کتاب «تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق» نوشته دکتر عبدالهادی حائری (۱۳۷۲ – ۱۳۱۴ش) یکی از اثرگذارترین تحقیقاتی است که درباره اندیشه و رفتار سیاسی علمای نجف و قم در جریان جنبش مشروطه و نیز وقایع پس از آن تألیف شده است. نویسنده کتاب نوه دختری آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی بوده و به واسطه ارتباط نزدیک با بیوت علمای بزرگ نجف و قم توانسته اطلاعات دست اولی را گزارش دهد. این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۷۷م / ۱۳۵۶ش در لیدن هلند به زبان انگلیسی منتشر شد و نویسنده در تابستان ۱۳۵۸ آن را به فارسی ترجمه و در ایران منتشر کرد. این نقد بر اساس چاپ چهارم این کتاب نوشته شده که در سال ۱۳۸۷ از سوی انتشارات امیرکبیر در ۳۹۸ صفحه منتشر شده است.
نویسنده، کتاب را در قالب یک دیباچه و ۶ فصل تألیف کرده و بخشهای نتیجه، پیوستها و کتابنامه را نیز در انتهای کتاب آورده است. وی در دیباچه ۹ صفحهای گفته است که هدف اصلی این کتاب، بررسی واکنشهای رهبران مذهبی در برابر انقلاب مشروطیت از حیث درگیری عملی و کمکهای فکری به انقلاب بوده است. (ص۱) مهمترین تلاش این کتاب بر محور نقد و بررسی کتاب «تنبیهالامة و تنزیهالملة» نوشته محمدحسین نائینی به عنوان «بهترین نماینده عقاید و آثار علمای پشتیبان مشروطه» قرار گرفته است. (ص ۶ و ۸)
مؤلف در فصل اول در ۶۳ صفحه و با عنوان «ریشههای فکری مشروطیت در ایران» به بررسی کوششهای عباس میرزا و دیگر فعالان دوره قاجار برای نوسازی و اصلاحات در ایران پرداخته و به تأثیرپذیری ایرانیان نوگرا و سکولار از نوسازی و اصلاحات در کشورهای مختلف اشاره کرده است.
فصل دوم در ۷۸ صفحه و با عنوان «موضع رهبران روحانی شیعه در برابر دستگاه سیاست» به بررسی ساختار روحانیت و رابطه تاریخی آن با نهاد حکومت و سیاست اختصاص دارد. در ابتدا نویسنده به بررسی اجمالی تطور دستگاه عالمان دینی در دورههای مختلف تاریخی پرداخته و از شیخ محمدحسن نجفی (صاحب کتاب جواهرالکلام) به عنوان نخستین چهره نهادی به نام «نهاد مرجعیت تقلید» یاد میکند. (ص ۸۲) وی سپس به تلاشهای علمای مشروطهخواه نجف پرداخته و دوری آنان از دسترس محمدعلی شاه را دلیلی برای موفقیت و فعالیت آزادانه آنها دیده است. (ص ۱۰۹)
دکتر حائری در فصل سوم، ۵۷ صفحه را به موضوع «زندگینامه نائینی؛ نقش رهبران مذهبی در سیاست» اختصاص داده و با تقسیم زندگی سیاسی نائینی به سه مرحله مبارزه با استبداد، مبارزه با استعمار و اشغالگری و نیز دوره همکاری با صاحبان قدرت، از نائینی چهره یک مبارز اصلاحطلب ناکام ارائه داده که در پایان عمر به جای ستیز با صاحبان قدرت، همکاری با آنان را سودمندتر یافته است. (ص ۱۹۵)
فصل چهارم کتاب که «ریشههای فکری نوشتههای سیاسی نائینی» نام دارد، در ۲۰ صفحه به دو مسأله مهم زندگی فکری نائینی یعنی دستور جمعآوری کتابش و نیز تأثیرپذیری نائینی از کواکبی و آلفیری ایتالیایی و مونتسکیو اختصاص یافته است. (ص ۲۲۵)
فصل پنجم در ۴۶ صفحه به بررسی «انواع حکومتها؛ استبدای و مشروطه» بر اساس کتاب نائینی پرداخته و تقسیمبندی استبداد به دو شاخه سیاسی و دینی در کلام نائینی مورد کاوش قرار گرفته است. (ص ۱ - ۲۵۰) همچنین در این فصل به بدفهمیهای کواکبی از آلفیری در مباحثی چون تفکیک قوا اشاره شده که سبب بدفهمی نائینی از این مسأله مدرن شده است. (ص ۲۶۸)
فصل ششم در ۵۰ صفحه به نام «کارکرد نظام مشروطه»، از انعکاس برخی مفاهیم بنیادین دوره مشروطه همچون پارلمان، انتخابات، قانونگذاری، آزادی، برابری در آرای نائینی و دیگر اندیشمندان آن دوره یاد کرده و گفته که فرمول پیشنهادی نائینی بیشتر با رساله عملیه مجتهدان همسان است تا یک برنامه برای اداره کشور. (ص ۲۸۱) وی در اینجا حق را به شیخ فضلالله نوری داده که مشروطه را مخالف دستورات شریعت اسلام میدانسته است. (ص ۲۸۱) همچنین به درک نادرست نائینی از مسأله آزادی و برابری در نظام مشروطه پرداخته (ص ۳۰۲ و ۳۲۰) و نتیجه گرفته که نائینی با وجود این بدفهمیها سعی فراوانی در جهت آشتی میان اسلام با مفاهیم مدرن آزادی و برابری داشته است. (ص ۳۲۰)
در بخش «نتیجه» نیز دکتر حائری با اشاره به کوششهای محافظهکارانه و سنتی علمای مشروطهخواه در راه آشتی دادن اسلام با اصول دموکراتیک نظام مشروطه، از «واقعبینی و آگاهی نسبی آنان نسبت به اوضاع و شرایط زمان» تمجید کرده (ص ۳۳۱) و در عین حال تأکید میکند که قانون اساسی نظام مشروطه ایران تا اندازه بسیار زیادی سکولار و مبتنی بر بنیادهای غیرمذهبی و دموکراتیک بوده است. (ص۳۳۳)
کتاب حائری همانگونه انتظار میرفت با حواشی و نقدهایی همراه شد. شکایت آخرین فرزند نائینی (مرحوم شیخ مهدی غروی نائینی) و برخی منسوبین وی از نویسنده به وزارت ارشاد (۱) و نیز انتقادات برخی منتقدین و محققین رسمی کشور که حائری را متهم به تأثیرپذیری از روشنفکران غربزده کرده و نقدهای وی را مغرضانه و به دور از انصاف تلقی کردند (۲) از چالشهای مهم نویسنده بوده است. بهره نگرفتن از اطلاعات دست اول موجود در خاندان مادری نویسنده، اکتفا به ارائه پارهای تحلیلها و گمانهزنیهای شخصی، تکیه بر نائینی و غفلت از مکتوبات مراجع بزرگ نجف و اندیشه دیگر روحانیون مشروطهخواه از دیگر کاستیهای اثر است، چراکه کتاب نائینی در آستانه فتح تهران نوشته شده و طبیعی است که نمیتوانسته تأثیر خاصی بر جدالهای لفظی و عملی آن دوران داشته باشد. از کاستیهای جزئی اثر نیز میتوان به این اشاره کرد که اگرچه وی در صفحات ۳ – ۲۲۲ از تأثیرپذیری نائینی از کتاب «طبائعالاستبداد» کواکبی سخن گفته، ولی در بحث استبداد دینی در صفحات ۵۱ – ۲۴۹ از الگوگیری کاملا محسوس نائینی از کتاب کواکبی در تقسیم استبداد به دو شعبه دینی و سیاسی غفلت کرده و به گونهای، طرح بحث استبداد دینی را از ابتکارات نائینی جلوه داده است. (۳)
پاورقیها:
۱- مجله حوزه، شماره ۷۶ و ۷۷، مهر و آبان و آذر و دی ۱۳۷۵، ص ۱۵
۲- برای نمونه بنگرید به: مجله آموزه، ذهنیات حاکم بر کتاب «تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق»، ذبیحالله نعیمیان، شماره ۱، پاییز ۱۳۸۱، صص ۱۶۲ – ۱۱۹. مجله نامه تاریخپژوهان، نقد و بررسی کتاب ««تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق»، علیرضا جوادزاده، شماره ۷، پاییز ۱۳۸۵، صص ۶۵ – ۲۳
۳- کواکبی، عبدالرحمن، طبائع الاستبداد و مصارع الاستعباد (بیروت: دارالنفائس، ۲۰۰۶)، ص ۴۵ به بعد
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید