مبارزه‌ مرجعیت با بهائیت

از زمان جدی شدن فعالیت‌های بهائیت در ایران در دوران مرجعیت آیت‌الله بروجردی، مبارزه‌ی مرجعیت با بهائیت آغاز شد. 

انجمن حجتیه، از تشکل‌های پیگیر در مبارزه با بهائیتبهائیت فرقه‌ای در ادامه‌ی بابیت است که مدعی پیامبری پیشوای خود (میرزا حسینعلی، بهاءالله) می‌باشد. مطابق دیدگاه مراجع تقلید شیعه، بابیت و بهائیت هر دو فرقه‌هایی انحرافی و ساخته و پرداخته‌ی استعمار برای تضعیف اسلام و کشورهای اسلامی هستند و در نتیجه مبارزه علیه تعالیم و فعالیت‌های عملی آنها واجب است(←بابیت، مبارزه مرجعیت با). پس از تیرباران علی‌محمد باب در زمان صدارت امیرکبیر در سال ۱۲۶۶ ه.ق. در تبریز، بنا به وصیت باب، میرزا یحیی نوری (صبح‌ازل) به عنوان جانشین وی معرفی شد. اندکی پس از توطئه‌ی بابیان برای ترور ناصرالدین‌شاه، رهبران این فرقه و همراهان‌شان به عراق تبعید شدند. در عراق به سبب بروز اختلاف و نزاع شدید میان میرزا یحیی و برادرش میرزا حسین‌علی نوری که مدعی حقانیت و پیامبری شده بود، پادشاه عثمانی که بر قلمرو عراق حکومت می‌کرد، دستور به تبعید میرزا یحیی به قبرس و میرزاحسین‌علی به عکا در فلسطین داد که در ادامه، هر یک از این دو، فرقه‌های جداگانه‌ی ازلیت و بهائیت را بنا نهادند که البته بهائیت با پیگیری و تبلیغ میرزا حسینعلی، پیروان بیشتری را با خود همراه کرد. با مرگ میرزا یحیی در سال ۱۳۳۰ ه.ق.، جانشین وی به پیروان خود که در مقایسه با بهائیان اندک بودند، توصیه کرد که به مذهب تشیع بگروند و بدین ترتیب، ازلیت پایان یافت. اما بهائیت پس از مرگ میرزا حسینعلی، با رهبری عباس افندی و سپس شوقی افندی به حیات و گسترش خود ادامه می‌داد و اکنون با تشکیل اسرائیل، معابدی برای خود در حیفای فلسطین اشغالی و مرکزی در لندن راه‌اندازی کرده بود. پیشوایی شوقی افندی در بهائیت مقارن با حکومت رضاشاه است و در دوره‌ی حکومت رضاشاه، نشانه‌ی اندکی از حضور بهائیت در ایران می‌توان مشاهده کرد.

درگیری‌های و نزاع‌های مداوم درونی بهائیان بر سر جانشینی هر یک از پیشوایان، دور بودن فرقه‌‌ی بهائیت از قلمرو کشورهای شیعه و عدم احساس خطر مراجع تقلید وقت از ناحیه‌ی این فرقه، سبب شد که تا دهه‌ی سی شمسی، نشانه‌ای چندانی از اقدام مراجع در مبارزه با بهائیت مشاهده نگردد؛ مبارزات آقانجفی اصفهانی ـ از مراجع و زعمای اصفهان ـ با بهائیت در این دوران از موارد نادر می‌باشد. اما از سال ۱۳۳۲ش. حضور گسترده‌ی بهائیان در عرصه‌ی اجتماعی ایران آغاز می‌شود و بسیاری از مناصب دولتی نیز توسط آنها اشغال می‌شود. این امر حساسیت آیت‌الله بروجردی ـ مرجع عامه‌ی وقت شیعیان ـ را برانگیخت و بر آن داشت که مبارزه‌ای فراگیر با بهائیت را آغاز کند. برای این منظور، آیت‌الله بروجردی اقدام به بسیج مبلغان و واعظانی نظیر  فلسفی و همچنین اعزام علمای صاحب‌نظر در زمینه‌ی بهائیت نظیر آیت‌الله منتظری به کانون‌های اصلی تبلیغ بهائیان برای خنثی کردن اقدامات آنان نمود.

حکومت محمدرضاشاه که از کودتای ۲۸ مرداد گذر کرده بود و با فقدان مشروعیت سیاسی مواجه بود، در آغاز برای کسب مشروعیت دینی با این مبارزات همراهی نشان داده و به عنوان نمونه به فلسفی اجازه داد در برنامه‌های رادیویی به تبلیغ علیه بهائیت بپردازد و همچنین ساختمان حظیره‌القدس (عبادت‌گاه بهائیان در تهران) از تصرف آنها خارج و به کتابخانه بدل شد. اما به تدریج با فشارهای خارجی به حکومت شاه و چه بسا به سبب احساس بی‌نیازی از مشروعیت بیشتر دینی، مسئولان حکومتی از همراهی با آیت‌الله بروجردی خودداری کردند و حتی برخی واعظان اعزامی آیت‌الله بروجردی را مورد پیگرد قرار دادند.

پس از درگذشت آیت‌الله بروجردی، بهائیان در ساختار سیاسی حضور گسترده‌تری یافتند و مبارزه با نفوذ بهائیت به یکی از ارکان همیشگی مبارزه‌ی مراجع تقلید وقت با حکومت بدل شد. آیت‌الله خمینی در غالب سخنرانی‌های خود نسبت به خطر نفوذ بهائیت و همراهی حکومت شاه با بهائیان واکنش نشان داده و به شدت حکومت را مورد انتقاد قرار می‌داد. سایر مراجع تقید نیز از مقابله‌ی نظری و عملی با بهائیت غافل نبودند. مراجع قم و نجف با صدور فتاوی علیه بهائیت، شیعیان را از مراوده با آنها بازداشته و هرگونه روابط تجاری و اجتماعی که منجر به توسعه‌ی این «فرقه‌ی ضاله» شود را نامشروع و حرام خواندند. آیت‌الله خوانساری از مراجع تهران نیز با تلاش پیگیر موفق با جلوگیری از تاسیس مرکز بهائیان در تهران شده و مسجدی را به جای آن بنا نهاد.

پس از انقلاب، بهائیت در ایران با فشار و مقابله  همزمان اجتماعی مراجع و سیاسی حکومت مواجه شد و ضمن قطع حقوق  و مزایای پیروان بهائیت در مراکز دولتی، روند تصفیه‌ی ساختار اداری و سیاسی کشور از بهائیت با جدیت پی گرفته شد. در حال حاضر به سبب فقدان خطر جدی بهائیت، در مواضع مراجع تقلید، کمتر به این فرقه پرداخته می‌شود و نیازی به پیگیری مبارزه حس نمی‌گردد. در سال‌های اخیر مراجعی نظیر آیت‌الله منتظری، ضمن تاکید بر انحرافی بودن بهائیت، بهائیان را کافر ذمی دانسته و رعایت حقوق شهروندی آنها را جایز تلقی کرد(←بهائیت، فتاوای مراجع در مورد).

 منابع: 

  • «مصاحبه با آیت‌الله واعظ‌زاده خراسانی»، حوزه، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰، شماره ۴۳ و ۴۴.
  • «تاریخ معاصر: روز شمار جریان بابیت و بهائیت»، زمانه، مهر ۱۳۸۶، شماره ۶۱ ، صص.۱۶-۱۲.
  • عالمیان،علی اکبر(۱۳۸۶)، «پهلوی‌ها درخدمت بهائیت: تا سیاهی در کاخ شاه»، پویا، اسفند ۱۳۸۶، شماره ۷ ، صص.۹۶-۹۱.

 

تماس با ما

این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

www.socio-shia.com