سیاستگذاری فرهنگی و دینی پس از گذشت چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی میتواند نشانگر کالاییشدن دین، غلبۀ کامل فرم بر محتوا و سقوط فاحش طرحهای فرهنگی و سیاستگذاری دینی باشد. آیا میتوان گفت که یکی از ضرورتها یا پیامدهای افزایش مناسک و شعائر در سالهای گذشته و همچنین سیاستگذاری دینی در عهد جمهوری اسلامی، برصدر نشاندن فرم و کوفتن و بر زیرکشیدن محتوا بوده است؟ این روال تا چه زمانی باید و میتواند تداوم داشته باشد؟ آیا جامعه در درازمدت واکنش نشان نخواهد داد و با تورم بیش از اندازه فرم، این شعائر و مناسک به ضد کارکرد خود نخواهد انجامید؟
روز گذشته برای انجام یک کار اداری برای چندمین مرتبه در ماههای اخیر به یکی از ادارات تهران مراجعه کردم و با صحنهای مواجه شدم که در دفعات قبل آنرا ندیده بودم؛ دو دستگاه در کنار محل کشیدن کارت ورود و خروج کارمندان و همچنین در جنب آسانسور ساختمان، تعبیه شده بود همراه با این نوشته که «طرح جمعآوری صلوات جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج)؛ سهم شما یک صلوات». به صورت کاملا اتفاقی، امروز همین نوشته و دستگاه را در یکی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی مشاهده کردم.
در این باب چند نکته زیر گفتنی است:
- این اقدام، نه یک اقدام مردمی است و نه NGO یی، بلکه یک حرکت اداری برنامهریزی شده است که سازمانهای دولتی و حکومتی آنرا تدارک دیدهاند، لذا باید آنرا در چارچوب یک سیاستگذاری حکومتی درباب انتظار به حساب آورد که خود نکتۀ بسیار مهمی است.
- تعداد مناسک و شعائر مذهبی در دهههای گذشته، بطور روزافزونی در حال افزایش بوده است که یا عمدتا از سوی حاکمیت، ایجاد و سیاستگذاری گردیده است یا حاکمیت در تبلیغ و گسترش آن نقش موثری داشته است. بعضی از این شعائر و مناسک مانند پیادهروی اربعین با استقبال مواجه شده و بعضی دیگر چون حضور جوانان در نماز جماعت، آنچنان توفیقی کسب نکرده است. کوتاه سخن اینکه دولت و در سطح وسیعتر، حاکمیت به عنوان یکی از عوامل، نقش مهمی را در ایجاد، گسترش و تثبیت این شعائر و مناسک داشته است.
- بحث بر سر اینکه نسبت فرم (صورت) با محتوا چگونه باشد؟ و اینکه اولویت باید با کدام یک باشد؟ و در این میان نقش دولت در آن چگونه و چه اندازه باشد؟ بحث دراز دامنی در حوزههای مختلفی چون روشنفکری، ادبیات، دین و ... بوده است. این بحثها در باب انتظار که یکی از اعتقادات مهم شیعه دوازده امامی است نیز صادق است. آنچه در این طرح دیده میشود غلبه تام و تمام فرم بر محتواست و به عبارتی نشانگر فرمالیسم محض در باب انتظار است. این عکسها میگویند که اگر زمانی «انتظار مکتب اعتراض» بود، «نه» به وضع موجود و نقد آن بود، داشتن مسئولیت اجتماعی در برابر انسان و انسانیت بود، داشتن امید، آرزو، آرمان و هدف یک جامعه برای رسیدن به عدالت و تلاش برای ساختن آن بود و اگر زمانی ایستادن بود، قیام کردن، نه گفتن و منتظر ماندن، اما امروز انتظار، یعنی تایید وضع موجود، توجیه کردن، نشستن و منتظر ماندن و واقعا کلمه «منتظرماندن» چه کلمه رهزن و چه اشتراک لفظی است! و چه تفاوت ژرف و شگرفی است میان اقدام و حرکت در یک تفسیر از انتظار و اقدام سخت! فشردن یک دکمه و ذکر صلوات با هدف منتظر بودن در تفسیری دیگر.
- آیا میتوان گفت که یکی از ضرورتها یا پیامدهای افزایش مناسک و شعائر در سالهای گذشته و همچنین سیاستگذاری دینی در عهد جمهوری اسلامی، برصدر نشاندن فرم و کوفتن و بر زیرکشیدن محتوا بوده است؟ این روال تا چه زمانی باید و میتواند تداوم داشته باشد؟ آیا جامعه در درازمدت واکنش نشان نخواهد داد و با تورم بیش از اندازه فرم، این شعائر و مناسک به ضد کارکرد خود نخواهد انجامید؟
- در رابطه با طرح یاد شده آیا میتوان از ایدۀ «کالاییشدن دین» سخن به میان آورد؟ به معنای کاستن از کیفیت یک اعتقاد و افزودن بر کمیت و مادی دیدن آن. به عبارتی هر که بیشتر این دستگاه را بفشارد و صلوات بیشتری بفرستد منتظرتر است و در این رقابت، هر چه یک سازمان و اداره نمرۀ بیشتری بگیرد (از روی شمارۀ دستگاه) در جشنوارهها و مسابقات فرهنگی ادارات میتواند بعنوان برنده و فعال در امر انتظار جایزه هم بگیرد و پیشگام در انجام طرحهای فرهنگی قلمداد گردد.
- کلمه «طرح» در این اقدام، بسیار پرمعناست. طرح در ادارات دولتی مساوی با سیاستگذاری، صرف وقت بسیار، برگزاری جلسات کارشناسی مکرر و در نهایت، هزینه کرد بودجه است. مورد «طرح جمعآوری صلوات جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج)؛ سهم شما یک صلوات» نیز مستثنی از این قاعدۀ اداری نیست. معلوم نیست چه هزینهای و چه گزارش مفصل مصوری از این طرح به اصطلاح فرهنگی در قفسههای اتاقهای مختلف سازمان یاد شده جا خوش کرده است، همچون طرحهای بسیار دیگر.
نتیجه اینکه سیاستگذاری فرهنگی و دینی مانند مورد یاد شده بعنوان مشت نمونۀ خروار پس از گذشت چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی میتواند نشانگر کالاییشدن دین، غلبۀ کامل فرم بر محتوا و سقوط فاحش طرحهای فرهنگی و سیاستگذاری دینی باشد.