بررسی نقش نهاد روحانیت در مواجهه با پیامدهای اجتماعی نوسازی (با تاکید بر جایگاه اجتماعی زنان در ایران) : مطالعه موردی تاریخی

  •  نگارنده: کمال رضوی
  • استاد راهنما: احمد شکرچی
  • استاد مشاور: مصطفی اجتهادی
  • رشته: جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران
  • دکتری تخصصی
  • سال: 1400
  • دانشگاه بهشتی

روحانیت در جامعۀ ایران از نیروهای اجتماعی موثری است که علاوه بر تاثیرگذاری بر زیست جمعی و زندگی روزمرۀ ایرانیان از اخلال نظام هنجاری فقهی و اخلاقی، در قریب به اتفاق تحولات و نقاط‌عطف ایران معاصر به ایفای نقش پرداخته است. این نهاد با تکیه بر سنت اسلام شیعی، شبکه‌ای از هنجارهای اخلاقی ـ اجتماعی و هنجارهای فقهی پدید آورده که در تنظیم روابط جمعی دینداران (و از خلال آن، کلیه افراد جامعه) موثر است. از طرفی، در نتیجۀ تحولات دوران مدرن و توسعۀ ارزش‌هایی نظیر آزادی، برابری، فردیت و مشارکت در جوامع، هنجارهای درون جامعه نیز مشمول بازبینی و بازاندیشی می‌شوند. مواجهۀ نهاد روحانیت با تحولات ناشی از نوسازی را می‌توان از خلال استمرار و گسست در شبکۀ هنجاری روحانیت و تقابل و تعامل آن با دیگر شبکه‌های هنجاری تکوین‌یافته در جامعه مورد مطالعه قرار داد. در رسالۀ پیش رو، به عنوان نمود و عرصه‌ای از این مواجهۀ فعال نهاد روحانیت با نوسازی، بر هنجارهای ناظر بر تغییر جایگاه اجتماعی زنان تمرکز کرده و علاوه بر مطالعۀ تقابل و تعامل نظام هنجاری روحانیت با مسئلۀ تغییر جایگاه اجتماعی زنان، به این پرسش پرداخته‌ایم که علل و عوامل دست‌اندرکار مواجهۀ غالباً تقابلی روحانیت با تغییر جایگاه اجتماعی زنان در ایران معاصر چه بوده است و آیا تحول در درون نهاد روحانیت در قالب برآمدن جریان اصلاح و نوگرایی حوزوی در آفرینش شبکۀ جدیدی از هنجارها که با مقتضیات نوسازی از جمله توسعۀ جایگاه اجتماعی زنان همسازتر باشد، موثر بوده است یا خیر؟
برای اینکه پاسخی برای پرسش‌های فوق فراهم آوریم از روش مطالعۀ موردی تاریخی با استفاده از مطالعۀ اسنادی، داده‌های ثانوی و مصاحبه با مطلعان و متخصصان بهره جسته‌ایم. به موازات، تغییر در جایگاه اجتماعی زنان (شامل تحصیل، مشارکت اقتصادی، مشارکت سیاسی، مشارکت اجتماعی) در برهۀ زمانی پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته‌های این رساله، بیانگر 7 روند کلان در مواجهۀ نهاد روحانیت با تغییر جایگاه اجتماعی زنان است که از این بین، 4 روند، روندهای تسهیل‌گر و تعاملی در این مواجهه هستند: (1) روند پویایی نسبی در شبکه هنجارهای اخلاقی ـ اجتماعی، (2) روند گسست و عدم انطباق شبکه هنجاری و شبکه مواضع و کنش‌های روحانیت؛ (3) روند تکوین نوگرایی حوزوی؛ (4) روند تکوین مصلحت‌گرایی فقهی. همچنین 4 روند (که یکی از آن‌ها جنبۀ تسهیل‌گر و تعاملی نیز داشته) در این بین به عنوان روندهای غیرتسهیل‌گر و تقابلی احصا شده‌اند: (1) روند سکون و ایستایی در شبکه هنجارهای فقهی؛ (2) روند انسجام و وحدت شبکه هنجاری و شبکه مواضع و کنش‌های روحانیت؛ (3) روند تقویت هویت‌گرایی جریان اصلی روحانیت؛ (4) روند تکوین مصلحت‌گرایی فقهی.
روندهای غیرتسهیل‌گر و تقابلی فوق، موجب بروز نمودهایی از تضاد هنجاری در مسائل مختلف از جمله ازدواج زودهنگام دختران، خانه‌داری، حق طلاق، اشتغال زنان و ابعادی از حق تصدی مناصب حکومتی توسط زنان شده است. نمودهای مذکور در کنار کشمکش‌های مداوم بر سر مسائل زنان در تمامی 8 دهۀ اخیر، می‌تواند نشانه‌ای هشداردهنده از بروز تضادهای اجتماعی فراگیر یا پیدایش خاص‌گرایی جمعی باشد.
در نهایت در این پژوهش، برای تعدیل تضادهای اجتماعی و غلبه بر سویه‌های تقابلی در مواجهۀ روحانیت با تغییر جایگاه اجتماعی زنان، 5 راهبرد بدیل اجتماعی مورد بررسی و تحلیل، و محدودیت‌ها و ظرفیت‌های هر یک از این راهبردها مورد بحث قرار گرفته است: (1)اصلاح دینی برون‌حوزی؛ (2) اصلاح دینی درون‌حوزی (نوگرایی حوزوی) (3) سازماندهی و جنبش اجتماعی زنان؛ (4) ائتلاف با فقه حکومتی؛ (5) توسعۀ اعمال زندگی روزمره. بر اساس بررسی‌های این رساله، فراگیرترین و موثرترین راهبرد تحول در موازنۀ جاری میان نهاد روحانیت و مسائل زنان، راهبرد اخیر (توسعۀ اعمال زندگی روزمره) بوده است.


کلمات کلیدی: نهاد روحانیت، تضاد هنجاری، جایگاه اجتماعی زنان، خاص‌گرایی جنسیتی، نوگرایی حوزوی، مصلحت‌گرایی فقهی.

 مشاهده فایل چکیده

تماس با ما

این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

www.socio-shia.com