تداوم و تحول شیعی در رؤیتپذیری تاریخی عزاداریها
موضوع سخنرانی علی اشرف فتحی، بررسی کتاب از بعد تاریخی بود. وی با تاکید بر این نکته که علیرغم نقش بسیار مهم عزاداری در مطالعات جامعهشناختی و انسانشناسانه، آثار تولید شده با نگاه علمی در این حوزه بسیار کم بوده است، گفت که در سالهای اخیر، این روند در حال اصلاح و بهبود است و کتاب «تراژدی جهان اسلام» همانند دیگر اثر مولف یعنی کتاب «رسانه شیعه» از این حیث، جایگاه بسیار مهمی دارد.
فتحی با اشاره به کتاب خانم لمبتون با عنوان «تداوم و تحول در تاریخ میانه ایران» که به نظام دیوانی، مالیات و وضعیت ایران پرداخته است، کتاب «تراژدی جهان اسلام» را نیز نشانگر اهمیت دو عنصر تداوم و تحول در تاریخ تشیع دانست که برای شناخت شیعیان در پانصد سال اخیر از حیث اجتماعی و مردمشناختی بسیار مهم است. به باور فتحی این کتاب نه تنها برای مورخان و جامعهشناسان، بلکه برای مداحان و واعظان نیز کمک شایانی خواهد بود.
فتحی در ادامه با اشاره به واژه «تراژدی» در عنوان کتاب گفت که تراژدی مساوی مطلق غم و اندوه نیست، بار معنایی خود را دارد و همانگونه که نمیتوان از تراژدی مسیح صحبت کرد، سخن گفتن از تراژدی عاشورا هم به نظر صحیح نمیآید. همچنین استفاده از «جهان اسلام» در عنوان کتاب به جای شیعیان نیز جای تامل دارد چرا که شیعیان به عنوان یک اقلیت، فقط حدود پانزده درصد جمعیت جهان اسلام را در بر میگیرند و عزاداری مورد اهتمام همه مسلمانان نیست.
عضو گروه مطالعاتی جامعهشناسی تشیع با وجود نظر مولف کتاب مبنی بر اینکه قبل از دوره صفویه چندان با حضور مستشرقین و سفرنامهنویسان جهانگرد در ایران مواجه نیستیم، افزود تقریبا در همه دورههای تاریخی، گزارشهایی درباره عزاداری عاشورا در منابع تاریخی آمده است که به عنوان نمونه میتوان به گزارش ابوریحان بیرونی در کتاب «آثار الباقیه» در اواخر قرن چهارم هجری و گزارش مولانا در کتاب «مثنوی معنوی» درباره عزاداری در شهر حلب در قرن هفتم اشاره کرد. همچنین روایتی از امام صادق(ع) در کتاب «کامل الزیارات» که از منابع اولیه روایی شیعه است آمده که امام در این روایت به عزاداری علنی شیعیان و حتی قصهگویی آنان درباره وقایع عاشورا اشاره دارد و در مجموع، این گزارشها چندان با ادعای مولف در صفحات ۶۲ و ۶۷ همخوانی ندارد. گزارش ابوریحان بیرونی نیز تصریح به رؤیتپذیری و آشکار بودن عزاداری شیعیان در قرون نخست دارد که دال بر عینیت اجتماعی این مناسک است.
فتحی در پایان سخنان خود، با تاکید بر اینکه تاریخ اجتماعی نسبت به تاریخ سیاسی بحث متأخری است و از همین رو کمتر به رفتارهای اجتماعی اقلیت شیعه در طول تاریخ اشاره شده، پیشنهاد کرد که تصریح به این نکته در صفحات نخستین کتاب میتواند به تکمیل مباحث آن بیانجامد.
تراژدی یا سوگ؟
مهسا اسدالله نژاددر سخنرانی خود با عنوان «تامل مفهومی در باب تراژدی» به نقد کتاب پرداخت. وی در بخش اول سخنان خود با اشاره به مفهوم تراژدی در عنوان کتاب که از گزارش یکی از مستشرقان گرفته شده است، بیان داشت که اطلاق تراژدی به واقعه عاشورا درست نیست چرا که اغلب مستشرقان، تصور درستی از اتفاق رخداده نداشتند و فقط آنچه را که میدیدند، روایت میکردند در حالیکه میان مرگ قهرمان با قدیس یا شهید تمایز وجود دارد و همانطور که والتر بنیامین میگوید قهرمان تراژدی، قدیس نیست و دارای اشتباهات و حتی نقصانهای اخلاقی است. در تراژدی، تضاد خیر و شر وجود ندارد بلکه تضاد ارزشها وجود دارد که رفعشدنی نیستند و گویا هیچ راه آشتی هم وجود ندارد مگر از خلال مرگ قهرمان.
عضو گروه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع در ادامه به شش تفاوت تراژدی و نمایشهای سوگ از نگاه بنیامین اشاره کرد که عبارتند از: 1. قهرمانان نمایشهای سوگ بر خلاف تراژدی، تاریخی هستند و نه اسطورهای. ۲. نمایشهای سوگ زمانی شکل میگیرند که تاریخ رو به زوال میرود و افراد با بیهودگی زندگی مواجه میشوند لذا سوگ نامه راهی برای به چنگآوردن تاریخ است. 3. در نمایش های سوگ، اصول اخلاقی مشخص است، در حالی که در تراژدی اساسا کشمکش شدید اخلاقی وجود دارد. 4. در نمایشهای سوگ، توالی زمانی پیوسته وجود دارد، برخلاف تراژدی که توالی زمانی وجود ندارد. ۵. در نمایشهای سوگ، خشونت درون صحنه اتفاق میافتد تا مخاطب هرچه بیشتر پی به تباهی این جهان ببرد و رستگاری را جایی بیرون از این جهان جستجو کند، درحالیکه در تراژدی اینگونه نیست و اغلب شما شاهد وقوع خشونت درون صحنه نیستید. 6. در سوگ برخلاف تراژدی هدف کاتارسیس و نوعی پالایش روح نیست، هدف بهگریهانداختنِ مخاطب از منظرِ اتصالِ او به رستگاریِ آنجهانی قهرمان شهید است.
اسداالله نژاد پس از توضیح تفاوت مفهومی سوگ و تراژدی گفت که بنظر میرسد برای واقعه عاشورا باید از مفهوم سوگ بجای تراژدی استفاده نمود.
وی در بخش دوم سخنان خود، به اهمیت آرشیوی کتاب تراژدی در جهان اسلام پرداخت و گفت با توجه به استفاده مولف از ۴۵۵ منبع، کتاب به لحاظ سندسازی میتواند بسیار ارزشمند باشد، اگرچه این نقد هم میتواند وارد باشد که نگاه بسیاری از مستشرقان توریستی است که امکان دیدن دقیق را میگیرد چرا که برخی گزارشها سطحی و گذراست و ارزش مردم نگارانه، تاریخی و سند شدن را ندارند. بعبارت دیگر، باید میزان جدیت این گزارشها را برای قضاوت مشخص کرد و شاید نادرست نمیبود اگر محقق بهجایِ برشماریِ مختصر و نابسندهی «ویژگیهای عزاداری در این مقطع» در پایانِ هر دورهی تاریخی، در چینشِ کرونولوژیک کتاب، تجدید نظری صورت میداد تا نوعی پالایش در اهمیتِ گزارشها اتفاق میافتد و امکانِ بررسیهای محققانهی بعدی را راحتتر فراهم میکرد.
انتشار این کتاب یک اتفاق و یک مناسبت علمی است
سارا شریعتی سومین سخنران جلسه بود که گفت محققانی هستند که سوال مشخصی دارند و این سوال خود را به سوالات و مسائل دیگران نیز تبدیل میکنند. محسن حسام مظاهری از جنس چنین محققانی است که از آعاز فعالیت پژوهش خود، سوال اصلیش عزاداری و تحولات آن است. وی عنوان داشت که تالیف کتابی در سه جلد و در حدود 1700 صفحه در مدت زمان هفت سال توسط یک فرد، کاری دن کیشوتوار در مقایسه با کارهای سفارشی و حمایتشده در زمانه ما است، کتاب مرجعی که تصویری از عزاداری در دورهها و مکانهای مختلف را ارائه میدهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، داشتن رویکرد اجتماعی و ارائه نگاه دیگری به عزاداری را از وجوه مهم کتاب دانست و افزود به نظر من باید از نگاه توریستی اعاده حیثیت نمود چرا که غریبه و توریست چیزی را میبیند که یک فرد بومی نمیتواند ببیند، بنابراین به نظر میرسد در کنار کنشگران، یک عده دیگری همچون غریبهها هم بعنوان مشاهدهگران باید تاریخ را بنویسند، کاری که در این کتاب اتفاق افتاده است و سفرنامهها و گزارشهای دیگران روایت شده است و منابع مهمی در نگارش تاریخ غیر رسمی هستند برخلاف تاریخهای رسمی که قدرتمندان و فاتحان نوشتهاند.
شریعتی در بخش دیگری از سخنان خود به خوانش مسیحی و معرفی تشیع بعنوان مذهب عزا و اندوه اشاره کرد و گفت این رویکرد به تشیع بقدری پرتکرار است که ما هم متاثر از این دیدگاه شدهایم بطوریکه از تشیع، مذهب رنج و آه و سوز و گداز ساختهایم در حالیکه به نظر من و بر خلاف خوانش مسیحی از تشیع، مناسک کارکرد اجتماعی و سیاسی دارد.
وی درباره دلیل غلبه خوانش مسیحی عنوان کرد که ما مفاهیم خود را بازخوانی نکردهایم و به عبارتی، کار مفهومی انجام ندادهایم چرا که بعنوان مثال باید بر روی مفاهیم شهید و قدیس کار کرد و تفاوتها و اشتراکات آنها را بدست آورد علاوه بر غلبه قدرت مسیحی، ارجاع به سنت یونانی نیز پرتکرار است که تراژدی، درام و تئاتر در آن معنا پیدا میکند و بسیاری از گزارشات مستشرقان تحت تاثیر چنین الگویی است.
مدیر علمی گروه جامعه شناسی تشیع در بخش پایانی سخنان خود به نسبت میان عزاداری با سه مقوله حکومت، روحانیت و عامه مردم اشاره کرد و سه نظریه را مطرح کرد که عزاداریها در خدمت چه کسانی است؟ آیا عزاداریها به کار حکومت میآیند یا قدرت روحانیت از طریق آنها نمایش داده میشود یا اینکه عزاداریها عرصه بیان دینداری عامه هستند؟ شریعتی در پاسخ به سوال مطرح شده به اختلاف رویکردها اشاره کرد و گفت تشیع در دورههای مختلف، تغییر موقعیت داده است بنابراین شاید بتوان از کارکرد عزاداری در دو موقعیت نهضت و نظام سخن به میان آورد اما اگر عزاداریها را الزاما عرصه کنترل قدرت سیاسی ندانیم و آن را مرکز بیان دین عامه قلمداد کنیم این دیدگاه را جناب مظاهری مطرح کردند که ما نباید نگاه آسیبشناسانه به عزاداریها داشته باشیم و بپذیریم که تغییرات در عزاداری طبیعی است، بنابراین در چنین رویکردی، از یک سو دین عامه و ساز و کار آن مهم و برجسته میگردد و از سوی دیگر، نقش روشنفکران و روحانیان در کنار اغماض عامل مداخله قدرت سیاسی حذف میگردد. اما آیا چنین رویکردی، متضمن داشتن نوعی نگاه معصومانه به دین عامه و خودمختاری قائلشدن برای آن نیست، دین عامهای که بنا به گفته لوی برول -انسانشناس مشهور- اسطورهای است و در برابر اصلاح، مقاومت میکند و بنابراین مداخله سیاستمداران، روشنفکران و روحانیان نمیتواند اتفاق بیفتد و اگر اتفاق هم بیفتد، اشتباه است اما به نظر من نمیتوان برای دین عامه، چنین اتونومی و خودمختاری قائل گردید.
عزاداریها بمثابه میدان بازی عامه دینداران
محسن حسام مظاهری، نویسنده کتاب تراژدی دراسلام، این اثر را در راستا و تداوم آثار قبلی خود در حوزه عزاداری شیعیان دانست و گفت: پرسش اصلی من در طول سالهای گذشته این بوده است که عزاداری شیعیان چه تغییراتی کرده و منطق این تغییرات چیست؟ هم تغییرات فرمی و هم تغییرات مفهومی عزاداری. این کتاب من مثل دیگر آثار من درین موضوع یک قطعه از پازل پروژه پژوهشی شخصی من است و در پاسخ به همین پرسش اصلی نگاشته شده است.
مولف کتاب در ادامه به فقر تاریخی علوم اجتماعی در ایران اشاره کرد و دلیل آن را پراکندهکاری پژوهشگران، احساس اشباع زودهنگام در مراجعه به منابع تاریخی و نیز زمانمندبودن و دشواری مطالعات تاریخی به جهت گستردگی دادهها و منابع تاریخی دانست. کتاب حاضر به جمعآوری و تحلیل دادههای گزارشها و بررسیهای مستشرقان، سفرنامهنویسان و ایرانشناسان درباره عزاداری شیعیان ایرانی پرداخته است. وی در ادامه افزود برای بررسی تغییرات فرمی و مفهومی در عزاداری در دورههایی چون صفویه و قاجاریه تا تا پیش از مشرروطه منبع دیگری جز سفرنامه وجود ندارد فلذا چاره ای جز رجوع به سفرنامه ها نیست، از سویی دیگر، تاریخ ما پیش از مشروطه، تاریخ سیاسی است و تاریخ اجتماعی به تدریج از مشروطه به بعد و متاثر از ورود اندیشههای مدرن و تغییر در نگاه به انسان به وجود آمده است.
مظاهری در زمینه روش خود در کتاب گفت این کتاب در سه جلد تهیه شده است که جلد اول و دوم آن به گزارشها و توصیفات مستشرقان و جلد سوم به تحلیلها و بررسیهای آنان از عزاداری اختصاص یافته است. در بررسی گزارشها، رویکرد من انتقادی بوده و پارامترهای مختلفی از قبیل شغل نویسنده، مدت زمان اقامت در ایران، آشنایی یا عدم آشنایی با زبان فارسی، آشنایی یا عدم آشنایی با تشیع، جنسیت، انگیزه سفر و ملیت سفرنامهنویسان برای ارزیابی گزارشهایشان استفاده شده است.
مولف در بخش دیگری از سخنان خود تقسیمبندی هشتگانه فواصل بخش نخست کتاب از دوره صفویه تا جمهوری اسلامی را بر مبنای نقاط عطف این دوران از حیث فرمی و محتوایی در زمینه عزاداری دانست و گفت که من تلاش کردهام با رعایت توالی تاریخی دادههایی برای ترسیم خط تاریخی استمرار و تحول عزاداری در ایران تدوین کنم.
مظاهری در پاسخ به سخنان منتقدان درباره انتخاب تراژدی برای عنوان کتاب اظهار داشت که این تعبیر، دیدگاه من درباره عزاداری نیست، بلکه یکی از ایماژهای پرکاربرد توسط مستشرقان است و برگرفته از کتاب لوییس پلی است که در آغاز کتاب آن را نقل قول کردهام. طبعا برای کتابی با این موضوع، باید عنوانی انتخاب میکردم که نشانگر دیدگاه و نظر مستشرقان باشد و از بین تعابیر و توصیفات مختلفی که آنان درباره عزاداری گفته و نوشتهاند و در این کتاب آمده، تعبیر پلی به نظرم فراگیرتر و مناسبتر است.
مولف در پایان سخنان خود و ناظر به صحبتهای سارا شریعتی در زمینه نسبت عزاداری با قدرت سیاسی، روحانیت و دین عامه گفت که عزاداری یک آیین متعلق به بدنه عامه دینداران شیعه است و میدان ابتکار عمل و بروز خلاقیت آنهاست. لذا در هر دوره تاریخی شاهد بروز نوعی عزاداری متناسب همان دوره هستیم. به عبارت دیگر عزاداری، بیش از آنکه یک مراسم دینی باشد، ماهیتا یک آیین اجتماعی با فرم و محتوایی متناسب با هر دوره. عزاداری میدان بازی عامه دینداران است، اگر چه نقش و تاثیر روحانیان، قدرت سیاسی و روشنفکران در آن قابل انکار نیست.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید