روبرویم مینشیند. مُلبس است. هم تحصیلات حوزوی داشته و هم در دانشگاهی در اروپا دکتری گرفته است. نگاهش به کاغذ معرفی برنامه میافتد و ناگهان برمیآشوبد: «پس دکترش کو؟» میخواهم با ملایمت پاسخ بدهم اما ادامه میدهد: «پس اینهمه دانشگاه و اینا هیچ؟ فقط نوشتین «حجتالاسلام» که!». در دلم چیزی میریزد. برایش توصیح میدهم که هم اشتباه شده و هم آن «حجتالاسلام»ش برایم رنگ و بوی بیشتری تا «دکتر»ش دارد. اما معلوم است که قانع نشده. در سخنرانیاش آنقدر به تجربهی زیست اروپایی (نه چندان طولانی) و اسامی افراد و نظریات غربی ارجاع میدهد که گویی اصرار دارد از لباسی که پوشیده به درآید. انگار از چیزی که هست، راضی نیست. لحنش به گونهای است که انگار تمام حقیقت را در مشت دارد. جایی برای ندانستن نمیگذارد. بیقرار است. هر چه میگردم، جز لباس، نشانهی جدی از منش حوزوی نمییابم: آرامش، تأمل، تأنی و فروتنی.
ادامه ...مباحثه چندی پیش میان معاونت زنان و خانواده دولت و یکی از مراجع تقلید درباره اصلاح قانون «اجازه همسر برای خروج از کشور» بار دیگر پرسش از کارآمدی در پاسخ به نیازها را پیش روی مرجعیت شیعه قرار داده است. ماجرا از این قرار است که چند ماه پیش همسر نیلوفر اردلان کاپیتان تیم ملی فوتسال اجازه سفر او به مسابقات آسیایی را نداد. این اتفاق موجب اعتراض بسیاری از فعالان حقوق زنان در ایران شد و مباحث اخلاقی و حقوقی زیادی را برانگیخت. به دنبال این مباحثات و بهویژه با قهرمانی تیم فوتسال زنان در همین مسابقات علیرغم عدم حضور نیلوفر اردلان، معاون امور زنان و خانواده رییس جمهور در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه معاونت زنان و خانواده به جد به دنبال اصلاح قانون است، گفت: تا زمانی که این قانون اصلاح نشود که پیشبینی میکنم به این زودیها اصلاح شود، به دنبال استثناها خواهیم رفت و قطعا برای خروج زنان موفقمان از کشور تلاش میکنیم
در یک تحلیل از تحلیلهای ممکن جامعهشناختی، یکی از بارزترین تفاوتهای میان اهل سنت و تشیع، وجود «نهاد روحانیت» در تشیع است. در اهل سنت، اگرچه «علماء» مسلمان وجود داشتهاند، اما نهادی بهعنوان نهاد روحانیت شکل گرفته است. حتی جامع الازهر نیز علیرغم سابقه چند قرنی خود، معادل نهاد روحانیت شیعه نیست. این تفاوت را در جایگاه منزلتی، کارکردهای اجتماعی، تمرکز سرمایههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و نحوه ایفای نقش سیاسی علمای اهل سنت و نهاد روحانیت شیعه و موارد دیگر میتوان طرح کرد. با مبدأ قرار دادن زمان ظهور اسلام، در یک تقسیمبندی، نظریات موجود در مورد سابقه شکلگیری این نهاد از منظر تاریخی را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: نخست، نظریات مبتنی بر «تقدم تاریخی» روحانیت و دوم نظریات مبتنی بر «تأخر تاریخی» شکلگیری این نهاد.
چندی پیش گزارش سخنان آیتالله حسینی بوشهری در دیدار مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد که طی آن از وزارت فرهنگ و ارشاد خواسته شده بود: «نقش روحانی در فیلمها به بازیگران با پیشینه منفی داده نشود». استدلال آیتالله بوشهری در این رابطه از این قرار است: «گاهی حضور برخی هنرمندان در لباس روحانی در فیلمها بازخورد خوبی ندارد؛ زیرا وقتی فردی پیشینه درستی ندارد، وقتی در لباس روحانی ظاهر میشود جایگاه روحانیت ممکن است با دید دیگری به مردم عرضه شود؛ ما نمیگوییم از هنرمندان در نقش روحانی استفاده نشود، بلکه باید از کسانی استفاده شود که پیشینه خوبی داشته باشند». رئیس شورای مدیریت حوزه در پایان این بخش از سخنان اظهار داشته بود: «متأسفانه تاکنون ترتیب اثری داده نشده است و اخیراً شورای مدیریت نامهای به رئیسجمهور نوشته شده است که در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبهای در این زمینه انجام شود»
در زمینه ایرانی، هنگام سخن گفتن از روحانیت از آن با تعابیر مختلفی یاد شده: نهاد، سازمان، طبقه، صنف، نهاد مدنی و گروه منزلتی. غالب کاربستهای فوق فاقد دقت و صراحت علمی هستند. هر یک از مفاهیم یادشده در ادبیات موضوع واجد ویژگیها و اوصافی هستند که اطلاق آنها بر روحانیت پیامدهای معرفتی خاص دارد و پیش از چنین اطلاقی، باید دید قرابت هر مفهوم با آنچه بهعنوان روحانیت در تاریخ و اکنون وجود داشته چه میزان است، در غیر این صورت با هرجومرج مفهومی مواجه میشویم. در پژوهشی که نویسنده چند سال پیش انجام داده، سه مفهومسازی و تلقی از روحانیت از یکدیگر تفکیک و مورد بررسی قرار گرفتهاند: روحانیت بهمثابه نهاد اجتماعی؛ روحانیت بهمثابه نهاد مدنی و روحانیت بهمثابه گروه منزلتی.
تبعید مراجع تقلید از سوی حکومتها امری مسبوق به سابقه و روشی برای کاستن از حضور و تاثیر سیاسی و اجتماعی آنها بوده است. در دو سدهی اخیر و مقارن با ظهور مرجعیت در قالب یک نیروی اجتماعی ـ سیاسی موثر در جوامع شیعی که به تفکیک اقتدار دین و دولت انجامیده، در پارهای مواقع و مواضع، تعارض نظری و عملی میان این دو منبع اقتدار به اصطکاک و برخورد انجامیده و در شرایط برتری قدرت سیاسی حکومت، برخی مراجع تقلید توسط حاکمان به تبعید و خروج از قلمرو اقتدار سیاسی آنها مجبور شدهاند.
فقها و متکلمان شیعه به طور تاریخی، هرگونه حکومت در زمان غیبت امام معصوم را حکومت جور و غاصب تلقی کردهاند. این امر به ویژه از زمینهی عینیای برمیخیزد که در دوران خلافت بنیامیه و بنیعباس رقم خورد؛ از منظر شیعیان، این دو نظام سیاسی با غصب حق امامان، حکومت نامشروع تشکیل دادهاند و هرگونه همکاری یا تایید نظام سیاسی برآمده از این روند، حرام و غیرمجاز بود. اما به تدریج و به ویژه با ورود به عصر غیبت، شاهد بروز اقسام گوناگونی از دیدگاههای سیاسی در میان فقهای شیعه هستیم که طیفی از رویکردها از غاصب تلقی کردن حکومت و نفی هرگونه تایید، تا همکاری مشروط و نهایتاً تایید و همراهی مطلق را در برمیگیرد.
ادامه ...مرجعیت دینی فقهای شیعه پیشینهای بیش از یک هزاره و مرجعیت در قالب متاخر و به عنوان یک نیروی اجتماعی ـ سیاسی موثر، تاریخی بیش از دو سده دارد که قابل مطالعه و بررسی است.
یکی از ویژگیهای مرجعیت به مثابهی نهادهای اجتماعی، دوام و استمرار تاریخی آنهاست: «نهادها، در طی دورههای متمادی زمانی و پهنههای گستردهی جغرافیایی «دوام و استمرار» دارند. در نتیجه نهادهای اجتماعی، «تاریخ»ی دارند که میتواند مورد مطالعه قرار گیرد» (←نهاد اجتماعی مرجعیت).
ادامه ...موقعیت و جایگاه مرجعیت در سلسلهمراتب اعتبار و منزلت اجتماعی را پایگاه اجتماعی مرجعیت گویند. پایگاه اجتماعی (social status) مفهومی جامعهشناختی است که تعریف آن عبارتست از «موقعیت و جایگاه جمعهای انسانی ـ انجمنها، گروهها، قشرها ـ در یک سلسلهمراتب از نظر اعتبار و منزلت که بر حسب معیارهایی نظیر حقوق و وظایف متمایز و مصونیتها و امتیازهای انحصاری شکل گرفته و با یک سبک زندگی خاص یا یک الگوی مصرف ویژه مرتبط هستند».
امروزه سبکزندگی در مفهوم مدرن آن بر بسیاری از عرصههای زندگیِ ایرانی سایه افکنده و دگرگونیهای عمیقی در آن به وجود آورده است. حوزۀ علمیه نیز از جمله مکانهای دینیست که از تحولات پدیدار شده در این عرصه بینصیب نمانده است. سبکزندگی در حوزه علمیه به عنوان مکانی دینی همواره قرابت نزدیکی با آموزههای دینی داشته و مستقیماً متأثر از آموزههای دینی رایج در آن بوده است. نتیجۀ این قرابت و اصطکاک پیدایش شکل خاصی از زندگی اجتماعی، با سازوکارهای خاصی بوده است. این نحوۀ خاص از زندگی در ادبیات حوزوی به «زی طلبگی» تعبیر شده است. اما باید پرسید که تغییرات به وجود آمده در سطح جهان اجتماعی امروزه چه اثرات و تغییراتی را در این شکل خاص از زندگی به وجود آورده است؟ ارتباط آموزههای دینی با این سبک از زندگی به چه صورت است؟
اندرونی بیت مراجع تقلید محل تجلی سبک زندگی مراجع است؛ سطح مراودات اجتماعی مشخص و خصوصی و سبک زندگی متشرعانه و غالباً ساده و بیتکلف، مولفههای اندرونی بیت را تشکیل میدهند که عموماً خارج از دسترس مشاهده و بررسی بوده و حوزهی شخصی مراجع محسوب میشوند و به همین سبب گزارشهای نادری از چندچون اندرونی بیوت مراجع میتوان سراغ گرفت. اما بخش بیرونی که مامن اقتدار دینی، سیاسی و اقتصادی مراجع است، به فراخور مشی مراجع و مقتضیات زمان ممکن است بخشهای گوناگون داشته باشد. در اشکال بسیار سنتی و محدود، این بخشها از هم تفکیک نشده و مرجع تقلید شخصاً به رتق و فتق تمام امور ریز و درشت میپردازد.
ادامه ...این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید