، متن «مکتب تعلیم و تربیت اسلامی[4]» از علی شریعتی که حاوی توصیفاتی دقیق از نهاد آموزش حوزوی در وضعیت پیشاانقلابی و تحلیل‌هایی جامعه‌شناختی از کارکرد‌ها و سازوکارهای این نهاد است، ازجمله متونی است که می‌تواند به‌عنوان مبدأ مقایسه با شرایط فعلی این نهاد طرح شود. به‌عنوان نمونه، یکی از تحولات جدی‌ای که در مقایسه میان محتوای این متن و وضعیت فعلی نهاد آموزشی حوزوی خود را نمایان می‌کند، بروکراتیزه شدن روزافزون، مدیریت‌شده و عمیق حوزه‌های علمیه است. بروکراتیزه‌شدنی که ابعاد وسیع و پیامدهای خواسته و ناخواسته جدی داشته و دارد[5].

همچنین متن مهم «مشکل اساسی سازمان روحانیت»[6] از مرتضی مطهری، از خلال رویکردی اجتماعی، با تشخیص و طرح مسئله «عوام‌زدگی روحانیت» و برساخت دوگانه عوام‌زدگی – حریت، می‌تواند مبدأ توصیفی و تحلیلی ارزشمندی برای درک شرایط پیشاانقلابی روحانیت و مرجعیت شیعه قلمداد شود. جایی که مطهری با تکیه بر مسئله وابستگی اقتصادی نهاد مرجعیت به منابع مالی مردمی یا همان مقلدین، تبعیت مراجع از انتظارات عوام را به‌عنوان «مشکل اساسی سازمان روحانیت» مطرح می‌کند. بر مبنای مقایسه وضعیت فعلی روحانیت و مرجعیت در فضای پساانقلابی با توصیف‌ها و تحلیل‌های این متن است که می‌توان پرسید: آیا حدود چهار دهه پس از قرار گرفتن روحانیت در رأس قدرت سیاسی، تحول در اقتصاد سیاسی نهاد روحانیت و استفاده چشمگیر از بودجه‌های دولتی، همچنان پروبلماتیک سازمان روحانیت، عوام‌زدگی است؟ آیا مسئله عوام‌زدگی سازمان روحانیت در کنار مسائل (Problem)های متأخری چون وابستگی روحانیت شیعه به قدرت یا نسبت مرجعیت و ولایت‌فقیه، از مسائل اساسی سازمان روحانیت هستند؟ اینجاست که پژوهش‌های جدیدی چون پژوهش کمال رضوی با عنوان «سیر تحول پایگاه اجتماعی مرجعیت در ایران نیم‌سده اخیر»[7] اهمیت می‌یابند؛ پژوهش‌هایی که با ارائه تحلیل‌هایی داده‌محور چون تغییر موقعیت مرجعیت به یک «گروه منزلتی»، از تحول چشمگیر مسائل و پروبلماتیک‌های این حوزه در جامعه پساانقلابی خبر می‌دهند.

این تغییر در پروبلماتیک‌ها، پرونده‌های مهمی را پیش روی حوزه مطالعاتی روحانیت و مرجعیت ذیل جامعه‌شناسی تشیع می‌گشاید: به‌عنوان نمونه، مسائلی چون پروبلماتیک «رقّت» یا «رقیق شدن کیفی» آموزش‌های روحانیت بر اثر افزایش کمّی و جمعیتی آن و نیز دموکراتیزه شدن آن بر اثر تحولات جمعیتی، شباهت‌ها و تفاوت‌های اجتماعی نهاد پاپی در کلیسای کاتولیک و نهاد مرجعیت در شیعه، تحولات در سبک زندگی روحانیت و به وجود آمدن تیپ‌های جدیدی از طلاب با سبک‌های زندگی متفاوت از سبک زندگی سنتی، چالش میان دو تیپ حوزوی واعظ و غیرحوزوی مداح و نسبت مرجعیت مذهبی شیعی با مرجعیت اجتماعی ازجمله پرونده‌های مهمی هستند که نیازمند پژوهش‌های جدید جامعه‌شناختی‌اند.

یکی از مهم‌ترین وجوه ممیزه اجتماعی تشیع، یعنی نهاد رسمی دین، متحول شده است. واقعیت اجتماعی، تغییر کرده است. آیا جامعه‌شناسی ایران که باید به بررسی این واقعیت‌ها بپردازد نیز نقطه عطف تحلیلی‌اش را تجربه خواهد کرد؟



[1]. برای توضیح بیشتر در مورد نهاد وکالت شیعی نگاه کنید به: مدرسی طباطبایی، حسین (1386)، مکتب در فرایند تکامل: نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزدپناه، تهران: نشر کویر.

[2]. به‌طور مثال نگاه کنید به: شریعتی، علی (1392)، «تشیع علوی و تشیع صفوی»، مجموعه آثار 9، چاپ چهاردهم، انتشارات چاپخش.

[3]. تغییری که او از آن به‌مثابه یک انحراف از مسیر تشیع علوی نام می‌برد.

[4]. شریعتی، علی (1388)، «مکتب تعلیم و تربیت اسلامی»، تهران: چاپخش.

[5]. نگاه کنید به: سارا شریعتی، مهدی سلیمانیه، «بررسی جامعه‌شناختی بوروکراتیزاسیون حوزه علمیة قم با رویکرد وبری (فرآیندها، چالش‌ها و موانع)»، مجله مطالعات اجتماعی ایران، دوره هفتم، بهار 1392، شماره 1 (پیاپی 21).

[6]. مطهری، مرتضی (1341)، «مشکل اساسی سازمان» روحانیت، در کتاب «بحثی درباره‌‌ی روحانیت و مرجعیت»، تهران: شرکت سهامی انتشار.

[7]. رضوی، کمال (1389)، «سیر تحول پایگاه اجتماعی مرجعیت در ایران نیم‌سده اخیر»، پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی، استاد راهنما: دکتر سارا شریعتی، دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران. 

  * متن این سخنرانی پیش از این در شماره 17 ماهنامه ایران فردا (آبان 1394) منتشر شده است. 

تماس با ما

این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

www.socio-shia.com