چکیده:
امروزه سبکزندگی با عناصر خود در حال ظهور و بروز در زندگی روزمره جامعه ایرانی و در بر گرفتن اکثر عرصههای این زندگیست. حوزهٔ علمیه هم یکی از این مکانهاسیت که تحت تأثیر تحولات خرد و کلان اجتماعی نسبت به گذشته دچار تغییرات بسیاری شده است که نمود آن در وضعیت زیست کنشگران اجتماعی حاضر در آن پدیدار است. هدف این پژوهش در ابتدا ارائه توصیفی از عناصر سبکزندگی طلبگیست تا با رمزگشایی از ماهیت این نوع سبک زندگی، تنوّع و چندگونگی در آن را نمایان کند. و سپس از خلال این توصیف به ارتباط میان آموزههای دینی و سبکزندگی بپردازد.
این پژوهش با یک رویکرد کیفی پیش میرود و در آن از روش نظریهٔ زمینهای استمداد شده است. برای جمعآوری اطلاعات از ابزارهای متنوعی چون مصاحبه عمیقِ نیمهساختاریافته، مشاهدات میدانی، اسناد و مدارک بهره گرفته شده است. در پایان این پژوهش و بر اساس نتایج حاصل شده، دو صورت از سبکزندگی طلاب برساخت شده است. «سبکزندگی سنتمحور» و «سبکزندگی عرفمحور». این دو نوع سبکزندگی با وجود داشتن نقاط مشابه، در این مطالعه نقاط تمایز بسیاری میان آنها کشف شد. علیرغم وجود رابطه آموزههای دینی با سبکزندگی در هر دو نوع سبکزندگی، شکل این رابطه در هر یک از آنها متفاوت است.
در سبکزندگی سنتمحور در یک رابطهٔ یک سویه آموزههای دینی بر سبکزندگی تأثیر میگذارند که منجر به پیدایش عادتوارهها، اخلاق و روحیه طلبگی میشود. اما در سبکزندگی عرفمحور نوعی رابطهٔ دیالکتیکی میان آموزههای دینی و سبکزندگی در جریان است به گونهای که هم آموزههای دینی بر سبکزندگی و هم سبکزندگی(عرفی) بر آموزهها اثر میگذارد که حاصل آن تنوع، تکثر و تمایز است. هر دو نوع سبکزندگی نتیجه خوانش متفاوتی است که کنشگران اجتماعی با توجه به وضعیت زیست اجتماعی خود از آموزههای دینی دارند.
واژگان کلیدی: آموزههای دینی، سبکزندگی، سبکزندگی سنتمحور، سبکزندگی عرفمحور، طلبه، نظریه زمینهای
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید