زندگینامه‌ها در جامعه‌شناسی مطروحه‌ها و مغفوله‌های اجتماعی در زندگینامه‌های حوزویان

  •  نگارنده: مهدی سلیمانیه
  • استاد راهنما: سارا مزینانی شریعتی
  • اساتید مشاور: محمدرضا جوادی یگانه - سیدمهدی اعتمادی فرد
  • تاریخ دفاع: ۱۳۹۷/۱۲/۱۵
  • مقطع: دکتری
  • موسسه: دانشگاه تهران - پردیس البرز
  • رشته: جامعه شناسی

تصویر خودزندگ نامه آیت الله محمدتقی آملی جهان‌زیست عینی و ذهنی حوزویان در صد ساله‌ی اخیر تحولاتی گاه عمیق را پشت سر گذاشته‌است. از منظر جامعه‌شناختی، این تحولات عینی، پیامدهای ذهنی در تغییر ساختار «حافظه‌ی جمعی» حوزوی و تعریف حوزویان از «خویشتن» اجتماعی خویش داشته است. برای شناخت این تحولات و تغییرات رخ داده در تعریف خویشتن حوزوی از منظر جامعه‌شناسی، معرف‌هایی نیاز است. محدودیت‌های موجود بر سر انجام پژوهش‌های كمّی و تعمیم‌پذیر از سوی پژوهشگران دانشگاهی و مستقل و نیز دستیابی به نتایج پژوهش‌های پیشین صورت‌گرفته در این حوزه از سوی نهادهای رسمی، پژوهشگر را به سمت سایر معرف‌های جامعه‌شناختی می‌كشاند. یكی از این معرف‌های مشروع و دارای عقبه در سنت جامعه‌شناختی، «زندگینامه‌ها» هستند. پس در این پژوهش، شناخت خودزندگینامه‌های نوشته‌شده از سوی حوزویان، به عنوان معرفی برای شناخت تحولات كلی رخ‌داده در نهاد و «خویشتن» حوزوی به كار گرفته‌شده‌اند.

این رساله، ذیل حوزه كلی «جامعه‌شناسی زندگینامه‌ای» در جامعه‌شناسی تعریف می‌شود كه تا كنون كمتر در ایران مورد توجه بوده‌است. بر این مبنا، در بخش‌های نظری این رساله تلاش شده‌است تا با معرفی این حوزه مطالعاتی در جامعه‌شناسی، تاریخچه، برخی مفاهیم اساسی و سیر تحول این حوزه در جامعه‌شناسی معرفی گردد.

روش تحقیق اصلی به كار گرفته‌شده در این پژوهش، «تحلیل مضمون» بوده‌است كه با مطالعه‌ی اسنادی تكمیل و تقویت شده‌است. در این رساله، بیست خودزندگینامه‌ی حوزوی با روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفته‌اند. شناخت خودزندگینامه‌های مورد بررسی در این پژوهش، از خلال تمركز بر كشف آورده‌ها (مطرحه‌ها) و وانهاده‌ها (مغفوله‌ها)ی و تحلیل این آوردن و وانهادن و دستكاری حافظه در سطوح فردی و نهادی انجام شده‌است.

یافته‌های این پژوهش نشان می‌داد كه نقش سیاستگذاری حاكمیتی در سطوح مختلفی چون برنامه‌ریزی، تعریف پروژه، نهادسازی و اختصاص بودجه در سال‌های پس از انقلاب در جهت تغییر حافظه‌ی جمعی حوزوی از یك‌سو و تغییر حافظه‌ی جمعی اجتماعی از حوزویان از سوی دیگر قابل مشاهده و تحلیل است. این مداخلات فعالانه كه از سوی نهاد قدرت پساانقلابی صورت می‌گیرد، در پی تغییر ساختار منابع سرمایه در میدان حوزوی از یك‌سو و مداخله در حافظه حوزوی و در نتیجه، تغییر دادن مفهوم «خویشتن» حوزویان است.

كشف انواع ساز و كارهای تولید، حفظ و تقویت سرمایه‌های نمادین در میدان حوزوی در خودزندگینامه‌ها در انواعی چون «ارجاع به حوزوی بودن تبار»، «ساز و كار كتاب – استاد» و «هجرت به فضاهای انباشت سرمایه» از جمله یافته‌های این پژوهش بود.

بر مبنای یافته‌های این پژوهش، كاهش بازنمایی حضور امر ماورایی در خودزندگینامه‌های حوزوی با گذشت زمان از یك‌سو و ضعیف شدن تمایزات سبك زندگی حوزوی با سایر گونه‌های سبك‌های زندگی در جامعه از سوی دیگر در كنار برافتادن هاله‌ی این گونه‌ی خاص از سبك زندگی به دلیل كمیت بالای بازنمایی آن در جامعه، از گونه‌ای «افسون‌زدایی» درونی و بیرونی از خویشتن حوزوی خبر می‌دهد.

همچنین یافته‌های این پژوهش نشان می‌داد كه با تحلیل آورده‌ها و وانهاده‌های این خودزندگینامه‌ها، در موضوع زنان، با دو گونه‌ی خودزندگینامه‌ای كلی «زن‌محذوف» و «زن‌گویا»، در موضوع اقتصاد، با دوگونه‌ی خودزندگینامه‌ای «اقتصاد محذوف» و «اقتصاد گویا» (با دو زیرگونه‌ی «كار و ثروت‌گویا» و «فقر گویا») روبروییم. به صورت كلی، می‌توان گفت كه ظاهراً در قرن گذشته، هر چه گذشته‌است، خودزندگینامه‌های حوزوی از گونه‌ی «اقتصاد محذوف» به سوی گونه‌ی «اقتصاد گویا» و در خود خودزندگینامه‌های اقتصادگویا، از سنخ «فقر گویا» به سمت گونه‌ی «كار و ثروت‌گویا» حركت كرده‌اند.

در یك جمعبندی كلی، از خلال تجمیع تمامی سنخ‌های فوق در دو سنخ كلی «خودزندگینامه‌های عزلتی» حوزوی و «خودزندگینامه‌های اجتماعی» حوزوی و نیز بررسی تمامی تحولات مورد اشاره، فرضیه‌ای كلی تحت عنوان «پایان انسان حوزوی» مطرح‌شده‌است. مطابق این فرضیه، تغییرات رخ داده در ساختار حافظه‌ی جمعی حوزوی، افسون‌زدایی عمیق درونی و بیرونی از خویشتن حوزوی، مداخلات جدی نهاد قدرت در شرایط پساانقلابی در منایع سرمایه در نهاد حوزه و سایر تحولات عام و عمیق اجتماعی در جامعه‌ی ایران، نظم و نظام پیشین ساختارهای عینی و ذهنی حوزویان را به چالش جدی كشیده‌است؛ چنان كه به نظر می‌رسد انسان و جهان حوزوی پیشین با منطق خاص تاریخ‌دار خود در آغاز یك پایان است. پایانی كه به صورتی متناقض، در زمانی از راه می‌رسد كه نهاد روحانیت و بخش اعظم حوزویان، در اوج دسترسی به منابع قدرت قدرت سیاسی و اقتصادی هستند.

آیا پایان این جهان، پایانی بلندمدت بر سنخ اجتماعی انسان حوزوی است؟ یا از دل این پایان، جوانه‌های انسان و جهانی حوزوی از «گونه‌ای دیگر» سربرخواهد آورد؟ این‌ها پرسش‌هایی اساسی است كه پژوهش‌های آتی جامعه‌شناختی در حوزه روحانیت باید برای آن پاسخ‌ها و مفروضاتی علمی فراهم آورد.

مشاهده فایل چکیده

تماس با ما

این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

www.socio-shia.com