از منظر غالب مراجع تقلید شیعه، بهائیت فرقهای فاسد، انحرافی و ساخته و مورد حمایت استعمار است و بر این اساس مبارزه با آموزههای نظری و فعالیتهای عملی این فرقه بر مسلمانان واجب است. مبارزهی مراجع شیعه با بهائیت از زمان آقا نجفی اصفهانی سابقه داشته، اما در زمان مرجعیت آیتالله بروجردی بود که به سبب تشدید خطر نفوذ بهائیت، این مبارزه به شکل فراگیر و پیگیر آغاز شد.
حکومت محمدرضاشاه که از کودتای ۲۸ مرداد گذر کرده بود و با فقدان مشروعیت سیاسی مواجه بود، در آغاز برای کسب مشروعیت دینی با این مبارزات همراهی نشان داده و به عنوان نمونه به فلسفی اجازه داد در برنامههای رادیویی به تبلیغ علیه بهائیت بپردازد و همچنین ساختمان حظیرهالقدس (عبادتگاه بهائیان در تهران) از تصرف آنها خارج و به کتابخانه بدل شد. اما به تدریج با فشارهای خارجی به حکومت شاه و چه بسا به سبب احساس بینیازی از مشروعیت بیشتر دینی، مسئولان حکومتی از همراهی با آیتالله بروجردی خودداری کردند و حتی برخی واعظان اعزامی آیتالله بروجردی را مورد پیگرد قرار دادند.
در ادوار اولیهی تطور مرجعیت که ماهیت منطقهای و محلی داشت و مردم هر شهر و منطقه برای دریافت تکالیف شرعی به نزدیکترین مجتهد به خود به لحاظ مکانی رجوع میکردند، با درگذشت یک فقیه مورد رجوع، فقیه واجد شرایط دیگری در همان محدوده، جایگزین وی میشد و مورد رجوع قرار میگرفت و بدین ترتیب، بحران قابل توجهی پدید نمیآمد. اما پس از ظهور مرجعیت عامه و تبلور یافتن آن در قالب یک نیروی اجتماعی ـ سیاسی موثر، وضعیت بیثباتی و کشمکش برای تصدی جایگاه مرجعیت عامه در موارد متعدد پدید آمده است. در مواردی که درگذشت یک مرجع تقلید در زمان حیات دیگر مراجع همطبقهی وی رخ میدهد، به ندرت شاهد بروز وضعیت بحرانی هستیم.
با درگذشت آیتالله بروجردی در فروردین ماه ۱۳۴۰، جامعهی ایران با خلاء مرجعیت واحد مواجه شد. در این زمان عالمان برجسته نظیر آیتالله حکیم در نجف، و آیتالله گلپایگانی، آیتالله خمینی و آیتالله شریعتمداری در قم، هیچیک در جایگاهی قرار نداشتند که بتوانند خلاء مرجعیت عام حاصل از درگذشت آیتالله بروجردی را رفع نمایند. مجموعهی «بحثی دربارهی مرجعیت و روحانیت» در واقع متن مکتوب و ویرایشیافتهی سخنرانیهای نه تن از چهرههای حوزوی و دانشگاهی در کنگرهی سراسری انجمنهای اسلامی در شهریور ۱۳۴۰ میباشد. از آنجا که تشکیل این کنگره از نظر زمانی قریب پنج ماه بعد از رحلت آیتالله بروجردی بود، در موضوعات مطروحه بحث زیادی دربارهی مرجعیت و چگونگی انتخاب آن به عمل آمد.
بازار از میانهی دولت صفوی به بعد، یکی از متحدان فقها و مراجع تقلید و از حامیان مالی و تشکیلاتی آنها بوده است. سابقهی همراهی فقها و بازاریان به قرون اولیهی تمدن اسلامی (قرنهای دوم تا پنجم) بازمیگردد که طی آن با شکلگیری شهرهای اسلامی و مرکزیت یافتن بازار و مساجد در این شهرها، ارتباطی نسبی میان علمای شهر و بازاریان برقرار شد؛ اما ارتباط انحصاری و موثر فقها با بازار به عصر صفوی باز میگردد. با پایهگذاری دولت صفوی، سیر تاریخی مرجعیت وارد عصر نوینی میشود که مقدمهی ظهور مرجعیت در شکل متاخر آن است. در کنار شمار زیادی از تحولات فقه شیعه در عصر صفوی، یک تحول به جایگزین شدن نقش صوفیان در ارتباط با پیشهوران و اصناف با فقها بازمیگردد.
گرچه به سبب عدم جدی بودن خطر بابیت در مراحل اولیه، مرجعیت اعلای شیعه برای مقابله اقدامی نمیکند، اما پس از شکلگیری این فرقه و جدی شدن خطر آن، علما و مراجع وقت شیعه نقش مهمی در مبارزه با آن دارند. مرجعیت شیعه از آنجا که خود را پاسدار شریعت و یگانه مرجع تفسیر دین میداند، با هرگونه بدعت و دعاوی تفسیر جایگزین بسته به گسترهی دعاوی و میزان انحراف آن از جریان اصلی تفسیر فقهی دین توسط مراجع و فقها، به مقابله و مبارزه میپردازد. سطوح پایین این مقابله، صدور فتاوا مبنی بر خطا و بدعتآمیز بودن تفسیر جایگزین است؛ اما در سطوح بعدی که میزان زاویه با قرائت فقهی مسلط زیاده بوده و احساس خطر مراجع و علما از بروز انحراف در دین جدیتر است، فتوا به فساد عقیده و تکفیر و صدور حکم قتل، ابزارهای مقابله هستند.
ادامه ...اهانت یا عدم اهانت به افراد یا گروههای اجتماعی، شاخصی از میزان منزلت اجتماعی آن فرد یا گروه است؛ به میزانی که منزلت اجتماعی بالاتر باشد، امکان و احتمال مورد اهانت واقع شدن کمتر است و برعکس. فقها و مراجع تقلید به سبب پیوند متقابل با مردم، غالباً مورد احترام افراد جامعه بودهاند و همین احترام و واکنش احتمالی مردم و مقلدان به هرگونه اهانت سبب گردیده که مراجع تقلید از اقدامات موهن تا حد زیادی مصون باشند. در دو سدهی اخیر که نظام کنونی مرجعیت صورتبندی شده است، انتساب مراجع به نیابت عام امام زمان در ذهن مردم، برای آنها قداست و احترام بیشتری نیز در پی داشته است. پیدا کردن نمونههای تاریخی از اهانت به فقها و مراجع تقلید، به سبب فقدان گزارشها و پژوهشهای شایان توجه، امری دشوار است.
ادامه ...مرجعیت شیعه به سبب جایگاه مستقل از دولت خود، در صورت تعارض عملکرد نظام سیاسی با آموزههای فقهی شیعه، ظرفیت و توان انتقاد را دارد. مبنای فقهی انتقاد مراجع تقلید از نظام سیاسی، اصل امر به معروف و نهی از منکر است که یکی از فروعات دین از منظر شیعه میباشد؛ بستر عملی و اجتماعی انتقاد نیز استقلال جایگاه مرجعیت از حکومتها و دوگانگی تاریخی اقتدار دین و دولت در اندیشهی سیاسی شیعه میباشد. در سدههای اخیر که شاهد شکلگیری مرجعیت در قالب یک نیروی اجتماعی ـ سیاسی مستقل و مبتنی بر اقتدار دین بودهایم، مراجع تقلید شیعه در صورت لزوم و بنا به احساس ضرورت، به انتقاد از نظام سیاسی حاکم پرداختهاند.
ادامه ...منظور از امتیازهای انحصاری، مجموعهی حقوق و وظایفی است که منحصر به جایگاه مرجعیت میباشد و دیگر سطوح روحانیت یا افراد عادی از آن برخوردار نمیباشند. در اختیار داشتن امتیازهای انحصاری، یکی از ویژگیهای مرجعیت به مثابهی گروه منزلتی است . شکلگیری مرجعیت (و در نگاهی عام، فقهای اسلامی) بر یک فرض اولیه مبتنی است و آن اینکه حق انحصاری تفسیر احکام دین و ارشاد و هدایت مسلمانان، از آن فقهاست که جانشینان پیامبر و امامان شیعه هستند. این حق انحصاری، از مراتب اولیه نظیر فهم و تفسیر قرآن و تشخیص اعتبار احادیث و سخنان پیشوایان دین و فهم و تفسیر آنها، تا مراتب بعدی که استخراج احکام دینی از منابع و ترویج و تبلیغ آن باشد را شامل میشود.
انتخاب مرجع تقلید توسط مقلدان بر طبق آموزههای فقه شیعه بر اساس اعلمیت، صورت میگیرد؛ اما در عمل، عوامل اجتماعی و فرهنگی دیگری هم دخالت دارند. مطابق دیدگاه غالب مراجع تقلید شیعه که قائل به تقلید از اعلم هستند، افراد باید از مجتهد جامعهالشرایط اعلم تقلید نمایند. بر این اساس، انتخاب مرجع تقلید نیز به تشخیص اعلم منوط است. مراجع تقلید معمولاً در رسائل توضیحالمسائل خود سه روش برای تعیین مرجع اعلم پیشنهاد مینمایند: نخست یقین خود مقلد نظیر اینکه وی از اهل علم باشد و بتواند مجتهد اعلم را تشخیص دهد؛ دوم تایید و گواهی دو عالم خبره و عادل مشروط بر آنکه دو عالم عادل دیگر با نظر آنان مخالفت نکنند؛ سوم تصدیق عدهای اهل علم یا محافل علمی.
ادامه ...هفدهم دی ماه ۱۳۹۳، مراسمی با عنوان "نیم قرن تکاپو" جهت تقدیر از فعالیتهای اجتماعی و عام المنفعهی خانم رباب صدر در مرکز فرهنگی سرچشمه در تهران برگزار شد. دکتر سارا شریعتی، به عنوان نخستین سخنران همایش، مفهومی جدید تحت عنوان "مرجعیت اجتماعی" را طرح کرد. دکتر سارا شریعتی در ابتدای سخنرانی گفت: پیش ازهر چیزاز دعوت بنیاد صدر تشکر می کنم که با وجود متخصصانی در حوزه ی اندیشه ی امام موسی صدر و همچنین فعالیتهای موسسات اجتماعی ایشان، از من دعوت کرده اند که در این همایش مشارکتی داشته باشم. حضور من در اینجا البته در درجه ی نخست یک ادای دین است.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید