دین، تا چه حد مسألهی علوماجتماعی ایران است؟ علوماجتماعی ایران در حال حاضر، تا چه حد به مسألهی «دین» میاندیشد؟ حدود چهل سال پس از وقوع انقلاب و روی کارآمدن حکومتی دینی در ایران و تغییر جدی موقعیت دین در حوزههای مختلف (از سیاست تا اقتصاد و از فرهنگ تا اجتماع)، علوم «اجتماعی» ما تا چه حد به این متغیر اثرگذار کلان میاندیشد؟ به نظر نمیرسد که نه اهمیت دین در حاکمیت، نه در جامعه رو به کاهش گذاشتهباشد. پس چرا علوماجتماعی ایران – همچنان – به بررسی اجتماعی و جامعهشناختی دین کم توجه است؟
هفتهی آینده، قرار است چهارمین همایش ملی «پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی در جامعهی ایران» توسط انجمن جامعهشناسی ایران و در همکاری با نهادهای اجرایی و پژوهشی مختلف برگزار شود. این همایش، در کنار همایش «کنکاشهای نظری و مفهومی در جامعهی ایران»، یکی از معتبرترین و گستردهترین همایشهایی است که توسط اهالی علوم اجتماعی و نهاد صنفی آن در بازههای زمانی منظم برگزار میشود. عواملی چون اعتبار نهاد برگزارکننده، مشارکت گستردهی اهالی علوم اجتماعی و علوم انسانی، مشارکت نهادهای پژوهشی و اجرایی و کیفیت نسبتاً مناسب ارائهها، این همایش را به آیینهی نسبتاً مناسبی از وضعیت علوم اجتماعی در ایران تبدیل کرده است. رخدادی مهم که باید از دستاندرکاران برگزاریاش با چنین وسعت و اثرگذاری، قدردانی کرد؛ میتوان با تأملی در این رخداد مهم، تصویری کلی از دغدغهها، روندها، چهرهها و مسائل اساسی علوم اجتماعی ایران را به دست آورد. تصویری که گرچه به لحاظ روشی تعمیمپذیر و صد در صدی نیست، اما میتواند ایدهها و درک کلی ارزشمندی را از آنچه اشاره شد به دست دهد[1].
مسألهی من در اینجا، پاسخ به همان پرسش آغازین است: جایگاه دین به عنوان موضوع مورد بررسی اهالی علوم اجتماعی در ایران امروز، کجاست؟ برای پاسخ به این پرسش، تلاش میکنم تا از دادههای عینی چهارمین همایش ملی «پژوهشهای علمی و فرهنگی در جامعهی ایران» استفاده کنم. متن مرجع مورد تحلیل در این یادداشت، برنامهی همایشی است که از سوی انجمن جامعهشناسی، حاوی نام پنلها، عناوین ارائهها و نام سخنرانان ارائه شده است[2].
در نخستین نگاه، با رویکردی کمّی، میتوان پرسید که تعداد پانلهای مربوط به «دین» در کل سخنرانیهای همایش چه نسبتی از کل تعداد پانلها را به خود اختصاص دادهاست؟ با بررسی عناوین پانلها مشخص میشود که از سی و شش پانل همایش، تنها 2 پانل به صورت مستقیم به بررسی موضوع «دین» در جامعهی ایران اختصاص دارند. این یعنی سهم دین از پانلهای همایش، تنها پنج درصد از کل پانلهای همایش است:
جدول (1): سهم موضوع «دین» از پانلهای همایش
تعداد کل پانلهای همایش |
تعداد پانلهای مربوط به موضوع دین |
سهم/درصد پانلهای دین از کل |
36 |
2[3] |
5% |
در مورد تعداد عناوین مرتبط با موضوع دین در کل سخنرانیهای همایش[4]، از مجموع حدود 200 سخنرانی پیشبینیشده در همایش (198 مورد سخنرانی)، تنها 15 عنوان سخنرانی، دین را به عنوان «مسألهی اصلی» خود برگزیدهاند؛ این یعنی سهم دین از تمامی ارائههای این همایش، چیزی در حدود 7 درصد است. سهمی که تقریباً با سهم پانلهای مربوط به دین در این همایش هم نزدیک است و آن را تأیید میکند:
جدول (1): سهم موضوع «دین» از کل سخنرانیهای همایش
تعداد کل سخنرانیهای پیشبینیشده همایش |
تعداد سخنرانیهای مربوط به موضوع دین |
سهم/درصد سخنرانیهای مربوط به دین از کل |
198 |
15 |
7% |
عناوین این سخنرانیهای با موضوع دین که در پنج پانل مشاهده میشوند، عبارتند از: «نقش و جایگاه سنجش تغییرات دینداری در سیاستگذاری امر دینی در ایران» (محمد امین سبط النبی: پانل فرهنگ و جامعه)، «مسألهشناسی جامعهشناسی دین در ایران» (علیرضا شجاعی زند)، «روایت زندگی حوزویان: سنت یا ندرت؟» (مهدی سلیمانیه)، «روحانیت و گروههای مرجع جوانان شهر قم» (حسینزاده فرمی و ضیاء هاشمی)، «مقابله با عرفی شدن در ایران با تأکید بر خانواده» (حسین بستان)، «علم و سبکهای جدید دینداری» (جبار رحمانی)، «سنخشناسی هیأتهای عزاداری در ایران» (حسن محدثی و شعبانعلی بهرامپور) [همگی در پانل دین]، «بررسی رابطهی تجربی میان دینداری و سبک زندگی شهروندان تهرانی» (رضا عسکری مقدم در پنل سبک زندگی)، «فلسفهی علوم اجتماعی و مسألهی علم و دین؛ با تأمل بر مقتضیات بومی» (محمود نجاتیحسینی در پنل فلسفهی علوم اجتماعی)، «تجربهی دینی زیارت در دو سپهر ایرانی و عراقی» (محمدرضا پویافر)، «چالشهای دینداری در جهان مدرن» (محمدباقر تاجالدین)، «نابسندگی جامعهشناسی در مطالعهی ایمان وجودی» (محمود زمانی مقدم)، «نقد و بررسی پژوهشهای جامعهشناختی مؤسسات حوزوی و دانشگاهی» (کمال رضوی)، «ظرفیت رسانهی ملی برای مقابله با روند عرفی شدن در ایران» (رضا بستان) و «دینداری و اخلاق» (محمدرضا کلاهی) [همگی در پانل «دین و جامعه».
جدا از سهم پایین دین با مقیاس تعداد پنلها و تعداد سخنرانیها از کل پنلها و سخنرانیهای همایش[5]، میتوان این پرسش را مطرح کرد که همین تعداد نهچندان زیاد از سخنرانیها، بر چه موضوعاتی در حوزهی دین تمرکز کردهاند؟ به نظر میرسد که در یک تحلیل کلی، تمامی این 15 ارائه را میتوان ذیل هفت محور کلی دستهبندی کرد:
1- محور دینداری و سنجش دینداری
2- محور مسألهشناسی، کارنامه و محدودیتهای جامعهشناسی دین
3- روحانیت
4- عرفی شدن
5- علم و دین
6- زیارت
7- دین و اخلاق
اگر این دستهبندی اولیه و آن توصیف کمّی را از کل سخنرانیهای پیشبینیشده حوزهی دین در یکی از مهمترین رخدادهای علوماجتماعی ایران، بپذیریم آنگاه شاید بتوان به پرسشهای آغازینی که در این متن طرح کردم، به این صورت به اجمال پاسخ داد:
دین، به صورت کلی، مسألهای از مسائل اساسی علوم اجتماعی ایران نیست. به خصوص اگر دادههای ارائهشدهی فوق را با برخی رخدادهای معنادار دیگر کنار هم بگذاریم: چندی قبل، در آبانماه 96، سلسله نشستهایی با عنوان «مسأله اصلی در جامعهی ایران چیست؟» توسط انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد. در این سلسله نشستها، از برخی مهمترین چهرههای علومانسانی ایران خواسته شد تا به این پرسش اساسی پاسخ بگویند. فارغ از تکثر پاسخها، نکتهای جالب توجه در تمام این پاسخ/نشستها وجود داشت: هیچکدام از سخنرانان، «دین» را به عنوان مهمترین مسألهی امروز جامعهی ایران مطرح نکردند[6]. این تغییر در مسألهشناسی علوماجتماعی ایران از کجا نشأت گرفتهاست؟ آیا میتوان گفت در چهارمین دهه از روی کار آمدن حکومتی دینی به عنوان یکی از تجربههای استثنایی از این نوع در جهان در قرن اخیر، اهمیت اجتماعی دین در این جامعه افت کرده است؟ آیا روندها و مطالعات، خبر از افت موقعیت دین در جامعه میدهند که به همین دلیل، علوماجتماعی ایران نیز به این مسأله کمتوجه شده است؟ آیا هزینههای پیدا و پنهان و مخاطرهی پژوهش در این حوزه باعث قلّت و تُنُکی پژوهشهای این حوزه و در حاشیه قرار گرفتن آن شده است؟ به نظر نمیرسد که نه اهمیت دین در حاکمیت، نه در جامعه رو به کاهش گذاشتهباشد. پس چرا علوماجتماعی ایران – همچنان – به بررسی اجتماعی و جامعهشناختی دین کم توجه است؟
با نگاهی به هفت محوری که در این اندک تحقیقات و طرح بحثها وجود دارد، این نکته قابل مشاهده است که بسیاری از این محورها، الزاماً برخاسته از موقعیت خاص و تجربهی ایرانی و پسانقلابی دین در ایران نیستند. نه وجه شیعی پررنگی دارند و نه حوزههایی هستند که معطوف به تجربهی خاص دین در ایران باشند. «تشیع دوازدهامامی ایرانی» به عنوان نمایندگیکنندهی وجه فرهنگی، بومی، زمینهمند و زمانمند دینداری در ایران، در بخش غالب این محورها حضور ندارد: جز دو محور زیارت و روحانیت، باقی محورها، وجهی عمومی و جهانی دارند و در همهجا و هر زمان میتوان از آن سخن گفت. محورها و حوزههایی چون «هنرهای شیعی»، «انتظار و مهدویت»، «مرجعیت»، «زمانها، تقویم و مکانهای شیعی»، «سیاست و قدرت»، «مناسک شیعی» و بسیاری حوزههای مهم دیگر در تجربهی ایرانی دینی، مغفول و مسکوت ماندهماندهاند. به نظر میرسد به تعبیری وامگرفته از سارا شریعتی، در مقدمهاش در مورد «جامعهشناسی تشیع»، «مطالعهی اجتماعی امر دینی نزدیک در جامعهی ایران»، همچنان مغفول ماندهاست. غفلتی که مطالعات انجامشده نشان میدهد که منحصر به امروز نیست و خود به سنت ِ غفلتی نزدیک به هشتاد ساله تبدیل شدهاست[7]. آیا این سنت ِ غفلت، ادامه مییابد؟ بادها، روایت دیگری دارند.
[1] به نظر میرسد که وقت آن است که خود انجمن جامعهشناسی به تحلیلی از چکیدههای دریافتی و روندهای محتوایی این همایشها دست زند و تصویری تحلیلی از وضعیت علوم اجتماعی ایران برای اهالی آن ایجاد کند.
[2] باید به این نکته توجه داشت که سخنرانیهای هر همایش معتبر، معمولاً تنها «بخشی از» کل چکیدههای پیشنهادی ارسالی از متقاضیان شرکت در همایش است و توسط گروههای داوری تخصصی آن همایش مورد بررسی و گزینش قرار گرفته و انتخاب شده است. به همین دلیل مبنا قرار دادن عناوین سخنرانیهای همایش، از یکسو درکی محدودتر و ناقصتر از بررسی کل چکیدههای دریافتی به دست خواهد داد ولی از طرفی به دلیل نشان دادن تشخیص اهمیت بیشتر این عناوین از سوی انجمن جامعهشناسی و انتخاب این عناوین به عنوان ارائههای مهمتر، تصویری از درک اولویت داوران را نیز نشان میدهد. گرچه میدانیم که در واقعیت، اهمیت موضوع و عناوین تنها «یکی از» متغیرهای مهم برای برگزیده شدن به عنوان سخنران مدعو همایش است و عواملی غیرعلمی چون سرمایهی اجتماعی سخنران، شهرت، روابط و مواردی مانند آن نیز خواهناخواه در این انتخاب در هر همایشی نقش دارند.
[3] این دو پانل عبارتند از: پانل «دین و جامعه» و پانل «دین»
[4] با در نظر گرفتن این محدودیت که ممکن است برخی از سخنرانیها، دین را به عنوان موضوع محوری خود برگزیده باشند اما در عنوان ذکر نکردهباشند؛ گرچه به لحاظ روشی لازم است که «مسأله»ی اصلی در عنوان یا زیرعنوان ارائه بیان شود.
[5] میتوان ادعای این پایین بودن سهم را با رویکردی مقایسهای در مقایسه با برخی دیگر از موضوعات مطرح در همایش نشان داد.
[6] برای گزارشی از این نشست نگاه کنید به: سایت خبری شفقنا، «مسأله اصلی در جامعهی ایران چیست؟»، تاریخ انتشار خبر: 27/8/96.
[7] برای مشاهده شواهد این موضوع به منبع زیر نگاه کنید: سارا شریعتی و دیگران (1395)، «کتابشناسی انتقادی جامعهشناسی تشیع»، تهران: انتشارات نگاه معاصر.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید