مناسك روی پاشنه روشن‌فكری

 گزارشی از پایان‌نامه‌ «جایگاه مناسك در میان مخاطبان روشن‌فكری مذهبی»

  • باورهای مذهبی در زندگی دین‌داران،  در  «مناسك» و «آیین»‌های دینی بروز پیدا می‌كند.  برای دین‌داران سنتی، رساله‌های عملیه،  راهنمای تكالیف دینی و تعیین‌كننده رفتارهای زندگی دینی است، ضمن اینكه اجتماعات مذهبی مختلفی چون روضه‌ خوانی‌ها،  مولودی‌ها،  ختم ادعیه و عزاداری‌ها وجه جمعی و هویت‌بخش دین است كه فضایی برای ارتباط ‌باور مندان با یكدیگر و نسل‌های نو،  فراهم می‌آورد كه جنبه آموزشی و تبلیغاتی را نیز در پی دارد.  اما برای مخاطبان روشن‌فكران مذهبی وضع به‌گونه دیگری است. با حضور در چند محفل روشن فكران مذهبی و نشست و برخاست با آنان كافی است تا ابهام‌هایی در زمینه رابطه باورهای دینی با اعمال آن‌ها در ذهن آشكار شود.  این ابهامات در پایان‌نامه‌ای با عنوان "جایگاه مناسك در میان مخاطبان روشن‌فكری مذهبی" كه با راهنمایی خانم دكتر سارا شریعتی در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران انجام شده،  مورد واكاوی قرار گرفته است.  متن زیر برگرفته از متن این پایان‌نامه است. 

چشمه‌ جوشان محتوا در ظرف منجمد ظاهر

پیش از انقلاب57، روشن فكری مذهبی در پی راهی بود تا مذهب منجمد را گرما ببخشد و از پوسته خود خارج كند و با تكیه بر محتوای آن درراه  آرمان اصلاح اجتماعی حركت كند.  در همین راه بود كه محتوای مذهب اصالت یافت.  بنا بر همین دیدگاه ها بود كه «حج امام حسین(ع) در راه آرمانش نیمه تمام ماند؛ واژه شُكر قرآنی تعبیر به،  استفاده حداكثری از امكانات شد[1]؛ حفظ و گسترش امت واحده[2] اصلی‌ترین پیام اسلام شد،  كم‌كم سخنرانی‌ها جایگزین خطابه‌های سنتی شد و حلقه‌های مطالعاتی و مبارزاتی جایگزین هیأت‌های جوانان؛ و تغییر شكل در معماری حسینیه ارشاد، تركیبی از مسجد و حسینیه و سالن همایش و كتابخانه و ... شد.

اما همه تكاپو برای تغییر شكل‌ها نبود چرا كه شكل، اساسآ اصالتی نداشت،  بلكه این جهت بود كه به مذهب معنا می‌بخشید.  «اگر جهت باشد نه‌تنها معارف اسلامی،  حتی خرافاتی كه در اسلام آورده‌اند،  حتی روایات جعلی و حتی همین زنجیرزنی و سینه‌زنی هم به درد می‌خورد».  به درد چه؟ «آگاه شدن»،  «تجزیه و تحلیل كردن»،  «فهمیدن»،  «ساختن اسلام راستین در اندیشه و ذهنیت خودمان»(ع. شریعتی 1359, 33)؛ اما خود شریعتی هم آگاه است كه «فرم،  نگهبان محتوا» و معنی و مفهوم است.  اگر «نتوانی با فرمی زیبا احساست را برسانی كم‌كم ضعیف می‌شود» و می‌میرد(ع. شریعتی 1359). 

اما این توصیه شریعتی نبود كه به تثبیت فرم انجامید بلكه این حاكمیت دینی بود كه پس از انقلاب با اجرای احكام فقهی،  فرم را گسترش داد و هرچند محتوا نفی نشد شكل،  اصالتی بی‌سابقه پیدا كرد.  روشن فكری‌ مذهبی این‌بار باید این آب رفته را به جوی باز می‌گرداند.  در نتیجه قبول و رد آرای فقهی را از اصل دینداری جدا كرد و حتی از «كفر فقهی» سخن گفت (سروش 1373, 1373،49).  عقب‌گردی كه در فرم پیدا شده بود روشنفكری‌مذهبی را به این واداشت كه «نسبت عقل و شرع را بكاود»(سروش 1377, 24) و تلاش كند كه «دین را برای مردم روزگارش قابل فهم و قبول كند»(ملکیان 1379).  اما این بار این كار با اصلاح انقلابی احكام و شعائر و مناسك انجام نشد،  بلكه همه‌‌چیز با عقل مورد سنجش قرار گرفت، عقلی كه برای عقلانی كردن شعائر و مناسك برآن بود كه آن‌ها را در متن تاریخی خودشان بنشاند و در این راه به موفقیت‌هایی نیز دست یافت.  با همین نگره بود كه رویكرد هرمنوتیكی،  مقایسه تطبیقی متون و تاریخ به كمك روشن‌فكری‌ مذهبی آمد.  ابتدا امور عبادی از «غیر تعبدیات» جدا شد و تنها امور عبادی در خور تقلید ماند،  سپس «اسلام تقلیدی» مخصوص عوام و «اسلام تحقیقی» مخصوص خواص اعلام شد.  بعد دین از «معرفت دینی» كه تغییرپذیر است جدا شد و گوهر آن از دست معرفت‌های نسبی جان به در برد و دوباره به آسمان رفت و بار دیگر «حیرت افكن و رازآلود» شد(سروش 1373, 49-130). 

البته این بار نیز كسی با شكل‌ها مخالفتی نداشت چون باز شكل اصالت نداشت.  این بار هم قرار بود دین به درد و كاری آید اما این بار آن كار اصلاح اجتماعی نبود.  افعال عبادی یا به كار «جا انداختن توحید» و رابطه افراد با خدا می‌آمد و باید از این دریچه به آن‌ها نگاه می‌شد(شبستری 1386). یا باید با «علم به نمادین بودن آن‌ها» و این‌كه هر جزئشان نماد و تفسیر چه چیزی است در جهت «تعلیم فضایل اخلاقی» به كار می‌رفت(ملکیان 1381, 272). 

در این میان شاگردان شریعتی هم راهی میانه در پیش گرفتند و با اصل قرار دادن مذهب وجودی و انسان محور(علیجانی 1388)،  تبصره‌ای به محتوای جهت‌بخش دین نزد گذشتگان خود زدند و هم تبصره‌ای به محتوای عقلانی هم عصران.  آنان نیز برخورد تاریخی و تطبیقی با دین و قرآن را در دستور كار خود قرار دادند و از مذهب،  هدایتگری و الهام بخشی را خواستند و پا در میدان چگونگی اِعمال مناسك و شعائر دینی نگذاشتند. 

­­­

در طی تاریخ معاصر هربار كه دین مرجعیت و اقتدار خود را از دست داده است،  روشن‌فكری دینی/ مذهبی سعی كرده است تا آن را با عقل سازگار كند.  گاه این كار را با علمی جلوه دادن احكام و شعائر و فواید پزشكی آن‌ها برای سلامت انسان‌ها انجام داده و گاه آن را برای فایده‌های اجتماعی‌اش برای مسلمانان تبلیغ و ترویج كرده است.  گاه داستان‌هایش را نماد و نشانه می‌خواند و وسیله‌ای برای قرب به هدفی والاتر قرار می‌دهد و گاه با نشاندن آن در متن تاریخی خود،  سعی می‌كند جوابگوی نیازی دیگر باشد. 

در دوران كنونی به‌نظر می‌رسد كه  مناسك بیش از آنكه برطرف‌كننده یك نیاز انسانی و بخشی از دین درنظر گرفته شود به مثابه باری بر دوش می‌ماند كه باید زمین گذاشته شود، باری كه قرار بوده توشه‌ای برای برطرف كردن نیازی باشد كه اگر برطرف نگردد و كنار گذاشته شود،  یا در جزئیات آن تشكیك شود مومن را به اضطراب اخلاقی می‌كشاند(دورکیم 1373, 478) حال این بار از دوش‌ها زمین گذاشته شده و مخاطبان در سبُكی جو زمانه رها شده‌اند. 

واكاوی یك سایه‌ـ‌روشن

مصاحبه‌هایی كه در این تحقیق از جمعی مخاطبان جوان روشن‌فكران‌مذهبی در دهه‌ هشتاد تهیه شده است،  خبر از موضع سكوت و غیرشفاف روشنفكران دینی/ مذهبی را در خصوص  با مناسك و شعائر دارد. بخشی از این سكوت با محدودیت‌هایی كه در طی این سالیان متوجه این گروه بوده و هست،  توجیه می‌شود اما عامل مهم‌تر این سكوت درون خود فضای روشن‌فكری‌مذهبی معنا می‌یابد.  مشاهدات میدانی و مصاحبه‌ها، مؤید نداشتن الگو در زمینه مناسك و شعائر است.  در واقع روشنفكران‌مذهبی «چیزهایی را گرفته اما چیزی جایگزین نكرده[3]»‌اند چرا كه «همه‌‌چیز با حساب آقایان غیرعقلانی است،  این‌ها هم كه به محتوا توجه دارند هرجا در فرم اشكال پیدا می‌كنند[4]»،  «می‌گویند این مسأله ما نیست[5]».  این بی‌الگویی واجد سه‌وجه: "نقد فرمالیسم"،  "فردگرایی" و "عقلگرایی" است. 

­­­

اولین وجه موضع مبهم روشن‌فكران مذهبی در خصوص  با مناسك و شعائر نقدی است كه بر فرمالیسم دارند و تفاوتی كه بین ظاهر و باطن دین قائل هستند.  در نگاه آنان ظاهر فاقد‌اصالت است كه متناسب با  محتوا یا اهداف دین در گذر زمان قابل تغییر است و اساسا وسیله‌ای است در خدمت چیز دیگری كه باید حفظ شود.  ظاهر یك «ادب دینی[6]» است و به‌عبارتی «شكل، هیچ اصالتی ندارد اما باید به رسمیت شناخته شود[7]».  چرا باید به رسمیت شناخته شود؟ برای اینكه یك امر محتوایی و یك هدف را محقق كند.  اولی رابطه درونی انسان‌ها با خداوند است و دومی اصلاح اجتماع؛ در یك جمله «اساس دین رابطه با خدا و استفاده از آن در جهت ارتقای جمع افراد است[8]» و ظاهر چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد وقتی دین «دیگر برای بهشت و جهنم نیست» و «اهمیتش به انسان‌سازی است[9]».  همچنین نقد فرمالیسم در جامعه‌ای كه افراد «نتیجه تلخ این گونه هویت‌یابی‌ها» را دیده‌اند و ترجیح می‌دهند «آدمهایی كه روی ظاهر قضاوت می‌كنند دفع[شان] كنند» بسیار جدی‌تر است.  به‌نظر می‌رسد كلیشه‌ای كه از دین‌داری سنتی در ذهن افراد وجود دارد دینداری‌ مبتنی بر ظاهر و خالی از محتواست كه باورمندان به آن تحمیل آن  را به دیگران حق خود می‌دانند. برای مصاحبه‌شوندگان بیشتر اهمیت دارد كه با چنین دینی فاصله بگیرند و تمایز خود را با آن بروز دهند؛ تا با افرادی كه غیرمذهبی هستند. از این رو، كم اهمیت گرفتن ظاهر و پذیرش تكثر برای آنها وجهی  هویت بخش دارد.  من دین‌دارم.  با چه شكل و فرمی؟ شكل و فرم برایم مهم نیست.

دومین وجهی كه در موضع روشن‌فكران مذهبی در خصوص  مناسك و شعائر نمایانده می‌شود، اهمیت فرد و آزادی انتخاب است.  اگر چه روشن‌فكران مذهبی در سخنانشان از حدیث ‌بندگی گفته‌اند(سروش) و افراد را از گزینش‌گری بر حذر داشته‌اند(کدیور 1390-2) و حفظ شكل را ضامن وحدت مسلمین(اشکوری, فقه و تغییرات فقهی، 1389)دانسته‌اند اما آزادی چیزی نیست كه تا جایی پیش برود و از جایی به بعد غلاف دركشد[10].  مخاطبان نیز كسانی نیستند كه بتوانند ارزش این انتخابگری را نادیده بگیرند.  از یك سو پذیرش و ارزشمندی كثرت گرایی در دین‌داری آن چنان در ذهن آن‌ها جا افتاده كه هركس می‌تواند راهی برای نجات داشته باشد.  از سوی دیگر، واسطه‌ها برای آن‌ها برداشته شده است و هركس می‌تواند با ایمانی شورمندانه، رودر روی خداوند قرار بگیرد و معنای هستی را از او بجوید و خود را مخاطب وحی قرار دهد و قرآن در دست بگیرد.  بنابر همین دیدگاه‌هاست كه نفس آزادی و انتخاب ارزش والایی پیدا كرده است آن قدر كه «خدا هم می‌خواهد ما آزادی و تكثر داشته باشیم[11]» پس راه باز می‌شود تا هر كس «خودش اجتهاد كند» كه در نتیجه «اول شكل‌ها عوض می‌شود بعد هم كم‌كم عبادت‌ها جایگزین می‌شود[12]». 

­­­

سومین وجهی كه موضع روشن‌فكران دینی/ مذهبی را به بی‌الگویی مناسك و شعائر سوق می‌دهد، عقلانی‌سازی است.  گفته شد كه مناسك در نگاه روشن‌فكری دینی/ مذهبی باید به درد و كاری آید.  این كار یا تعمیق اخلاق و معنویت است یا اصلاح اجتماع؛ و گاه هر دو در هم تنیده‌‌اند.  از فحوای مصاحبه‌های انجام شده با روشن فكران مذهبی چنین  بر نمی‌آید كه به‌دلیل تأكیدی كه گروهی از روشن‌فكران مذهبی بر معنویت می‌كنند و تأكیدی كه شاگردان شریعتی بر وجه اجتماعی دین دارند این 2نسخه «كاملا از یكدیگر جدا باشند.  در مخاطبان هر دو نحله، هم معنویت و هم هدف قابل برداشت است؛ هرچند در یكی كفه دین فردی(محتوا) سنگین‌تر است و در دیگری كفه دین اجتماعی(هدف)؛ «فرد خودش را می‌سازد تا در جامعه هم بتواند خودش را نشان بدهد.  در جامعه هم خوب عمل می‌كند تا درونش سالم بماند[13]». 

وقتی هدف،  در مركزِ توجه قرار می‌گیرد، گزاره‌هایی چون «مناسك باید در خدمت آرمان‌ها باشند[14]» به چشم می‌آیند.  پذیرش شكل مناسك هم برای آن است كه «باید یاد بگیریم كه كاری را كه دوست نداریم را انجام بدهیم تا بتوانیم در مبارزه هم هزینه بدهیم[15]» و نپذیرفتن شكل مناسك به آن دلیل است كه «دنیا میدان جنگ است و خود فقه هم می‌گوید در جنگ غسل و كفن واجب نیست[16]».  در این صورت حتی عبادات فردی هم به‌دلیل آن است كه «باید مدل درست كنیم تا نشان بدهیم دین با آدم مدرن هم می‌خواند[17]» و از این طریق دین را از سوءاستفاده‌ها و دگم‌ها حفظ كنیم. 

توجه به محتوا نیز مبین رابطه واقعی با خدا و معناداری زندگی است.  آن «عبادتی كه معنایی در بر نداشته باشد وانهاده[18]» می‌شود و تنها كسی می‌تواند بهره از مناسك ببرد كه «آن رابطه درونی را با خدا داشته باشد[19]».  

عقلانی‌سازی‌ای كه در مورد مناسك و شعائر صورت می‌گیرد به جز هدف‌گرایی و محتواگرایی یك وجه دیگر نیز دارد كه با عنوان كاركرد‌گرایی شناخته می‌شود.  این كاركرد‌گرایی دو صورت دارد.  صورت فردی آن «مطلوبیت روان‌شناختی» و «آرامش درونی» و «روح پیداكردن زندگی‌دینی» و «نیاز انسان به شورمندی» را در بر می‌گیرد و صورت جمعی آن «نیاز به جمع» و «پیوند با همفكران» و «آموزش» و «تبلیغ» و «قرار گرفتن در پز مذهبی» را شامل می‌شود.  

به‌طور خلاصه می‌توان شمایی از جایگاه مناسك را در میان مخاطبان روشن‌فكری مذهبی/ دینی در شكل زیر خلاصه كرد:  

 

منابع

  • حسن  یوسفی اشكوری   فقه و تغییرات فقهی، ر  827, 1389.  http://yousefieshkevari.  com.  
  • جلایی پور,رضا حمید. " مطالعات فرهنگی و ارتباطات  "نقد اجتماعی روشنفكری دینی در ایران., 1378: سال چهارم-شماره 13.  
  • دوركیم ترجمه باقر پرهام، نشر مركز،1373, امیل.  صور بنیانی حیات دینی.  
  • سروش،انتشار بنیاد فرهنگی صراط،1377, عبدالكریم.رازدانی،  روشنفكری و دینداری.  تهران  
  • تهران فربه تراز ایدئولوژی، عبدالكریم سروش، موسسه فرهنگی صراط 1373.
  • هرمنوتیك و تفسیر دینی از جهان ، محمد مجتهد شبستری مجله مدرسه 1386
  • شریعتی، ماهنامه آیین،1386، شماره 9, سارا.  "اصلاح دینی به مثابه اصلاح اجتماعی..  
  • تهران . روشن فكران قبایل و عشایر . سخنرانی در انجمن حكمت و فلسفه ایران .........، ......،1385  
  • خودسازی انقلابی، مجموعه آثار 2، علی شریعتی، انتشارات حسینیه ارشاد 1359
  • . rahesabz.comمعنویت و پاكدینی روشن فكرانه، بدیل دین ، احمد صدری، جرس .1388،511
  • احكام زن در قرآن، محسن كدیور، وب سایت رسمی محسن كدیور 2-1390،319  
  • ملكیان ، نگاه معاصر1381, مصطفی،  جستارهایی در عقلانیت و معنویت.  تهران.  
  • روشن فكری، تجدد و دینداری، مصطفی ملكیان، اندیشه حوزه 1379، شماره 7 


[1]- این جمله به محمد حنیف نژاد منسوب است. ن .ك. سه هم پیمان عشق، اثر هدی صابر،نشر صمدیه،1387

[2]- این سخن منسوب است به سیدمحمود طالقانی. ن.ك. به مقاله علم آفرینی قرآن، نوشته لطف الله میثمی در دوماهنامه چشم انداز ایران، 1383،شماره 27

3. مصاحبه شماره 4

[4]- مصاحبه شماره 6

[5]- مصاحبه شماره 8

[6]-مصاحبه شماره 2

[7]- مصاحبه شماره 6

[8]-مصاحبه شماره 1

[9]- مصاحبه شماره2

[10]-مصاحبه شماره 7

[11]-مصاحبه شماره 4

[12]-مصاحبه شماره 3

[13]- مصاحبه شماره 2

[14]- مصاحبه شماره 6

[15]- مصاحبه شماره 2

[16]- مصاحبه شماره 3

[17]- مصاحبه شماره 5

[18]- مصاحبه شماره 7

[19]- مصاحبه شماره 1

 

* این مطلب پیش از این در شماره 6 نشریه ایران فردا (آبان 1393) به چاپ رسیده است.

تماس با ما

این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

www.socio-shia.com