باطنیگری، تصوف و عرفان : حوزهای مستعد تحقیقات گستردهتر
حوزه «باطنیگری، تصوف و عرفان»، حوزهای حاشیهای در جامعهشناسی تشیع است که تاکنون چندان به آن پرداخته نشده و کتابهای اندکی با رویکرد اجتماعی در موردش نگاشته شده است در حالیکه کتابهای نسبتا زیادی در این حوزه وجود دارد که اغلب رویکرد تاریخی دارند. مسأله اصلی در این حوزه رابطه میان تشیع و تصوف است و سه رویکرد موجود در این زمینه را اینگونه میتوان صورتبندی کرد: رویکردی که قائل به وجود منشأ و سرچشمه مشترک میان تشیع و تصوف و پیوند و نزدیکی زیاد این دو است تا حدی که برخی این دو را یکی میدانند، رویکرد دوم کسانی هستند که معتقدند هیچ ارتباطی میان تشیع و تصوف وجود ندارد و رویکرد سوم معتقد به وجود ارتباط متقابل و تأثیر و تأثر این دوست. موضوعات اصلیای که در این حوزه قابل طرح هستند عبارتند از: انواع فرقههای شیعی و ارتباط آنها با فرق متصوفه، نقاط اشتراک و افتراق این دو، شراط عینی پیوند تشیع و تصوف.
در حوزه کتابشناسی، کتابی دارای رویکرد جامعهشناختی پیدا نشد. یک کتاب دارای بیشترین قرابت با معیارهای مرجح گروه تشخیص داده شد که عنوانش «تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری» اثر کامل مصطفی الشیبی است. این کتاب مطالعهای تاریخی در مورد علل و عوامل اجتماعی، سیاسی و تاریخی شکلگیری رابطه میان تشیع و تصوف در دوره تاریخی آغاز اسلام تا سده دوازدهم هجری و آغاز حکومت صفویه است. در این اثر الشیبی تلاش میکند نشان دهد میان تشیع و تصوف نوعی ارتباط و تأثیر و تأثر متقابل وجود دارد که در برخی دورههای تاریخی این ارتباط و پیوند نزدیکتر شده است. او در واقع در میان سه رویکرد ذکر شده رویکرد سوم را اتخاذ نموده است. او این ارتباط را برمبنای دو عامل میداند: برخی مفاهیم و باورهای مشترک و نیز برخی شرایط اجتماعی، سیاسی و تاریخی. الشیبی تشیع را جنبشی میداند که در ابتدا قیام دوستداران علی و فرزندانش بر ضد خلفا شکل گرفت اما به تدریج با کنارهگیری ائمه از مبارزه سیاسی و پرداختنشان به علم و زهد تشیع تغییر ماهیت داد و غیرسیاسی شد که این امر به شکلگیری فرقههای غلات انجامید که از تشیع رسمی منشعب شدند و همین فرقهها بودند که نقش مهمی در ایجاد ارتباط میان تشیع و تصوف ایفا نمودند. آنها باورهایی را وارد تشیع کردند که آن را به تصوف نزدیک کرد. در سده دوازدهم تشیع مجددا به جنبشی سیاسی تبدیل شد که صفویه را به حکومت رساند اما پس از تثبیت صفویان، آنها به سرکوب متصوفه و فرقههای غالی پرداختند که به کمرنگ شدن رابطه تشیع و تصوف انجامید.
در بین کتابهای دارای قرابت متوسط دو اثر شناسایی شد: «همبستگی میان تصوف و تشیع» از کامل مصطفی الشیبی و «تصوف و تشیع» از هاشم معروف الحسنی. کتاب «همبستگی میان تصوف و تشیع» رساله دکترای الشیبی است که برای اخذ دکترای فلسفه از دانشگاه کمبریج آن را نگاشت. این کتاب در سال ۱۳۵۴ توسط دکتر علی اکبر شهابی به فارسی ترجمه و منتشر شد ما به دلیل اعتقاد دکتر شهابی به تضاد برخی بخشهای کتاب با اعتقادات شیعه، وی از چهار فصل کتاب دو فصل را کامل در ترجمه خذف کرد و از دو فصل دیگر هم بخشهایی را ترجمه نکرد. بدین ترتیب متن فارسی چندان منسجم نیست. در این اثر الشیبی رویکرد تاریخی اثر دیگرش یعنی تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری را ندارد و بیشتر به ارائه چارچوبی نظری برای این رویکرد خود پرداخته است و تلاش کرده با مطرح کردن برخی مفاهیم و باورها ارتباط و پیوند تشیع و تصوف را اثبات کند. او این ارتباط را در میان شیعیان اولیه، شیعیان غالی و ائمه پیگیری کرده است.
با توجه به اهمیت کامل مصطفی الشیبی برای این حوزه که از سه اثر دو کتاب را خود نوشته و یک اثر در نقد کتابهای وی نوشته شده است، معرفیای کوتاه از وی ارائه میشود. الشیبی محققی عراقی است که دارای دکترای فلسفه از دانشگاه کمبریج و استاد دانشگاه بغداد است. وی «همبستگی میان تصوف و تشیع» را در سال ۱۹۶۹ و دیگر اثرش را که از آن پیشتر صحبت شد، اندکی پس از آن منتشر کرد.
۵ اثر هم توسط گروه مطالعاتی جامعهشناسی تشیع به دلیل رویکرد تاریخی برجسته و نزدیکی کمتر با معیارها و ملاکهای مطالعهای اجتماعی واجد قرابت اندک تشخیص داده شدند که عبارتند از: «موضع تشیع در برابر تصوف در طول تاریخ»، «تصوف و عرفان از دیدگاه علمای متاخر شیعه»، «ریشههای هویتی تشیع و عرفان»، «نقش مشایخ صفوی در روی کار آمدن صفویان»، «پیدایی اندیشه سیاسی، عرفانی در ایران؛ از عزیزالدین نسفی تا صدرالدین شیرازی».
در بررسیهای آماری این حوزه با سه عنوان کتاب شاخص ۳% کل کتابهای شاخص تمامی حوزهها و با مجموع هشت کتاب ۳% از کل آثار مرتبط با جامعهشناسی تشیع را داشت که بدین ترتیب در کنار حوزه «زیارت و مکانهای مذهبی» در جایگاه آخر از نظر کمیت کتب منتشر شده در میان حوزههای هشتگانه قرار گرفت. از نظر زمان انتشار دهه ۸۰ با انتشار چهار کتاب از هشت کتاب دارای بیشترین تعداد کتاب منتشره از دهه بیست تا سال ۱۳۹۱ است. در این حوزه ۶۲% آثار ترجمه شده و ۳۸% تألیفی هستند که از این نظر تنها حوزهای است که تعداد کتب ترجمه شده در آن بیش از کتب تألیف شده است. در میان نویسندگان آثار شاخص یک نویسنده دانشگاهی و یک نویسنده حوزوی قرار دارند. از لحاظ پراکندگی جغرافیایی ناشران، ۶۷% ناشران آثار شاخص در تهران و ۳۳% در مشهد بودهاند و در کل آثار ۵۰% ناشران متعلق به تهران، ۲۵% متعلق به مشهد و ۲۵% به سایر شهرها (قم و گرگان) تعلق داشتهاند. تمامی مولفین چه در مورد آثار شاخص و چه کل آثار، نویسندگان مرد بودهاند.
در مجموع الشیبی در دو کتاب خود برمبنای مطرح کردن تعدادی از اعتقادات و آموزههای مشترک به زعم وی، تشیع و تصوف را دارای ارتباط نزدیک میداند. این باورها عبارتند از: زهد و دوری گزیدن از دنیا، اعتقاد به امام علی به عنوان مرشد و راهنما، مهدویت، وجود نظام هرمی و سلسله مراتبی در میان پیروان فرق و آیین فتوت و جوانمردی.
در نهایت در مورد این حوزه میتوان اینگونه گفت که حوزهای است که تاکنون مغفول مانده و کارهای اندکی در مورد آن با رویکرد اجتماعی انجام شده است. این امر این حوزه را مستعد انجام تحقیقات بیشتر میکند و این امکان را فراهم میآورد که در آینده ضعف و کمبود مطالعات اجتماعی و جامعهشناختی در این زمینه برطرف گردد.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید