حرفهها بر دو دستهاند: حرفههای «پل» و حرفههای «جزیره». حرفههای پل، حرفههایی هستند که به دلیل موقعیت و اقتضائات اجتماعیشان، دارای این دو ویژگی هستند: نخست اینکه دارای طیف گستردهای از ارتباطات با سایر حرفهها، مشاغل، اقشار اجتماعی و طبقات مختلف جامعه هستند. دوم اینکه ماهیت این ارتباط، ماهیتی یکسویه نیست و شکلی تعاملی دارد. در نقطهی مقابل حرفههای پل، حرفههای «جزیره» قرار دارند. حرفههای جزیره، از یکسو ارتباطات اجتماعی اغلب محدود با حرفهها، مشاغل، اقشار و طبقات اجتماعی متفاوت از خود دارند. از سوی دیگر، در صورت وجود حداقلی از ارتباط با برونحرفهایهای خود، ماهیت این ارتباط یکسویه و غیرتعاملی است.
با وجود آنکه متن ولایت فقیه در سال ۱۳۴۹ و از خلال سخنرانیهای امام خمینی(ره) تدوین گشته، اما در خصوص نقش این کتاب و پررنگ بودن جایگاه آن در جریاندهی به انقلاب اسلامی ایران تردیدهایی وجود دارد. شاید بتوان گفت کتاب ولایت فقیه هرگز نقش یک مانیفست را در انقلاب اسلامی ایران ایفا نکرد و همین مسأله است که تحلیل اجتماعی این متن را با دشواریهایی مواجه میکند. با این وجود، دو مسأله است که توجه به متن «ولایت فقیه» را حائز اهمیت میکند، نخست نقش شخص امام خمینی در جهت دهی به اعتراضات پیش از انقلاب و دوم روی کار آمدن سریع جمهوری اسلامی با رأی اکثریت و برقراری نظام ولایت فقیه. در نتیجه سؤالی که مطرح میشود آن است که چه حلقه های ارتباطی میان نظریه ولایت فقیه و جریانات انقلاب اسلامی ایران وجود دارد؟
آنچه در اینجا در باب نسبت تشیع، قدرت و سیاست ارائه خواهد شد، پرداختن به پروبلماتیکهای اساسی در حوزه جامعهشناسی سیاسی تشیع بر مبنای نتایج پروژه کتابشناسی انتقادی جامعهشناسی تشیع، خواهد بود. لذا بحث در حد طرح مسئله است. برای پاسخ به هر یک از مسائل طرح شده در این حوزه نیازمند مطالعات و پژوهشهای گستردهای هستیم که اکنون در ابتدای راه آن به سر میبریم. در این طرح مسئله در ابتدا سه دوره را از هم تفکیک میکنیم.
ادامه ...ابوالفضل مرشدی ـ شکلگیری یک نظام سیاسی مبتنی بر مذهب تشیع و با محوریت نظریه «ولایت فقیه» در ایرانِ معاصر، بسیاری از اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی را به مطالعه این نظام سیاسی و نظریه ولایت فقیه واداشته است. در واقع، فقه سیاسی شیعه با وارد شدن به میدان عمل در گستردهترین شکل آن، یعنی تشکیل حکومت، خود را در معرض نقد و سنجش وسیعی قرار داده است. بهویژه، اختلاف نظر فقهای شیعه در ادوار مختلف تاریخی، از جمله فقهای دوره معاصر، بر سر حدود وظایف و اختیارات فقها و میزان دخالت آنها در سیاست و نیز تفاوت شیوه تعامل آنها با حُکام وقت، محققین را در وارسی سنت فقهیکلامی تشیع در حوزه سیاسی بیشتر ترغیب کرده است.
جلسه نقد کتاب «مقدمهای بر مناسبات دین و دولت در عصر صفوی» با حضور نویسنده کتاب دکتر سیدهاشم آقاجری عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و دکتر داریوش رحمانیان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در خردادماه ۱۳۹۱ در بنیاد فرهنگی شریعتی برگزار شد. در ابتدای جلسه دکتر رحمانیان به بیان نظرات خود پیرامون کتاب پرداخت و پس از آن دکتر آقاجری توضیحاتی پیرامون بحثهای مطرح شده ارائه نمود. آنچه در پی خواهد آمد شرح خلاصهای از مباحث طرح شده توسط این دو مورخ است. دکتر داریوش رحمانیان در ابتدا به فاصله ۲۰ ساله زمانی میان انجام پژوهش و چاپ آن اشاره کردند و افزودند: درباره کتاب آقای دکتر آقاجری اولین مطلبی که میتوان گفت این است که بعنوان رسالهای تفصیلی نوشته شده و ۲۰ سال منتظر مانده تا بتواند چاپ شود. بنابراین خود دکتر آقاجری میتواند به عنوان منتقد وارد شود. خود من هیچ چیز تا به امروز ننوشتهام که فردا نگویمای کاش این را نمینوشتم یا آن مطلب را جور دیگری مینوشتم بهتر بود.....
شیرین غلامیزاده بهبهانی ـ دین صرف نظر از منشاء آن،در حیات جمعی انسانها تجلی می یابد و با آن رابطه متقابل دارد. از این رو شناخت کامل هر جامعه بدون در نظر گرفتن دین رایج در آن نا ممکن است. این مطلب در مورد جامعه ایران مصداق جدی دارد،زیرا جامعهای دینی است و مهمترین حوادث سیاسی و اجتماعی آن به نحوی با دین مرتبط بوده است. کتاب «مشروعیت دینی دولت و اقتدار سیاسی دین» که رساله کارشناسی ارشد دکتر شجاعی زند می باشد در سال ۱۳۷۶ با همین دغدغه با رشته تحریر درآمده است. زیرا در آن سالها آثاری که در حوزه جامعه شناسی دین یا جامعه شناسی سیاسی دین به فارسی تالیف یا ترجمه شده باشد، به غایت اندک بوده است.(صفار دستگردی، ۱۳۷۷) این کتاب، گامی در این مسیر ناپیموده برداشته است و در صدد بررسی رابطه دین و سیاست در ایران بعد از اسلام، یا به تعبیر نویسنده «ایران اسلامی» بوده است.
ندا میلانی ـ کتاب «نظام سلطانی از دیدگاه اندیشه سیاسی شیعه» در اصل پایاننامه سید محسن طباطبای فر بوده که با تغییرات اندکی در سال ۱۳۸۴ از سوی نشر نی به چاپ رسیده است. هدف اصلی نویسنده، بیان ویژگیهای گفتمان «سلطنت شیعی» است ؛ بدین منظور به آرای علمایی در دوران صفویه و قاجاریه، علامه مجلسی، میرزای قمی، ملا احمد نراقی، سیدجعفر کشفی، استناد و روش تحلیل خویش را تحلیل گفتمان معرفی کرده است. نظام خلافت در نزد شیعیان، نظامی غاصب تلقی میشد اما با زوال خلافت و شکلگیری حکومت صفوی، به لحاظ سیاسی و اجتماعی شرایطی فراهم شد که سلطنت و تشیع در کنار یکدیگر قرار گرفتند. حکومت صفوی هم ویژگیهای سلطنت را در خود متجلی میکرد و هم بر سرشت شیعی خویش تاکید داشت.در چنین شرایطی است که برخی از فقهای شیعه درصدد همسازی میان این دو مفهوم برآمدند که حاصل آن را نویسنده، گفتمان « سلطنت شیعی» مینامد.
کتاب اندیشه سیاسی در اسلام معاصر نوشتهی حمید عنایت اثری است که به اندیشههای سیاسی مسلمانان در قرن حاضر میپردازد. بنابر ادعای نویسنده، اندیشه سیاسی فعالترین حوزه از حیات فکری مسلمانان در قرن اخیر بوده است. نویسنده در بخش یاد و سپاس صریحا بیان میکند که" اگر دوستیام با مرحوم مرتضی مطهری استاد فلسفه اسلامی دانشگاه تهران نبود، اندیشه اصلی این کتاب به خاطرم خطور نمی کرد". هرچند این بیان تا حدودی نشان از انگیزه شخصی نویسنده برای نگارش کتاب در محدوده سالهای منتهی به انقلاب اسلامی ایران دارد، اما نباید علل زمینهای نگارش کتاب را از نظر دور داشت.
بنیاد کُنراد آدِناوِر، که به نام نخستین صدراعظم آلمان غربی نامگذاری شده و مطالعات و پژوهشهای سیاسی را پشتیبانی میکند، به حزب دموکرات مسیحی آلمان نزدیک است. این نهاد در ماه دسامبر ۲۰۱۷ پژوهشی با عنوان «روحانیت شیعه عراق پس از سیستانی؛ رشد نفوذ ایران؟» به قلم خانم لورا هِنسِلمَن منتشر کرده است.
عنوان کتابی با رویکرد انتقادی در خصوص مرجعیت و مناسبات درونی آن که در دههی چهل توسط یک چهرهی حوزوی نگارش یافته است. این کتاب توسط یک روحانی با رویکردی انتقادی نگاشته شده و هدف از آن نمایان ساختن ضعفها و نابسامانیهای روحانیت در زمینههای مختلف افتاء، برخورد با مردم، تحصیل و آموزش، روابط داخلی و اخلاقیات معرفی شده است. بخشهایی از این کتاب دربارهی مرجعیت میباشد: مخاصمه و نزاع در مرجعیت؛ زیادهخواهی مرجعیت؛ مرجعیت در اسلام (تعریف مرجعیت و وظیفهی آن)؛ وظایف مراجع؛ سرگردانی و تحریف اجتهاد؛ مرجعیت و رساله؛ تحویل مرجعیت به مسالهگویی؛ تاریخ رسالهها؛ تقلید مراجع از یکدیگر در رسالهنویسی؛ استبداد به رای یا عامل تفرقه؛ اجتهاد زنده.
در شماره جدید فصلنامه «مردمنامه» (شماره شش و هفت به سردبیری دکتر داریوش رحمانیان)، مقالهای دارم با عنوان «عصیان بر نسیان؛ متن و حاشیه در تاریخنگاری اجتماعی حوزه و حوزویان». در این مقاله، این گزاره را طرح کردهام که دادههای تاریخی ما از حوزههای علمیه شیعی، دچار وضعیتی است که میتوان آن را "غلبه روایت مداوم متن و فقدان روایت تاریخی حاشیه" نامید.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید