شیما کاشی ـ مکانهای زیارتی شیعه، عموما از حیث هویتسازی میان جماعت مومنان، محل توجه بوده است. به واقع، مکانهای مقدس، مانند حرم امام حسین و امام رضا نقش مهمی در شکل دادن به هویتهای جمعی مذهبی، قومی یا ملی ایفا کرده اند. هویت هایی که عموما متکی بر روایتهای کلان و رسمی دینند. آنچه در این دیدگاه کمتر محل توجه بوده، ظرفیت این مکانها برای گریز از صورتبندیهای کلان هویتبخش و خلق صور متکثر است.
شهرهای نجف، کربلا و مشهد، هر کدام به عنوان نقطه مرکزی هویت شیعی، یا ترکیب هویت ایرانی – شیعی در نظر گرفته میشوند. نقش این شهرها و حرمها در شکلگیری هویتهای جمعی منسجم، سویهی کاربردی زیارت برای متولیان رسمی مذهب و حاکمان سیاسی تلقی میشود. کربلا و نجف به عنوان محور هویت شیعی، مشهد به عنوان محور هویت ایرانی – شیعی، بقیع برای تمایز شیعیان و سنیها در مراسم حج و... از جمله موارد شاخص در این زمینه هستند. تاکید شاهان دوران صفوی، قاجار و پهلوی بر حرم امام رضا و تلاش نظام جمهوری اسلامی برای یکدست نمودن و ادارهی متمرکز امامزادههای محلی، از جمله موارد مشخص در ایران است که نشاندهندهی تلاش نظامهای سیاسی و متولیان رسمی مذهب، برای استفاده از مکان مقدس در جهت شکلگیری هویتهای جمعی بر محور تشیع، یا ترکیب تشیع با ملیت و قومیت میباشند.
در بعضی پژوهشهای تاریخی، به نقش زیارت در شکلگیری هویت شیعه پرداخته شده است. به طور مثال، نجم حیدر به نقش مکانهای مقدس و زیارت در قرون اول شکلگیری هویت شیعی در کوفه پرداخته است. از نظر او همبستگی میان هویت جمعی و مناسک مذهبی، منجر به شکلگیری مکانهای مقدس مختص شیعیان امامی در کوفه شد. با گذشت زمان، شیعیان بر اهمیت زیارت حرمها و مکانهایی که وقایع مهم تاریخی در آنها رخ داده است، تاکید بیشتری کردند، تا جایی که در قرن پنجم، شرکت در زیارتهای جمعی، شیوهی مهم ابراز هویت جمعی و مذهبی برای آنها بود. زیارت این مکانها با مجموعه نشانههای رفتاری و ظاهری همراه بود؛ طوری که گروههای زائر میتوانستند از فرصت زیارت حرم امام حسین برای ابراز وجود و تعیین مرزهای هویتیشان استفاده کنند. (حیدر، ۲۰۰۹)
همچنین به زیارت میتوان از منظر دین عامه نیز توجه کرد. در اینجاست که آن تصویر اولیه و یکسانساز از زیارت شکسته میشود و مکان مقدس، این بار به جای یکدست نمودن زائران زیر سایهی یک روایت مشخص هویتی با مرزهای روشن، تبدیل به بستری برای بروز تکثر و خلاقیتهای جزئی میشود. میتوان مکان زیارتی را اینجا در پیوند با کسانی دید که به واقع زیارت را تجربه میکنند و بخشی از خاطراتشان را تشکیل میدهد. زیارت در اینجا، آنگونه که به واقع رخ میدهد، فرصتی برای ظهور تنوع و تکثر است. از آنجا که زیارت شیعی (زیارت مکانهای مربوط به امامان و امامزادگان) جزو آن دسته از مناسک دینی ست که اصول فقهی خط کشی شده و مشخصی ندارد، عرصهی بروز خلاقیتها و نوآوریهایی ست که بازیگران در تعامل با عناصر ساختاری آن را رقم میزنند. این نکته، یکی از تفاوتهای زیارت شیعی با مناسک بنیادین دین مانند مراسم حج است که حدود و ثغور رفتاری مربوط به آن در منابع فقهی روشن و معین است.
در یک مکان زیارتی، از حرم امام رضا(ع) و امام حسین(ع) گرفته تا زیارتگاههای کوچک محلی امامزادهها، زائران با رفتارها و آرزوها و دعاها و شیوههای بروز احساساتشان، مکان زیارتی را انباشته از معنا و خاطره میکنند؛ معناهایی که در کنش و واکنش میان معماری مکان، رفتارها و خواستههای زائرین و متولیان مذهب تولید میشوند. در نهایت آنچه به عنوان پدیده زیارت رخ میدهد ترکیبی از این عوامل است. از این منظر قدرت یک مکان زیارتی برخاسته از این است که اگرچه متولیان رسمی سعی دارند معنای واحدی را به آن نسبت دهند و به درجات مختلفی هم موفق میشوند، اما نهایتا در پیوند میان مکان و مناسک، ظرفیتی برای بروز رفتارها و معناهای متکثر ایجاد میشود. مکان مقدس برای زائران مانند مخزنی است که میتوانند امیدها، خواستهها و آرزوهایشان را در آن بریزند و امید داشته باشند که این مکان مقدس میتواند نیروهای الهی و شفابخش را به آنها منتقل کند. (سالنو،اید ۱۵:۱۹۹۱)
زیارت از این منظر، اگرچه به یک کلیت هویت ساز ( هویت شیعی و قرائتهای رسمی از آن) متصل است و از آن تغذیه میکند، اما در عین حال واجد نیرویی برای بروز ابعاد متکثری است که لزوما به تمامی در سایه این کلیت واحد نیستند. به بیان دیگر در اینجا به جای «زیارت» با «زیارتها» مواجهیم.
زیارت را میتوان تجسم بعد عاطفی مذهب در کنار بعد عقلانی آن دانست. این نکته تنها به زیارت شیعی محدود نمیشود. مثلی در میان مسیحیان کاتولیک هست که «رم سر کلیسا و لوردز ( یکی از زیارتگاههای بزرگ کاتولیکها) قلب آن است.» این مثل در واقع تاکید بر بعد عاطفی زیارت و تقابل تلویحی میان بعد «شهری» و «مردانه» رم با وجه «روستایی» و «زنانه» لوردز دارد. (سالنو، اید ۳۵:۱۹۹۱ ) اشاره به زیارت به عنوان بعد «زنانه» دین، در واقع اشاره به همان ظرفیت نهفته در مناسک زیارتی برای بروز تنوع، تکثر و خلاقیت آمیخته به زندگی روزمره است. از همین روست که رابطه زنان با زیارت به طور کلی، و زیارت شیعی به طور خاص همواره موضوعی جذاب بوده است. زیارت برای زنانی که در بستری سنتی زیست میکنند، فرصتی است که خارج از چارچوب خانواده و خانه به امکانهایی برای بروز خود دست پیدا کنند. پژوهشهایی که در خصوص کاروانهای زیارتی زنانه به شهرهای زیارتی مانند دمشق انجام شده است، ابعاد فرصتهای ارتقای اجتماعی و خانوادگی زنان سنتی توسط سفرهای زیارتی را بررسی میکند. (عادلخواه، ۸:۲۰۱۲) اما بعد «زنانه» به معنای آن بعدی از مذهب است که در عین اتصال به روایتهای کلان متولیان رسمی، به طور مداوم از این کلیتهای عقلانی و یکدست کننده میگریزد و تماما در حصار آن نمیماند.
برخی آداب و رسوم مربوط به زیارت در فرهنگ شیعه، در طول زمان، با تحولات مربوط به حمل و نقل و کاهش عامل «خطر» و « اضطراب مسیر» که زمانی منشاء بسیاری از آداب و رسوم و تغییرات جایگاه اجتماعی زائران قبل و بعد از سفرهای زیارتی بود، حذف یا جرح و تعدیل شدهاند.(گلیزبروک، عباسی شوازی، ۱۴:۲۰۰۷) اما این به معنای کاسته شدن از پیچیدگی، انعطاف و چند بعدی بودن این پدیده مذهبی نیست. مفهوم حرکت، سفر، مکان مقدس و ... هر کدام دارای ظرفیت بیشتری در بسط مفهومی هستند. بدین ترتیب زیارت همچنان به عنوان یکی از ابعاد نسبتا منعطف مناسک دینی باقی مانده است.
زیارت در دین عامه پیوندی است میان ابعاد هویتی کلان شیعی و ابعاد خرد آن که در مطالعه دین عامه مردم به آن توجه میشود. زیارت به خلاف مجموعه آیینهای مربوط به عاشورا که در چند روز سال مشخصا برگزار میشود، در تمامی روزهای سال به طور مستمر در جریان است و داستان هر کدام از مکانهای زیارتی توسط این انباشتگی خاطرات و معناها، مدام و روزانه در حال شکلگیری است. اهمیت زیارت در همین است که در عین پررنگ بودن ابعاد یکسانساز معطوف به هویتسازی جمعی - که مورد تاکید بیشتر متولیان رسمی آن است - ظرفیت درونی پررنگی برای فاصله گرفتن از این روایتهای کلان هویتی و خلق مدام دارد.
منابع:
*این یادداشت در فصلنامه «شهرقانون»،شماره ۷ ، پاییز ۹۲ منتشر شده است.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید