چکیده
آیین پیاده روی زیارت اربعین در سال های اخیر به یک ابر رویداد فرهنگی در جهان تشیع تبدیل شده که با حضور میلیون ها زائر از سراسر جهان برگزار می شود. از اوایل دهه ۹۰ و مقارن با رشد فزاینده شرکت کنندگان در این رویداد، ایرانیان نیز به شکل میلیونی هر ساله در آن حضور می یابند. این اقبال بی سابقه پرسش های زیادی را از حیث کمیت و کیفیت برگزاری این آیین به وجود آورده است. در همین راستا سوالات پژوهش حاضر نیز بدین صورت ساماندهی می شود که مهمترین علل جذابیت آیین پیاده روی زیارت اربعین چیست؟ دو صورت ایرانی و عراقی اربعین شالوده اصلی این آیین را شکل می دهند. این دو جریان علی رغم اشتراکات و معناهای همسان، هر یک واجد معانی مختص به خود نیز هستند. چیستی معانی و تشریح نقاط تمایز میان این دو روایت، پرسش دیگر این پژوهش است. دو پرسش فوق زمینه طرح سوال سوم این رساله را فراهم می کند که از چشم انداز سیاستگذاری فرهنگی برای دولت بهعنوان یکی از بازیگران مهم این رویداد چه نقشی می توان متصور بود؟ با این توضیح، هدف پژوهش حاضر به اختصار عبارت است از: بررسی علل اوج گیری و جذابیت آیین پیاده روی اربعین و معانی غالب در هر یک از دو روایت ایرانی و عراقی و نقشی که دولت در عرصه سیاستگذاری این آیین باید داشته باشد. روش اصلی این پژوهش «روش کیفی» است که برای نیل به دو هدف نخست، با استفاده از تکنیک «توصیف ژرف» همراه با ابزارهای «مصاحبه»، «مشاهده مشارکتی» و «حضور میدانی» که از لوازم رویکرد «مردم منگاری» اند، بهره گرفته شده است. برای دست یابی به هدف سوم تکنیک «تحلیل مضمون» و ابزار «مصاحبه» با متخصصان و نخبگان مورد استفاده قرار گرفته است. یافته های حاصلشده از این پژوهش مهمترین علل جذابیت آیین پیاده روی اربعین را در فرهنگ «خدمت گذاری و مهمان نوازی عراقی» و از طرفی «شور و نیاز» زائرانی می داند که در این جماعت واره سیال حضور می یابند. معانی شکلگرفته در روایت عراقی که روایت اکثریت شرکت کنندگان این آیین است با آدابورسوم محلی و ساختار جامعه قبیله ای گرهخورده است. نمادها، رمزگان ها و روایت هایی که از داستان عاشورا، اربعین و عناصر خیر و شر در آن به ظهور می رسد، غالباً محلی و تاریخی است که به بازنمایی گذشته می پردازد و با سنت های عراقی درآمیخته است. بخشی از این روایت نیز بیانگر مسائل داخلی و دغدغه های هویتی، ملی و امنیتی مردم عراق است. اما درزمینه ایرانی در سال های اخیر معنای این آیین از یک سفر صرفاً «زیارتی» به یک «روایت فرهنگی» تغییریافته است که در آن معانی تاریخی، فردی و محلی شکل امروزی، جمعی و جهانی به خود گرفته و به فراتر از زمان و مکان برگزاری آیین تسری یافته اند. در این روایت نمادها، قهرمانان و اسطوره های تاریخی از دل تحولات و تقابل های امروزی بیرون می آیند و عناصر خیر و شر ردپایی در جهان معاصر دارند. این روایت که حاصل اتصال شبکه های معنایی مختلف با ترکیب دو بعد آرمانی «ظهور» و میدانی «مقاومت» است، سرآغازش انقلاب اسلامی و فرجام آن ظهور حضرت مهدی (عج) و پیروزی نهایی جریان حق علیه باطل است. در این میان آیین پیاده روی اربعین حلقه وصل، زمینه ساز و تسریع کننده این جریان تلقی می شود. تبلور این معنا را در تنوع انگیزه های زائران و موکب های ایرانی می توان مشاهده کرد. گرچه بیشتر زائران ایرانی باانگیزههای فردی مبتنی بر احساس شور و نیاز و درک اولیه زیارتی قدم در آیین پیادهروی اربعین می گذارند، اما متأثر از روایت برساخت شده ایرانی انگیزه های اجتماعیِ بر مبنای احساس تکلیف در پسزمینه ذهنی بسیاری از آنان جای گرفته است. در بسیاری از موکب های ایرانی نیز این روایت و دغدغههای فرهنگی موجود در آن جلوه گر است. دراینبین دولت بهعنوان یکی از بازیگران مهم سیاستگذاری رویداد پیاده روی اربعین در جهت نگهداشت معنویت و مدیریت معانی اصیل دینی و مشترک انسانی در آن، با توجه به امکانات و اقتضائات خود باید نقشی «هدایت گر» را بر عهده بگیرد.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید