چکیده
اعتکاف، از آن جهت که در دو دهه اخیر از جمله مناسک عمومی و رسمی مطرح شده است، میتواند عرصهای برای بررسی رویکرد متأخر به دین در ایران باشد. در این نوشته تلاش شده تا با رویکردی دورکیمی- وبری و با بهره گرفتن از نظریات مارسل گوشه، به تحلیل کارکردیِ حضور در اعتکاف بپردازیم. پنج سنخ اصلی اعتکاف، از لحاظ کارکردی، از یکدیگر متمایز شدهاند. سنخ نخست اعتکاف را به مثابه بستری برای تولد دوباره در نظر میگیرد. برآنیم که افراد به واسطه احساس گناهی که حاصل ساختار اجتماعی است، و نه افعال شخصی، در اعتکاف به بازنگری و خودسازی میپردازند. در سنخ دوم، اعتکاف به مثابه رسانهای برای ابراز هویت جمعی دینی عمل میکند؛ این هویت در مقابل دیگری خارجی و دیگری داخلی ذیل گفتمان رسمی شکل میگیرد. کاکرد سنخ سومِ اعتکاف پناهگاه است؛ افراد برای فرار از زندگی روزمره معتکف میشوند. سنخ چهارم معنابخشی و سنخ پنجم عبادت است. میتوان ادعا کرد که فرآیند تفکیکگذاری حوزههای اجتماعی از یکدیگر، که در چند سال گذشته شدت گرفته است، نزد دینداران با شکاف میان ارزشهای اجتماعی و ارزشهای حوزه دین (به مثابه یک حوزه مجزای اجتماعی) همراه بوده است و همین امر احساس گناهی مداوم در آنها ایجاد کرده است و اعتکاف تلاشی است برای فائق آمدن بر این احساس. همچنین میتوان ادعا کرد که اعتکاف، تلاشی است برای شکل دادن به هویتی جدید، خواه در قالب مطالباتی فردگرایانه یا خواه در قالب مطالباتی اجتماعی.
این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید