سفر ِ سامرایی ِ قم(از نجف تا قم، از بیروت تا تهران)


در این دوره زمانی پرتنش، موضع‌گیری شناخته‌شده‌ترین مرجع تشیع (آیت الله سیستانی) در جهت تقریب و نزدیکی پیروان دو مذهب سنی و شیعه، اهمیتی دو چندان دارد. تأکید و پیامی که نشان از شناخت صحیح ایشان از این وضعیت و بازنده شدن تمام ساکنان این منطقه از جهان در صورت تداوم این وضعیت و یا شدت‌گیری تنش مذهبی است. شناختی امیدوارکننده. چرا این صدای تقریب از قم بلند نمی‌شود و از نجف برمی‌خیزد؟ به لحاظ اجتماعی، پاسخ این سؤال این است: چون در قم ِ تماماً شیعی، فرصتی برای هم‌زیستی و آشنایی مستقیم با اهل سنت وجود ندارد. 


اخیراً آيت الله سيستاني در جمع علماي شركت كننده در كنفرانس وحدت در نجف، سخنانی گفته‌اند که شایسته‌ی توجه و تأمل به ویژه از منظر جامعه‌شناختی است. ابتدا به بخش‌هایی از این مطالب (به نقل از "شبکه اجتهاد") توجه کنید:

«من اطمينان دارم كه ريشه تفرقه افكني در خارج است. من [در زمان طلبگي] نزد شيخ احمد الراوي كه از علماي اهل سنت در سامرا بود درس خواندم و به ذهنم خطور نكرد كه ايشان پيرو مذهب ديگري بودند... همچنين به برخي از پزشكان كه از اهل سنت بودند مراجعه مي كرديم و چون ما از طلاب علوم ديني بوديم از ما پول ويزيت نمي‌گرفتند و اصلا فكر نمي كردند كه ما شيعه هستيم يا سني... بايد بر مشتركات تمركز كنيد و دليلي ندارد به مسائل اختلافي بپردازيد. مشاركت كردن در ايجاد تفرقه حتي به اندازه يك كلمه يا نصف كلمه هم جايز نيست. واجب است كه از ادبيات تشنج آفرين پرهيز شود.»

از منظر اجتماعی، چندین نکته‌ی قابل تأمل در این سخنان آیت‌الله سیستانی وجود دارد که به طور خلاصه به آن می‌پردازم:
1
در این دوره زمانی پرتنش، موضع‌گیری شناخته‌شده‌ترین مرجع تشیع در جهت تقریب و نزدیکی پیروان دو مذهب سنی و شیعه، اهمیتی دو چندان دارد. تأکید و پیامی که نشان از شناخت صحیح ایشان از این وضعیت و بازنده شدن تمام ساکنان این منطقه از جهان در صورت تداوم این وضعیت و یا شدت‌گیری تنش مذهبی است. شناختی امیدوارکننده.
2
دلایل شخصی آیت‌الله برای چنین نزدیکی چیست؟ به تعبیر دیگر، روایت شخصی آیت‌الله از برخورد و تعامل‌شان با اهل سنت حائز چه ویژگی‌هایی است؟ وی به تجربه‌ی شخصی برخوردش با سنی‌ها در دو موقعیت اجتماعی "معلم" و "پزشک" ارجاع می‌دهد. دو تجربه‌ی شخصی که از نظر او، تجربه‌هایی مثبت و ارزشمند بوده‌اند. معلمینی خوب و پزشکانی منصف. در واقع این توصیه به نزدیکی شیعه و سنی، نه - صرفاً - براساس مطالعات و ایده‌ها، که بر اساس "احساس مثبت" از تجربه‌ی مستقیم روبرویی با یک "دیگری" - در اینجا سنی‌ها- در آیت‌الله به وجود آمده‌است. اینجاست که جامعه‌شناسی به ما یادآور می‌شود که برای تقریب و نزدیکی اهل سنت و شیعه، به مباحث کلامی و مباحثات فقهی و ... احتیاج نیست. نیاز به همنشینی اجتماعی، نزدیکی افراد و "ایجاد احساس مثبت" است. همنشینی و تعاملی که «احساس مثبت» را در دو طرف برانگیزد. کاری که دیگر صرفاً از علمای دینی برنمی‌آید و بر عهده دیگر گروه‌های اجتماعی این جوامع، مثل هنرمندان، ورزشکاران، اساتید دانشگاه، پزشکان و ... است. این همان خلائی است که در متنی که قبل‌تر نوشته‌بودم، از آن به عنوان «حفره‌ی اجتماعی تقریب» نام بردم؛ و همان احساسی که محسن حسام مظاهری از آن به عنوان «تعایش» به جای وحدت سنی و شیعه نام می‌برد.

3
چرا این صدای تقریب از قم بلند نمی‌شود و از نجف برمی‌خیزد؟ به لحاظ اجتماعی، پاسخ این سؤال این است: چون در قم ِ تماماً شیعی، فرصتی برای هم‌زیستی و آشنایی مستقیم با اهل سنت وجود ندارد. چون در قم ِ تمام شیعی، اهل سنتی حضور ندارند که زیستن در کنار آنان، احساس مثبت به وجود بیاورد. در تصویری بزرگتر، چون در ایران ِ شیعی، سنی‌ها در حاشیه هستند و تعامل چندانی با آنان نداریم. اما آیت‌الله سیستانی در عراقی زندگی می‌کند که سی درصد جمعیت‌اش، اهل سنت‌اند. این تفاوت سامرا و قم است. تفاوت یزد و زنجان (یزدی که اکثریت مسلمانش به دلیل همزیستی یا زرتشتیان، و تصویر مثبت ناشی از آشنایی و تعامل، به همزیستی، به کاندیدای زرتشتی رأی می‌دهند). تفاوت ایران ِ شیعی با لبنان ِ چند فرهنگی: جایی که امام موسی‌صدر را به وجود می‌آورد. تفاوت ِ مطهری و موسی صدر. شاید در اینجا این ضرب‌المثل صدق کند که: «از دل برود هر آن‌که از دیده برفت».

4
برای تغییر فکرها، باید به احساسات توجه کرد. مسأله صرفاً گزاره‌های عقلی و فقهی و ایده‌ها نیست. به نیروها و احساسات توجه کنیم. برای کاستن از تنش‌ها، برای حیات‌ فردایمان، زمینه‌ی آشنایی را در زمین‌هایی جز مذهب فراهم کنیم. قم، به سفری سامرایی نیاز دارد.

  

 

 

تماس با ما

این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

www.socio-shia.com