از زمان شکلگیری نظام انتخابات در کشورهای اسلامی، مراجع تقلید نیز به اشکال گوناگون به تعامل با آن پرداختهاند. نخستین مواجههی مراجع تقلید با نظام انتخاباتی در جریان تحولات پس از انقلاب مشروطه در ایران رخ داد. تعدادی از مراجع تقلید شیعه در نجف از جمله آخوند خراسانی از پیشگامان انقلاب مشروطه بودند که به شکلگیری نخستین الگوی نظام انتخاباتی ـ مجلس شورای ملی ـ در ایران انجامید. از این حیث میتوان این مراجع را از حامیان شکلگیری نظام انتخاباتی به شمار آورد. هرچند، مشروطهخواهی مخالفانی نیز در بین مراجع تقلید داشت؛ از جمله سیدمحمدکاظم یزدی. اما مخالفت این مراجع بیش از آنکه با نظام انتخاباتی باشد، با نظام قانونگذاری موازی شریعت بود.
ادامه ...مرجعیت در دو برهه در مواجهه با اصلاحات ارضی فعال بوده که تحرک نخست به مسکوت ماندن آن انجامید، اما مرتبهی دوم، عدم ورود جدی مراجع به مساله اجرای اصلاحات ارضی را شاهد هستیم ...مراجع تقلید از عواقب تبلیغات سوء حکومت علیه مراجع و متهم کردن آنان به همدستی با زمینداران در صورت مخالفت با اصلاحات ارضی آگاهی داشته و همچنین با عطفنظر به بند گنجانده شده در قانون اصلاحات ارضی مبنی بر مستثنا بودن بخشهایی از مهمترین اراضی موقوفه از شمول این قانون، مخالفت همهجانبهای از سوی مرجعیت با اصلاحات ارضی صورت نگرفت
ادامه ...اندیشهی اصلاح حوزهی علمیهی قم از همان آغازین سالهای پس از احیای آن توسط شیخ عبدالکریم حائری مطرح بوده است. پس از آغاز حکومت رضاشاه، موقعیت اجتماعی روحانیت و مرجعیت دستخوش آسیبهای فراوانی شد و حوزههای علمیهی ایران نیز به شدت تحت فشار قرار گرفتند. حوزهی علمیهی قم به سبب محدودیتها و فشارهای روزافزون حکومتی به دشواری ادامهی حیات میداد. این ضربهها بر پیکرهی حوزه سبب شد که پس از تبعید رضاشاه، ضرورت ترمیم و بازسازی ساختار حوزه در ذهن فضلای حوزوی مطرح گردد.
ادامه ...حوزهی علمیهی نجف به عنوان یکی از باسابقهترین و مهمترین حوزههای علمی، بیش و پیش از دیگر حوزهها، با کاستیها و نابسامانیهای درونی که مانع پاسخگویی آن به نیازهای روزافزون و نوظهور میشد، مواجه گردید. در زمان مرجعیت عامهی آیتالله ابوالحسن اصفهانی بر مبنای همین ضرورتها، تعدادی از مدرسان و فضلای حوزهی نجف مشتمل بر علامه امینی، سید هادی میلانی، سید حسن تهامی و سید علی مردقائنی، با طرح دغدغهی خود نزد ایشان که زعامت حوزه را بر عهده داشتند، موافقت اولیه برای این منظور را جلب میکنند. اما پس از تهیهی طرح اصلاح ساختار حوزه که مواردی نظیر آموزش دانشهای جدید و زبانهای خارجی را در بر میگرفت، آیتالله اصفهانی از قبول آن امتناع میورزد.
ادامه ...ریشههای ضرورت اصلاح ساختار حوزههای علمیه به حدود یکصد سال پیش و مواجه شدن جوامع اسلامی با پیشرفتهای جهانی بازمیگردد. تمرکز مرجعیت، ظهور مقتضیات و نیازهای جدید در میان افراد جامعه، تغییر و تحول در ساختار اجتماعی و سیاسی و ظهور فناوریهای جدید، نیاز به اصلاح را حوزههای علمیه پدید آورد. تمرکز مرجعیت از دورهی شیخ مرتضی انصاری و سپس تداوم آن در میرزای شیرازی، آیتالله ابوالحسن اصفهانی و آیتالله بروجردی، این واقعیت را پیش روی مراجع تقلید نهاد که با ساختار موجود حوزههای علمیه نمیتوانند پاسخگوی نیازهای شیعیان در اقصی نقاط جهان باشند.
ادامه ...مطالعات اسلامشناسی و ایرانشناسی در دانشگاههای اسرائیل، یکی از پردامنهترین و گستردهترین اشکال این مطالعات در میان نمونههای مشابه در سایر دانشگاههای کشورهای غربی است. بسیاری از مقالات دائرهالمعارف اسلام و ایرانیکا توسط محققان دانشگاههای اسرائیل نگاشته شده و تحقیقات متعددی در حوزهی شیعه، روحانیت و مرجعیت در دانشگاههای اسرائیل صورت گرفته است. مطالعات اسلامشناسی دانشگاههای اسرائیل، در شاخهها و حوزههای مختلف نظیر مطالعات اسلامی و خاورمیانه، زبان و ادبیات عربی، مطالعات هندی، ایرانی و ارمنی، مطالعات آفریقایی و مطالعات خاور دور صورت میگیرد. تشیع و ایران از جمله موضوعات اصلی پژوهشهای این موسسات است که با توجه به تعارض شدید میان ایران و اسرائیل، این پژوهشها از وزن قابل توجهی برخوردارند.
ادامه ...استقلال مرجعیت و حوزههای علمیهی شیعه از دیرباز به عنوان یکی از مولفههای مثبت آن ذکر شده است. این استقلال عمدتاً ناظر به استقلال از دولتها و قدرتهای سیاسی وقت بوده و مقصود این است که مرجعیت به هیچ نیرویی جز مردم وابستگی مالی، سیاسی و سازمانی ندارد. یکی از محققان در بررسی استقلال مرجعیت، با تلقی آن به عنوان بخشی از حوزهی جامعهی مدنی ویژگیهای چهارگانهای را به عنوان شرایط اجتماعی و ساختاری جامعهی مدنی برشمرده است: استقلال نسبی حوزهی اجتماعی از دولت؛ دسترسی نسبتاً مستقل به دولت یا نخبگان حاکم؛ وجود یک فضای عمومی نسبتاً مستقل؛ حمایت قانونی.
ادامه ...«از عوامزدگی تا بسیج مستضعفین» کتابی موجز و کوتاه در خصوص تاثیر و تاثر متقابل مرجعیت و جامعه در جریان انقلاب ۱۳۵۷ و سالهای اولیهی پس از انقلاب است. این کتاب، متن مکتوب سخنرانیای است که در سال ۱۳۵۹ صورت گرفته و در واقع نقد و تکملهای بر دیدگاه مرحوم مطهری مبنی بر عوامزدگی مرجعیت شیعه است. در این کتاب تفکیکی میان روحانیت مکتبی و روحانیت عوامزده در نظر گرفته شده و نقد مرحوم مطهری را به روحانیت مکتبیوارد ندانستهاند. مسالهی دیگری که نویسنده در پی تبیین آن بوده، ریشهیابی عوامزدگی مرجعیت است. به گفتهی نویسنده، عوامزدگی مرجعیت باید یک ما به ازای درونی داشته باشد؛ این ما به ازای درونی، چیزی جز منطق ارسطویی که مبنای آموزشهای حوزوی است، نمیباشد. نویسنده در این کتاب کوشیده ادلهای مبنی بر اینکه منطق ارسطویی، منطق عوام است، اقامه نماید.
ادامه ...مرجعیت، به شکلی که در حال حاضر موجود است، با نقشها و کارکردهای اجتماعی و سیاسی کنونی، پیشینهای بیش از دو قرن ندارد. با اینحال، اگر بخواهیم تاریخ مرجعیت شیعه را به این دو قرن محصور نماییم، بخشهایی از واقعیت را نادیده گرفتهایم. بنمایهی مرجعیت، جایگاه آن به عنوان تبیین و تبلیغکنندهی احکام شرعی است. از این حیث وجه «دینی» مرجعیت، مقدم بر وجوه اجتماعی و سیاسی آن است. مرجعیت شیعه پس از غیبت امام بر اساس نیاز شیعیان به منبعی برای تبیین تکالیف شرعی/فقهی شکل گرفته است. این جایگاه در سیر تاریخی خود، بسط و گسترش یافته، و در تعامل با دیگر موجودیتهای اجتماعی، نقشهای اجتماعی و سیاسی دیگری را نیز بر عهده گرفته است. مفهوم مرجعیت به شکلی که امروز موجود است، محصول این سیر تاریخی است.
ادامه ...در بررسی ریشههای اخباریگری، گروهی از محققان و به ویژه خود اخباریان، ریشهی اخباریگری را به دوران اولیهی تطور فقه شیعه در آغاز عصر غیبت نسبت دادهاند. آنچه روشن است، اخباریگری با گرایش فقیه ـ محدثان دوران اولیه بیارتباط نیست، اما شکلگیری اخباریگری به عنوان یک مکتب مدون و با اصول و مبادی مشخص، به آغاز قرن یازدهم برمیگردد. حدیثگرایی در اواخر قرن سوم هجری، میان فقیهان و عالمان شیعی رایج بوده و بعضی از شهرهای شیعهنشین مانند قم، تحت نفوذ صاحبان این اندیشه قرار داشتهاند؛ به گونهای که عالمان اهلحدیث و نصگرای قم با نوبختیان، که متکلّمانی عقلگرا بودند، مبارزه کردند.
ادامه ...گرچه تاسیس حزب و دستهجات سیاسی در ایران به آستانهی مشروطه بازمیگردد، اما تنها حزب توده که در سدهی جاری شمسی تاسیس شد، نمونهی واقعی یک حزب سیاسی بود. اما رویهی در پیش گرفتهشده توسط این حزب، آسیبی جدی به حافظهی ایرانیان و روحانیت در خصوص حزبگرایی وارد آورد. گرایش حزب توده به کمونیسم و احساس خطر اقشار مذهبی و مراجع از نفوذ کمونیسم در کشور، سبب شد که یکی از جهتگیریهای اصلی آیتالله بروجردی، مبارزه با حزب توده باشد. علاوه بر کارنامهی حزب توده که آسیبی جدی بر تلقی مرجعیت از احزاب وارد آورد، مشی کنارهگیری سیاسی غالب در حوزههای علمیهی شیعه، عامل دیگری بود که مانع برقراری ارتباط موثر علما و مراجع با احزاب سیاسی میشد.
ادامه ...این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید