تحذیر ارقام : فراتحلیلی آماری از وضعیت حوزه مطالعاتی جامعهشناسی تشیع در زبان فارسی
نگاهی فراتحلیلی و آماری به یافتههای پژوهش کتابشناختی جامعهشناسی تشیع که توسط گروه مطالعاتی جامعهشناسی تشیع در طول بیش از دو سال گذشته صورت گرفتهاست، نکات قابل توجهی را در مورد ويژگیهای آثار تولید شده در این حوزه در هفتاد سال گذشته به زبان فارسی بر ما مکشوف میکند. در متن زیر تلاش میکنم تا برخی از این نکات را به اجمال مورد اشاره قرار دهم. آنچه مشخص است، این نکات توصیفی، پرسشهایی جدی را پیش میکشند که نیازمند مداقه، پژوهش و ارائهی پاسخهایی روشمند هستند:
۱. خیلی نزدیک، خیلی دور: فقر چشمگیر مطالعات اجتماعی تشیع
نگاهی کلی به تعداد آثاری که با رویکردی اجتماعی به تشیع در چهارچوب مرزهای سرزمینی ایران پرداختهاند نشان میدهد که این حوزه با خلائی جدی و معنادار روبروست. انتشار تنها ۲۴۵ اثر در این حوزه مطالعاتی در یک بازهی زمانی بیش از هفتاد ساله (که با تسامح میتوان آنها را واجد رویکردهای اجتماعی با ملاکهای نظری و روششناختی این گروه مطالعاتی قلمداد کرد) خبر از واقعیتی انکارناپذیر میدهد که خود نیازمند تحلیل جدی است.
چرا مجموعهی نخبگان و اندیشمندان ایرانی چه در دانشگاه و چه در حوزه، هستهی سخت فرهنگ جامعهی شیعی ایران را مورد تحلیل جامعهشناختی قرار ندادهاند؟ دلیل آنکه ابعاد اجتماعی تشیع به مثابه امری نیندیشیده باقی ماندهاست، چیست؟ اگر بپذیریم که سنت، نقد سنت و حرکت از مبنای سنت یکی از مهمترین عناصر ایجاد کنندهی پیشرفت هر جامعه است، آیا میتوان توقع داشت جامعهای که نخبگانش اقبالی جدی به شناخت ابعاد اجتماعی هستهی سخت سنتهای آن جامعه نداشتهاند، به سمت پیشرفت در ابعاد مختلف حیات جامعویاش حرکت کند؟ ابعادی اجتماعی که زندگی میلیونها نفر افراد جامعه را هر روز و هر لحظه متأثر به صورت عینی و واقعی متأثر میسازند. این پرسشها، تنها بخشی از علامتهای سوال غیرقابل اغماضی است که ذهن دریافت کنندهی این اعداد و ارقام را به خود مشغول میکند.
۲. حوزههای غالب، سرفصلهای مغفول
«تاریخ اجتماعی تشیع» و «روحانیت و مرجعیت» حوزههای مطالعاتی هستند که با فاصلهای زیاد، بیشترین آثار را از میان تعداد اندک آثار کل هشت حوزهی مطالعات اجتماعی تشیع به خود اختصاص دادهاند. این دو حوزه در کنار یکدیگر، حدود ۵۸ درصد از کل آثار گزینش شدهی دارای رویکردهای اجتماعی را شامل میشوند.
این در حالی است که حوزههای دیگری چون «زیارت و اماکن مذهبی»، «باطنیگرایی، عرفان و تصوف» و «انتظار و مهدویت» و »هنر و ادبیات شیعی» و حتی «مناسک شیعی» در کنار هم، تعداد آثار کمتری نسبت به یک حوزهی روحانیت و مرجعیت دارند. این پراکندگی نابرابر میان حوزهها، برای ناظر دقیق، معنادار است. میتوان اینگونه قلمداد کرد که موضوعات دستهی دوم، که وجه مشترک آنها را میتوان در ناظر بودن به وجه دین عامه و تشیع زیسته یافت، بسیار کمتر از موضوعات دستهی نخست که دارای ویژگی پیوند با تشیع رسمی، ابعاد نهادی و مقیاس کلان تحلیل هستند، مورد توجه محققین و اندیشمندان جامعه بودهاند.
نکتهی حائز توجه در تحلیل دادههای آماری به دست آمده در این پژوهش، وجود تنها دو اثر با رویکرد اجتماعی در سرفصل مهم «عدالت و امامت» است. نکتهای حیرتانگیز که ما را با این شگفتی وامیدارد که چگونه ممکن است پیامدها، ویژگیها و ابعاد اجتماعی دو اصل اساسی و متمایزکنندهی تشیع یعنی عدالت و امامت، کماقبالترین حوزهی مطالعاتی مطالعات اجتماعی تشیع در میان تمامی حوزههای هشتگانه باشد؟ این پرسش آنجا جدیتر میشود که به خاطر بیاوریم «عدالت» و بحثهای مرتبط با آن، چه در دهههای منتهی به وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ و چه در سهدههی گذشته، همواره از پرمناقشهترین و محوریترین موضوعاتی بوده که هر از چندی افکار عمومی، تبلیغات رسانهای و حتی وجدان جمعی جامعه را متوجه خود کردهاست. اما ظاهراً پژواک این بحث حیاتی، تنها در سطح تیترهای رسانهای و کنشهای تبلیغی خودنمایی کرده و به ایجاد انباشت علمی و تحقیقی قابل توجهی منتهی نشدهاست.
پیامد چنین نابرابری در حوزه ی مطالعات اجتماعی تشیع چیست؟ آیا همین عدم اطلاع دقیق و روشمند از ابعاد اجتماعی تشیع زیسته نیست که باعث میشود منطق تحولات حوزههای آمیخته با دین عامه از چشم ناظران پنهان بماند؟ آیا این کمتوجهی مضاعف به حوزههای مرتبط با تشیع زیستشده و در همآمیخته با فرهنگ عمومی جامعهی ایران نیست که فهم تحلیلگران جامعهی ایران را از حوادث و جریانات جامعه دچار اعوجاج کردهاست؟ آیا نمیتوان این کمتوجهی به ابعاد زیستهی تشیع را مصداق دیگری بر فاصله ی ذهنی و عینی نخبگان علمی جامعه از بطن فرهنگ و متن اجتماع دانست؟ آیا به چنین خلاء مضاعفی در مطالعات اجتماعی در حوزههای مرتبط با ابعاد غیررسمی تشیع باعث نمیشود تصویری که از جامعهی شیعی در افکار عمومی و محافل فکری جهان انعکاس مییابد، تصویری سیاستزده، از بالا، رسمی و در نهایت غیرواقعی باشد؟
۳. تأخر و تقدم حوزههای مطالعاتی جامعهشناسی تشیع
آنچه از تحلیل طولی آثار منتشرشده در حوزه مطالعات اجتماعی تشیع به دست میآید، آن است که علیرغم فقر مطلق مطالعاتی در این حوزه، در دو دههی پنجاه (سالهای ۵۰ تا ۵۹) و سپس دههی هشتاد (سالهای ۸۰ تا ۹۱) فراوانی آثار به صورت معناداری بیشتر از دورههای مشابه بودهاند.
در این میان دههی هشتاد، دارای بیشترین آثار منتشرشده در حوزه مطالعات اجتماعی تشیع نسبت به تمامی دورههای زمانی گذشته میباشد. تعداد آثار منتشرشده در این دهه (۱۴۷ عنوان اثر) به تنهایی حدود دو برابر کل آثار منتشر شده (۷۸ عنوان) در تمامی دهههای پیش از آن است. در دههی هشتاد، به صورت میانگین هر ساله ۱۱ عنوان اثر جدید در حوزه مطالعات اجتماعی تشیع منتشر شدهاند. این شتاب رو به رشد، باید دارای دلایلی زمینهای، اجتماعی و اقتصادی باشد که بررسی دقیق آنها میتواند پنجرههایی جدید را در تحلیل فراز و نشیبهای این حوزه مطالعاتی به روی محقق بگشاید.
با سابقهترین حوزههای پژوهشی در جامعهشناسی تشیع، تاریخ اجتماعی تشیع و روحانیت و مرجعیت هستند. نخستین آثار منتشرشده در حوزهی نخست در اوایل دههی بیست شمسی و اولین آثار در حوزهی مطالعاتی روحانیت و مرجعیت، در اواسط دههی ۳۰ شمسی منتشر شدهاند.
همچنین جدیدترین حوزهی مطالعات اجتماعی تشیع، حوزهی مطالعاتی «زیارت و اماکن مذهبی» است. نخستین کتاب در این حوزه در سال ۱۳۸۴ منتشر شدهاست.
۴. نسبت آثار تألیفی به آثار ترجمهای در مطالعات اجتماعی تشیع
قریب به اتفاق آثار محدود منتشر شده در این حوزه، تألیفی هستند. تنها ۱۹ عنوان اثر (هشت درصد) از کل عناوین از زبان دیگری به فارسی ترجمه شدهاند. زبان مبداء در آثار نوزدهگانه فوق، غالباً زبان عربی بوده است (۱۷ عنوان). دو اثر باقی مانده از زبانهای فرانسه و انگلیسی به فارسی ترجمه شدهاند.
۵. شیب به مرکز: پراکندگی مکانی چاپ آثار جامعهشناسی تشیع
تهران، رقیب بلامنازع سایر شهرهای ایران در انتشار آثار با رویکرد اجتماعی به تشیع است. ۱۶۵ عنوان اثر (معادل ۶۸ درصد کل آثار) در تهران به چاپ رسیدهاند. قم، مهمترین شهر مذهبی ایران، تنها با ۵۲ عنوان اثر (۲۱ درصد از آثار منتشره) در جایگاه دوم است. مشهد، دومین شهر مذهبی ایران، با فاصلهی بسیار زیاد از این دو شهر و چاپ ۹ اثر در جایگاه سوم است.
۶. مهمترین نهادها و مؤسسات انتشارتی حوزهی مطالعات اجتماعی تشیع
سه نهاد انتشاراتی، در کنار هم، رتبه ی اول را در منتشر کردن آثار حوزه مطالعات اجتماعی تشیع به خود اختصاص دادهاند: انتشارات امیرکبیر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قم). سهم این سه انتشارات از کل آثار منتشر شده در این حوزه ۲۸ عنوان کتاب معادل ۱۲ درصد از کل آثار است.
به طور خاص، در آثار شاخص جامعهشناسی تشیع که قرابت بیشتری یا ملاکهای این پژوهش داشتهاند، سهم دو موسسه امیرکبیر و مؤسسهی آموزشی پژوهشی امام خمینی بیشتر از سایرین است.
گرچه در این فهرست، نام انتشارات خصوصی چون نشر نی، کویر و طرح نو نیز به چشم می خورد. آنچه با تحلیل این جدول خودنمایی میکند، کمرنگ بودن حضور بنگاههای مستقل یا خصوصی انتشاراتی در مقایسه با حضور پررنگ انتشارات وابسته به مؤسسات دولتی است. پراکندگی که خود به عنوان یک پدیدهی اجتماعی، قابل تحلیل به نظر میرسد.
۷. زنان در حاشیه: نسبت جنسیتی نویسندگان آثار
حوزه مطالعات اجتماعی تشیع، در عین محدود و کوچک بودن، تاکنون حوزهای مردانه بودهاست. چرا که ۲۲۶ اثر از میان کل آثار نگارش یافته در این حوزه (معادل ۹۲ درصد آثار) توسط نویسندگان مرد نگاشتهشدهاست.
۸. سایهی بلند والسابقون: پرکارترین نویسندگان حوزهی مطالعات اجتماعی تشیع
نگاهی به اسامی نویسندگان آثار این حوزه نشان میدهد که علی شریعتی با تولید ۱۱ عنوان اثر در رتبهی نخست نویسندگان دارای بیشترین تولید محتوای منتشره قرار میگیرد.
در میان آثار شاخص این حوزه با ملاکهای گروه مطالعاتی، مجدداً علی شریعتی با ۸ عنوان اثر در رتبهی اول قرار دارد. مرتضی مطهری همچنان دومین نویبسندهی پرکار این حوزه است که ۴ عنوان اثر را به نام خود ثبت کردهاست.
نکتهی جائز اهمیت در این میان، آن است که علیرغم گشایشی حداقلی و شتاب گرفتن نسبی تعداد آثار در این حوزهی مهجور، همچنان دو رتبهی اول در این زمینه، به نویسندگان شاخص دههی ۴۰ و ۵۰ اختصاص دارد و تعداد آثار منتشرشدهی آنان در این حوزه، پس از گذشت حدود چهار دهه، از نویسندگان معاصر بیشتر است. نکتهای از یک سو باید ضرورت توجه به مطالعهی اجتماعی تشیع و طرح آن به عنوان یک پروبلماتیک (مسألهی اصلی) پژوهشی را روشن سازد و از سوی دیگر نشاندهندهی جایگاه متمایز این دو اندیشمند آشنا و پیشگامی آنان در این حوزه است. پیشگامی که هم میتواند به عنوان یک نقطهی شروع، قوت و مبنای حرکت قلمداد شود و هم میتواند خطر باقیماندن و درجازدن در سایهی نظریات و پرولماتیک این دو اندیشمند را گوشزد کند.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید