حزب بعث از احزاب سیاسی عراق با مبادی نظری پانعربیسم، نوسازی اقتصادی و سوسیالیسم بود که در سال 1963 (1342ش.) با کودتا علیه عبدالکریم قاسم روی کار آمد و بیش از سه دهه بر فضای سیاسی عراق حاکم بود که در نهایت با اشغال عراق توسط امریکا و متحدانش در سال 2003 این حاکمیت پایان یافت. عبدالکریم قاسم در طی حکومت خود دست به اصلاحاتی زده بود که برخی از مواد این اصلاحات نظیر اعطای حقوق مساوی مرد و زن و باز گذاشتن زمینه برای فعالیت گرایشهای کمونیستی، مورد حساسیت روحانیان و مراجع نجف واقع شد. به همین سبب، هنگامی حزب بعث در سال 1963 درصدد کودتا برآمد، توانست با تظاهر به اسلامگرایی، نظر مراجع و روحانیان عراقی را جلب نماید. نخستین کودتای حزب بعث در سال 1963 صورت گرفت و طی آن چهرهی برجستهی حزب بعث، احمد حسن البكر به نخست وزيری رسید. اما درگیریها و جناحبندیهای درونی حزب بعث سبب شد که در سال 1968 کودتای دومی توسط اعضای کنار گذاشتهشدهی این حزب صورت پذیرد و طی آن صدام حسين زمام امور اجرایی را در دست گرفت. از زمان کودتای دوم، حزب بعث ابتدا تلاش کرد که با انجام یک معاملهی سیاسی، سیدمحسن حکیم و سیدمحمدباقر صدر را به عنوان مراجع و علمای عرب تقویت کرده و جریانی حامی خود در حوزههای شیعه پدید آورد؛ اما با خودداری آیتالله حکیم و شهید صدر از همکاری با حزب بعث، این حزب محدودیتهای شدیدی بر فعالیتهای حوزههای علمیهی عتبات و روحانیان سیاسی و احزاب اسلامی ایجاد کرد که دستگیری، زندانی کردن و اعدام از جمله این اقدامات است. دو سال پس از کودتای بعثیها، آیتالله حکیم ـ رهبر معنوی حزب دعوه ـ درگذشت و آیتالله محمدباقر صدر ضمن انتشار رساله و اعلام مرجعیت، تلاش کرد که خلاء حاصل از درگذشت آیتالله حکیم را پر کند. شدت فشارها بر مراجع تقلید عراق روز به روز بیشتر میشد. طی یک مرحله، شماری از مراجع، علما و شیعیان ایرانی توسط رژیم بعث عراق اخراج شدند که از جمله آیتالله سیدعبدالله شیرازی به حوزهی مشهد مراجعت نمود. پیگیری فعالیتهای سیاسی محمدباقر صدر نیز بر دامنهی محدودیتهای حزب بعث بر وی و پیروانش میافزود؛ در عینحال مراجع سنتی نظیر آیتالله خوئی نیز از گزند آسیبهای حزب بعث مصون نماندند. پس از گسترش خشونتهای وحشیانهی بعثیها، آیتالله صدر طی فتوایی عضویت در حزب بعث را حرام اعلام کرده و اعضای آن را تکفیر کرد. حزب بعث در نهایت محمدباقر صدر را اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و در سال 1980 به شهادت رساند. تحرکات انقلابی شیعیان عراق و مشاهدهی نقش مراجع در بسیج مردم در جریان انقلاب ایران و هراس از نفوذ مراجع ایرانی ـ به ویژه آیتالله خمینی ـ بر شیعیان عراق، بار دیگر حزب بعث را به صرافت انداخت که درصدد ایجاد مرجعیتی عربی برای مهار حوزههای علمیه عتبات و شیعیان برآید. تلاشهای حزب بعث برای ارتباط گرفتن با مراجعی نظیر آیات سید محمدعلی حمامی و سیدحسین بحرالعلوم نتیجهای در بر نداشت؛ اما اعضای این حزب موفق شدند با برنامهای پیگیرانه، سیدمحمد صدر ـ از شاگردان سیدمحمدباقر صدر که سه فرزند وی، دامادهای شهید صدر بودند ـ را به عنوان مرجع تقلید عربی مطرح کرده و جایگاه وی را تقویت کنند. مراوداتی میان این چهرهی خاندان صدر با حکومت بعثی عراق شکل گرفت؛ در رادیوی عراق از وی با عنوان «مرجع الدینی الاعلی» نام برده و تلاش میشد جایگاه وی در مقابل آیتالله خوئی و جانشین وی ـ آیتالله سیدعلی سیستانی ـ تقویت گردد. آغاز مرجعیت سیدمحمد صدر، مقارن با حضور آیتاللّه خویی بود و به همین سبب وی توفیق چندانی میان شیعیان عراق نیافت؛ اما پس از درگذشت آیتالله خوئی و به ویژه با گسترش دایرهی فعالیتهای آیتالله صدر نظیر تاسیس مدارس اسلامی و برپایی نماز جمعه در عراق، برخی از شیعیان عراق به وی گرویدند. مقارن با تلاش برای ایجاد پایگاه در مرجعیت، حزب بعث ترور مراجع غیرعربی و مستقل را نیز دنبال میکرد و در همین راستا دو تن از مراجع تقلید ایرانی ساکن عتبات به نام آيتالله ميرزاعلي غروي تبريزي و آيتالله بروجردي را ترور کرد. پس از چندی، مواضع سیاسی آیتالله سیدمحمد صدر سبب شد که این مرجع تقلید که تا چندی پیش مراوداتی نزدیک با حزب بعث داشت نیز به همراه دو فرزندش مورد ترور بعثیها قرار گیرد. بدین ترتیب در کارنامهی حزب بعث، ترور حداقل چهار مرجع تقلید ثبت شده است. در تمام این دوران آیتالله سیستانی با مشی تقیه تلاش کرد تا حوزهی علمیهی نجف را از گزند بیشتر حزب بعث در امان نگاه دارد تا سرانجام پس از سرنگونی حکومت این حزب در سال 2003 مرجعیت و حوزههای علمیه توانستند نقشی قابل توجه در معادلات سیاسی عراق بازی کنند.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید