انتخاب مرجع تقلید توسط مقلدان بر طبق آموزههای فقه شیعه بر اساس اعلمیت، صورت میگیرد؛ اما در عمل، عوامل اجتماعی و فرهنگی دیگری هم دخالت دارند. مطابق دیدگاه غالب مراجع تقلید شیعه که قائل به تقلید از اعلم هستند، افراد باید از مجتهد جامعهالشرایط اعلم تقلید نمایند. بر این اساس، انتخاب مرجع تقلید نیز به تشخیص اعلم منوط است. مراجع تقلید معمولاً در رسائل توضیحالمسائل خود سه روش برای تعیین مرجع اعلم پیشنهاد مینمایند: نخست یقین خود مقلد نظیر اینکه وی از اهل علم باشد و بتواند مجتهد اعلم را تشخیص دهد؛ دوم تایید و گواهی دو عالم خبره و عادل مشروط بر آنکه دو عالم عادل دیگر با نظر آنان مخالفت نکنند؛ سوم تصدیق عدهای اهل علم یا محافل علمی(←اعلم).
برخی فقها بر این شرایط اشکال کردهاند و گفتهاند که سپردن تشخیص اعلم به خود مقلد یا جامعهی علمی، منطقا امکانپذیر نیست؛ زیرا تشخیص میزان علم و فقاهت هر یک از مراجع تقلید و انتخاب توانمندترین آنها، از جانب افرادی در سطح علمی خود آنها امکانپذیر است و با توجه به اینکه مقلدان و محافل علمی فاقد این شرط هستند، توان تشخیص اعلم بدین طریق وجود ندارد.
به رغم تعاریف مباحث نظری فوق، معمولاً تشخیص مجتهد اعلم توسط مقلدان بر اساس مجموعهای از عوامل قومیتی، اجتماعی، اقتصادی و سلیقهای صورت میپذیرد. چرا که در دوران اخیر همواره تعداد زیادی از مجتهدان به عنوان مرجع تقلید معرفی شدهاند و حلقهی پیرامونی و شاگردان هر مجتهدی معتقد هستند که وی اعلم است. بنابراین به طور همزمان افراد متعددی وجود دارند که از شرط دوم یا سوم اعلمیت (تصدیق دو عالم عادل یا تصدیق شماری از عالمان) برخوردارند. به عنوان نمونه، پس از درگذشت آیتالله بروجردی، در شهر قم، حلقهی شاگردان هر یک از آیات شریعتمداری، گلپایگانی، مرعشی نجفی و خمینی معتقد بودند که استاد خود اعلم است. شرایط مشابهی نیز در نجف و در میان شاگردان آیات حکیم، شیرازی و شاهرودی حاکم بود.
در چنین شرایطی به نظر میرسد انتخاب مرجع تقلید توسط مقلدان بر اساس ترجیحات قومیتی، سیاسی، اقتصادی و غیره صورت گیرد. چنانکه در برخی مصادر ذکر شده که پس از درگذشت آیتالله ابوالحسن اصفهانی، غالب آذریزبانان به آیتالله حجت تبریزی و غالب اعراب به آیتالله حکیم رجوع کردند. در دورهی پس از درگذشت آیتالله بروجردی، بسیاری از آذریزبانان و برخی نیروهای انقلابی به آیتالله شریعتمداری رجوع کردند؛ غالب اهالی خراسان به آیتالله شاهرودی و بسیاری از نیروهای سیاسی انقلابی به آیتالله خمینی رجوع کردند؛ و دیگر اقشار مذهبی سنتی به آیات حکیم، شیرازی، گلپایگانی و نجفی مرعشی رجوع نمودند.
منبع: واعظ زاده خراسانی، محمد(۱۳۷۳)، «مرجعیت»، مجله مشکوه، شماره ۴۵، زمستان ۱۳۷۳، صص. ۳۳-۴.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید