«از عوامزدگی تا بسیج مستضعفین» کتابی موجز و کوتاه در خصوص تاثیر و تاثر متقابل مرجعیت و جامعه در جریان انقلاب ۱۳۵۷ و سالهای اولیهی پس از انقلاب است. این کتاب، متن مکتوب سخنرانیای است که در سال ۱۳۵۹ صورت گرفته و در واقع نقد و تکملهای بر دیدگاه مرحوم مطهری مبنی بر عوامزدگی مرجعیت شیعه است. در این کتاب تفکیکی میان روحانیت مکتبی و روحانیت عوامزده در نظر گرفته شده و نقد مرحوم مطهری را به روحانیت مکتبی (که از مصادیق آن به مدرس، شیخ حسین جاکوتایی، علامه نائینی، آیتالله طالقانی و آیتالله خمینی اشاره شده است) وارد ندانستهاند. مسالهی دیگری که نویسنده در پی تبیین آن بوده، ریشهیابی عوامزدگی مرجعیت است. به گفتهی نویسنده، عوامزدگی مرجعیت باید یک ما به ازای درونی داشته باشد؛ این ما به ازای درونی، چیزی جز منطق ارسطویی که مبنای آموزشهای حوزوی است، نمیباشد. نویسنده در این کتاب کوشیده ادلهای مبنی بر اینکه منطق ارسطویی، منطق عوام است، اقامه نماید.
در این کتاب مصادیق و نمونههای زیادی از مناسبات روحانیت و جامعه ارائه شده است و کوشیده شده که تاثیر و تاثر متقابل روحانیت و مردم مورد واکاوی قرار گیرد. مطابق دیدگاه نویسنده، عوامزدگی روحانیت که توسط مرحوم مطهری طرح شده، میتواند تحت تاثیر تحولات جامعه، به حضور فعال روحانیت در صحنه منجر گردد: «روحانیت به فرهنگ انقلابی شیعه، مسلح است. حال وقتی که مستضعفین بسیج میشوند، یک بخش از روحانیون به علت فرهنگ انقلابیشان، این بسیج توده را تایید میکنند؛ آن دسته هم که [تایید] نکنند، منزوی میشوند ... در این دوساله [پس از وقوع انقلاب] چند تن از مراجع بنام، به علت اینکه پاسخگوی نیازهای انقلابی مردم نبودهاند، منزوی شدهاند و یک عده طلاب جوان حسابی رشد کردهاند».
این کتاب واجد برخی دادههای تاریخی در مقایسهی بین وضعیت مرجعیت، در قبل و بعد از انقلاب است و از سوی دیگر، تبیینی از تحول در وضعیت اجتماعی مرجعیت در گذار از دورهی پیش از انقلاب به دورهی پس از انقلاب ارائه داده است.
میثمی، لطفالله(۱۳۵۹)، «از عوامزدگی تا بسیج مستضعفین»، تهران: موسسهی صمدیه، چاپ اول.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید