«ساکن خیابان ایران: مسایل و چالش های دینداری در جمهوری اسلامی» اثری از محسن حسام مظاهری است که در قالب مجموعه مقالات توسط نشر آرما منتشر شده است. در این اثر مظاهری مقالات و مطالبی را که در سالهای گذشته در برخی نشریات یا در فضای مجازی منتشر کرده، گرد آورده است. با اینکه مطالب این کتاب موضوعات گوناگون و متنوعی دارند اما در مجموع میتوان چند موضوع کلی را در این اثر تشخیص داد: مسأله شیعه و سنی، تناقضات دینداری در دوران پس از پیروزی انقلاب و رابطه دین و حکومت در دوران پس از انقلاب.
مقاله اول «برزخ آرمان گرایی و واقع گرایی: جمهوری اسلامی و دوگانه فارابی ـ ابن خلدون» نام دارد. پرسش اصلی مقاله این است که حاکمان و روشنفکران در دوران جمهوری اسلامی رویکردی شبیه فارابی نسبت به جامعه و مسائل آن اتخاذ کردهاند و یا شباهت بیشتری به ابن خلدون دارند؟ فارابی رویکردی خیالی و انتزاعی در خصوص جامعه دارد و «مدینه فاضله»ای که ترسیم کرده است در عالم واقع امکان بروز و ظهور ندارد اما برخلاف وی، ابن خلدون با رویکردی واقع گرایانه و عینی به تحلیل جوامع پرداخته است. مظاهری معتقد است مسئولان، متولیان و تصمیمسازان جمهوری اسلامی در این سالها بیشتر فارابیگونه به وعظ و خطابه پرداخته و به ترسیم مدینه فاضله مدنظرشان همت گماشتهاند در حالی که امروزه ما بیشتر به سیاستمدارانی با رویکرد ابن خلدونی نیاز داریم. «کسانی که منطق اداره جامعه را از دل متن واقعیت تجربی و عینی کشف کنند و نه در خطابههای انتزاعی و خیالی.» (۳۵)
در مقاله دوم «شمال مردانه ـ شمال زنانه: از البرز تا خزر: جغرافیا، فرهنگ، سیاست» مظاهری تلاش میکند از خلال بیان تحولات رابطه میان حکومتها با منطقه جغرافیایی شمال کشور، نشان دهد چگونه سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی موجب شکلگیری چیزی خلاف جهت خواست این سیاستها شده است. در طول تاریخ و تا پیش از روی کار آمدن رضاشاه، شمال خصلتی «مردانه» داشت زیرا پشت کوهستانهای وحشی و خشن پنهان شده بود و دست نیافتنی مینمود؛ به همین علت هیچ حکومتی نتوانسته بود منطقه شمال ایران را تحت حاکمیت خود درآورد و این منطقه به مکانی برای مقاومت در برابر حکومتها و مبارزه علیه آنها تبدیل شده بود. اما رضاشاه که خود از خطه شمال بود، برای آباد کردن این سرزمین و تحت حاکمیت درآوردن آن تلاش فراوان کرد و راههای ناهموار را هموار نمود و جادهها و راههای بسیار به سوی آن کشید. از آن به بعد شمال ویژگیای «زنانه» یافت زیرا طبیعتی زیبا و هوایی لطیف داشت و از این رو به جای مکانی برای جنگ و مبارزه به مکانی برای تفریح و خوشگذرانی تبدیل شد. شمال برای انقلابیون به استعارهای از گناه و مظهر فساد رژیم پهلوی بود و به همین علت پس از پیروزی انقلاب سعی کردند آن را «سالمسازی» کنند اما در دوران پس از جنگ مجددا شمال مسیر زنانگی در پیش گرفت با این تفاوت که این بار حکومت نه تنها مشوق آن نبود بلکه در مقابلش نیز قرار داشت؛ این گونه بود که شمال مجددا تبدیل به استعاره مقاومت شد.
«دینداری مردانه و زنان حاشیه نشین» عنوان مقاله بعدی است. در این مقاله مظاهری سعی در پرداخت این ایده دارد که فضاها و امکان عمومی مذهبی فضاهایی عمدتا مردانه هستند که در آنها زنان در متن و فضای اصلی جایی ندارند و معمولا به حاشیهها رانده میشوند. وی دو علت را برای مردانه شدن دیندرای در ایران ذکر کرده است. عامل اول فقهی است و عامل دوم محدودیتهای عرفی ـ اجتماعی. عوامل فقهی مانند ترتب مردان بر زنان در صف نماز جماعت و خواندن صیغه مسجد. عواملی مانند فضای مردانه مدیریت مکانهای مذهبی و برهم خوردن راحتی مردان با حضور زنان در این فضاها و نیز اعتقاد برخی از مسئولان این فضاها به اینکه زنان باید پنهان شوند زیرا باعث آلودگی محیط میشوند، جزو عوامل اجتماعی است. مظاهری معتقد است باید هر چه سریعتر برای این تبعیضها و ناعدالتیها فکری شود تا زنان دیندار و تحصیلکرده نسل جوان بر علیه این شرایط نشوریدهاند.
«تکثیر «خیابان ایران»: کلونیهای دینداران و سیاست بقا: چالش زیست مذهبی در چهارمین دهه حکومت دینی» به یک تناقض مهم در دوران پس از پیروزی انقلاب پرداخته است. در دوران پیش از انقلاب و در دوران حکومت پهلوی دینداران به دلیل فشار و محدودیت هایی که بر آنها اعمال می شد، «سیاست بقا» را در پیش گرفتند و مدارس اسلامی حاصل چنین رویکردی بود. این مدارس «محصول تلاش جامعه مذهبی برای حفظ خود در دل جامعهای بود که مذهب در آن روز به روز بیشتر به حاشیه می رفت.» (۵۸) با پیروزی انقلاب «سیاست غلبه» جای «سیاست بقا» را گرفت و حکومت به اسلامیسازی جامعه روی آورد و در نتیجه دیگر دینداران تحت فشار قرار نداشتند اما با روی آوردن بخش زیادی از اعضای جامعه به سبک زندگیای متفاوت مجددا افراد دیندار، دچار احساس ناامنی شدند و به همین دلیل به جدا کردن خود از جامعه و ایجاد فضاهایی مخصوص دینداران روی آوردند. این همان چیزی است که مظاهری آن را «تکثیر خیابان ایران» نامیده است. منظور از خیابان ایران محلهای در جنوب شهر تهران است که از پیش از انقلاب محل زندگی افراد دیندار بوده است و بر آن شرایط خاصی حکمفرما بوده. نکته جالب ترغیب این جداسازی از سوی حکومت است که مظاهری آن را ناخواسته در جهت سکولار کردن جامعه ایران می داند.
در «گشایش یا تنگنا؟ وضعیت متناقض دینداران در حکومت دینی (تکمله ای بر یادداشت «تکثیر خیابان ایران)» مظاهری در ادامه یادداشت «تکثیر خیابان ایران» از مشکلات دینداران برای حفظ دینشان در یک حکومت دینی سخن می گوید و تلاش می کند دلایل آن را بررسی کند. از نظر مظاهری با قدرت و دولت نمیتوان جامعه را دیندارتر کرد بلکه صرفا میتوان مظاهر دینداری مانند مناسک جمعی را افزایش داد. پیوند خوردن دین با قدرت و منفعت در حکومت دینی از یک سو دینداران را در آزمون سخت حفظ اصالت دینداری و دوری جستن از منافع ناشی از آن و از سوی دیگر در جایگاه سوژه انتقام نیابتی از دین قرار می دهد. چنین دلایلی به ایجاد احساس ناامنی برای دینداران در جامعه، دوری گزیدن آنها از آن و ایجاد فضاها و کلونیهای مخصوص دینداران انجامیده است.
در «رشد تشیع: سخت افزاری یا نرم افزاری؟» نویسنده از رشد فرهنگ عینی و مادی تشیع در دوران پس از انقلاب در قالب افزایش چشمگیر تعداد اماکن مذهبی، افزایش مساحت این فضاها و نیز رشد میزان استفاده از تجملات در چنین فضاهایی سخن می گوید و این پرسش را پیش می نهد که آیا تشیع به موازات رشد سختافزاری خود در این دوران، پیشرفت نرمافزاری نیز داشته است؟
اکران پرحاشیه فیلم «رستاخیز» بهانه نگارش یادداشت دیگری بوده است تحت عنوان ««تشیع مردمی» و «تشیع نخبگانی»: از تقابل تا تعامل». منظور وی از تشیع مردمی تشیعی است که وعاظ، مداحان، روحانیان سطوح میانی، بازاریان و متولیان مجالس نمایندگانش هستند و تشیع نخبگانی تشیع علمای حوزوی، نخبگان و روشنفکران دیندار است. این دو نوع تشیع تفاوت بسیاری در رویکردهایشان نسبت به دینداری دارند و همین امر موجب عدم شکلگیری گفتگو میان آنها و ایجاد درگیریهای بسیار میشود. یکی از مهمترین این تفاوتها پررنگ بودن مناسک در تشیع مردمی و حداقلی بودنش در تشیع نخبگانی است. این شرایط به تقابلهای جدی میان نظام جمهوری اسلامی و لایههایی از مردم انجامیده است و به نظر میرسد بهترین راه توجه دو طرف به ارزشها و باورهای یکدیگر و تعامل در مورد آنهاست.
«مرجعیت مذهبی جمهوری اسلامی در کشاکش قم و تهران: به بهانه همنشینی «هشتم ربیع» و «هفته وحدت» در تقویم رسمی کشور» دیگر مطلبی است که در آن محسن حسام مظاهری تلاش کرده است به مطالعه ردپای جمهوری اسلامی و علمای سنتی حوزه در دینداری در دوران پس از انقلاب بپردازد. وی اذعان می کند که «هفته وحدت» سهم تشیع سیاسی و حکومتی از تقویم و «هشتم ربیع» نیز سهم تشیع مردمی است. آیتالله خامنهای از ابتدای رهبری خود بر خلاف رهبر پیشین حضور پررنگی در عرصه مناسک مذهبی و آسیبشناسی آنها داشته و به همین دلیل بسیاری از مناسک را که مردم به آنها اهتمام می ورزیدند، ناشی از خرافات و آسیبی برای دینداری و جامعه اسلامی دانست و همین امر به تقابل حکومت با مردم در موارد بسیاری انجامید. اما در سالهای اخیر این حضور کمرنگتر شده و عرصه را بیشتر به روحانیت سنتی حوزه سپرده است که امروزه در این زمینه مرجعیت یافته و روز به روز بیشتر به برگزاری مناسک مختلف روی می آورند که اغلب آنها به تقابل میان شیعه و سنی دامن می زند. در واقع به نوعی مرجعیت مذهبی در سالهای اخیر از تهران به قم منتقل شده است.
در «آخرالزمان شیعی و الاهیات سیاسی جمهوری اسلامی (برگزاری صبحگاه مشترک نیروهای نظامی و انتظامی در مسجد جمکران و دلالت های آن)، نویسنده از شکلگیری «تاریخ مقدس» تشیع حول دو محور اصلی «عاشورا» و «ظهور» سخن میگوید و رواج ادبیات نزدیکی ظهور و نظریه اتصال حکومت وقت به حکومت امام زمان را دو وجه اشتراک آخرالزمانگرایی عهد صفوی و عصر جمهوری اسلامی معرفی میکند. از نظر وی به ویژه از میانه دهه ۷۰ مسأله انتظار و ظهور موعود جایگاه دیگری یافته و ابعادش گستردهتر شده است. در این زمینه نمادها و نشانگان جدیدی برای «انتظار» مطرح می شود که محور اصلی اش مسجد جمکران است. در سالهای اخیر دامنه تبلیغات در این خصوص به حدی گسترش یافته است که وارد فضاهایی کاملا رسمی همچون فضای نظامی کشور شده و برای مثال در روز نهم ربیع سال ۱۳۹۶ مراسمی به عنوان «صبحگاه مشترک نیروهای نظامی و انتظامی برای تجدید بیعت با امام زمان» در مسجد جمکران برگزار شد یعنی برای اولین بار در مکان و زمانی غیررسمی برای چنین مراسمی. مظاهری این رویداد را ناشی از حرکت جمهوری اسلامی از یک «نظام اسلامی» به سمت یک «نظام شیعی» و با مرجعیت قم به جای تهران می داند.
در «گذار از «وحدت» مذهبی به «تعایش» اجتماعی (ضرورت صورتبندی جدید در مساله تعامل شیعه/ سنی)» نویسنده ایده وحدت شیعه و سنی را یک ایده شکستخورده جمهوری اسلامی معرفی میکند که بیشتر به شکاف میان این دو دامن زده است. وی معتقد است باید از ایده وحدت که در هر سه میدان تاریخ، مذهب و دولت ایدهای شکستخورده است گذر کرد و به زیست این دو در کنار یکدیگر بدون پررنگ کردن موضوعات مذهبی رضایت داد. زیستن در فضایی مشترک منافع و مسائل مشابهی را ایجاد می کند که عامل نزدیکی شیعیان و اهل تسنن ساکن ایران است. همچنین میتوان به گفتگوی نخبگان غیردینی هر دو مذهب در مورد امور غیردینی و نیز برجستهسازی دیگر وجوه هویتی آنها که در آن با شیعیان اشتراک دارند، همت گماشت.
«وحدت آمرانه (از نادرشاه تا جمهوری اسلامی)» دیگر یادداشتی است که در آن حسام مظاهری همچنان به پیگیری ایده وحدت شیعه و سنی پرداخته و این بار تبار آن را جسته است تا نشان دهد پیش از جمهوری اسلامی این ایده در حکومتهای دیگری در ایران نیز سابقه داشته و در آنها نیز به شکست انجامیده است.
««واقعیت شیعه بودن» و اقتضائات هویتی (چگونه شعار «وحدت اسلامی» به رشد اندیشههای تکفیری در بین شیعیان کمک می کند؟)» مظاهری به این موضوع می پردازد که به نظر می رسد شیعه بودن با مسلمان بودن متفاوت است زیرا شیعه بودن یعنی اعتقاد داشتن به «ولایت» و «امامت». از آنجا که شیعیان یک جامعه اقلیت و تحت فشار بودهاند، مناسک و شعایرشان به حکم شرایط و به صورت عملگرایانه حول شکاف میان شیعه و سنی شکل گرفته است. موقعیت اقلیتی موجب تأکید بر مرزهای هویتی و تمیزگذاریهای میان شیعه و سنی شده است و از همین رو ایده وحدت برای شیعیان همچون خطری برای موجودیتشان تلقی میشود. همین امر به قوت گرفتن تشیع هویتی در دوره چهل ساله بعد از انقلاب و همراهی تشیع سنتی و تشیع هویتی برای تقویت مناسک شیعی و روشن کردن هر چه بیشتر مرزهای تشیع و تسنن انجامیده است. در واقع توسعه اندیشه وحدت به گسترش اندیشههای تکفیری در دفاع از موجودیت شیعیان منجر شده است.
«ساکن خیابان ایران» را می توان اثری دانست که به حکومت دینی در دوران پس از انقلاب در عرصه دینداری جامعه، تحولات حکومت در ارتباط با دینداری و نیز تحولات دینداری در ارتباط با چنین حکومتی پرداخته و مسائل و تناقضات ناشی از زیستن در سایه یک حکومت دینی را برای دینداری و دینداران برشمرده است؛ همچنین شکست سیاستهای حکومت در این دوران در خصوص رشد و گسترش دینداری و مشخص کردن جهت و مسیر آن را خاطرنشان کرده است.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید